سعدالدین وراوینی:وزیر عالم عادل ربیب دولت و دین ایا بطوع فلک طاعت تو ورزیده
❈۱❈
وزیر عالم عادل ربیب دولت و دین
ایا بطوع فلک طاعت تو ورزیده
هر آنچه بسته ضمیر تو، عقل نگشوده
هر آنچه دوخته رای تو، چرخ ندریده
❈۲❈
زبس که درشب‌شبهت‌فکنده‌پرتو‌صدق
چو صبج رای تو بر آفتاب خندیده
میان خاک سیه زر سرخ آمده بار
ز ابر رحمت تو هر کجا که باریده
❈۳❈
هر آرزو که بدان گشته کام جانها خوش
کف کریم تو پیش از سؤال بخشیده
هنر بعهد توزان پس که دیده قحط کرم
میان روضهٔ ناز و نعیم غلتیده
❈۴❈
توئی و طبع تو کز غایت روانی او
بر آتش حسد آب حیات جوشیده
ز دستبوس تو تمکین ندیده منشی چرخ
که‌گاه خط و گهی خامهٔ تو بوسیده
❈۵❈
بذوق عقل توان یافت شوربختی آن
که او مشارع جاه تو خواست شوریده
وفاق رای تو گرنسپر درواست که هست
همیشه دامن ظلمت ز نور در چیده
❈۶❈
بزرگوارا این بکر را که آوردم
برون ز پردهٔ فکرش تمام بالیده
بزیر دامن اقبال بنده پرور تو
بمحض خون دل خویش پرورانیده
❈۷❈
ز بهر زیور او تا زمانه عقد کند
بجای آب، من از دیده خون چکانیده
جهان بجای درم بیدریغ بر سر او
نثار کرده کواکب، سپهر برچیده
❈۸❈
نگه‌بزلف‌و‌رخش‌کن‌که‌روشن‌است‌امروز
زمانه را بسواد و بیاض او دیده
طمع نمیکنم اندر گرانی کاوینش
عروس‌اگر‌چه‌جمیل‌است‌و‌شوی‌نادیده
❈۹❈
که‌هست‌جود‌تو‌پیش‌از‌نکاح‌اوصدبار
هزار مهرالمثلش بمن رسانیده
بهیچ پوشش تشریفم این مقابل نیست
که‌نیست‌نیک‌وب‌دش برتو هیچ پوشیده
❈۱۰❈
که داندش‌چوتوز ابناء دهر قیمت عدل
که نه فروخته‌اند این متاع و نخریده
بآستان تو پیوستنش مبارک باد
پی حوادث از روزگار ببریده
کامنت ها