سلطان ولد:خلق را دردو چیز فایده است تن و جان را از آن دو مائده است
❈۱❈
خلق را دردو چیز فایده است
تن و جان را از آن دو مائده است
علم ابدان و علم ادیان است
ملهم هردو علم دیان است
❈۲❈
علم دینی شفای ارواح است
علم طبی علاج اشباح است
انبیا و اولیا حبیبان اند
کاندر اصلاح دین و ایمان اند
❈۳❈
علم ایشان علاج جان ودل است
علم طب در دوای آب و گل است
نی که هر رنج را علاج دگر
هست و هر جسم را مزاج دگر
❈۴❈
رنجها را علاج گوناگون
در کتب شرح کرد افلاطون
لایق هر مزاج دارو ساخت
چونکه اسباب رنج را بشناخت
❈۵❈
این طبیبان از آن آب و گل اند
وان حبیبان از آن جان و دل اند
گویدت این طبیب دوغ مخور
تا که بلغم نگردد افزون تر
❈۶❈
گویدت آن بیا دروغ مگو
رو قناعت گزین حرام مجو
تا ز خلط گناه گردی پ اک
تا روی چون فرشته بر افلاک
❈۷❈
گویدت این بنوش بادۀ ناب
گه پیری که تا شوی کش و شاب
گویدت آن که آب کم خور و نان
تا بکاهد تن و فزاید جان
❈۸❈
این بگوید بخور تو داروی کار
تا رود از گل تو خلط چو خار
آن بگوید گذر ز خشم و ز کین
تا که برها دهد نهالۀ دین
❈۹❈
این بگوید بخور غذای لطیف
بحذر باش از طعام کثیف
تا که رویت چو گل شود خندان
چون مه چارده شوی تابان
❈۱۰❈
آن بگوید که در نماز افزا
کبر را کم کن و نیاز افزا
تا رهی زین جهان چون سجین
بر شوی چون ملک بعلیین
❈۱۱❈
این بگوید لباس نرم بپوش
چرب و شیرین خوش است از آن خورونوش
تا شوی فربه و ز ضعف رهی
رنج بر جسم خویش از چه نهی
❈۱۲❈
گوید آن روز و شب مجاهده کن
بعد از آن روی حق مشاهده کن
گوید این عیش کن بنقد امروز
ک ا م ران و زنار صبر مسوز
❈۱۳❈
گوید آن رنج کش که گنج بری
سر فدا کن که بیسری است سری
فرق بیحد شناس از این تا آن
تن نپرورد هر که دارد جان
❈۱۴❈
رمز موتوا شنو ز قول رسول
تا نمیری کجا شوی مقبول
نشود حاصل آن بقیل و بقال
جوی آن را ز جوع و ترک منال
❈۱۵❈
صوفئی آن بود که ذوق و فرح
سر زند ز اندرون بگاه ترح
کامنت ها