وطواط:تاح دولت ، ای جوان بی نظیر از تو عاقل تر نباشد هیچ پیر
❈۱❈
تاح دولت ، ای جوان بی نظیر
از تو عاقل تر نباشد هیچ پیر
هست در اصلت بلندی بی خلاف
خود چنین باید وزیر بن الوزیر
❈۲❈
در میان دولت تو می زییم
تا زجور چرخمان باشد مجیر
بهمنی ابرست اندر کوی تو
از وجود جود آن کف مطیر
❈۳❈
تا کمان بزم غزی یافتی
خانه شد از زخم تیرت چون خمیر
عز عالم گشتی و خصم تو هست
از مذلت سال و ماه اندر نفیر
❈۴❈
دشمن تو سخت گیرست و شود
سست از یک تیر تو صد سخت گیر
بر کلاه کبر خصمان تیز ده
پس بزی آنگاه بی کرم و زحیر
❈۵❈
من ترا خوانم حبیب الملک از آنک
بس محب گردیده ای نزد امیر
تیرها بر پشت آید خلق را
گر نباشد خلق را جاهت ظهیر
❈۶❈
گیر در کوی تو گر مأوی کند
گبر را از کوی خود بجهان بتیر
گر بر نجت میبریم ، از ما مرنج
ما فقیریم این پسندیست از فقیر
❈۷❈
گوز داری تا پنیر آرم بتو
هر کرا گوزست پیش آرم پنیر
من بسوزم تا بخانه مر ترا
گر سوی خانه کنی عزم مسیر
❈۸❈
تو کبر خور سیر در صحرای لهو
کز حسد شد زرد خصمت چون زریر
کامنت ها