وطواط:ای در جلال قدر تو گشته چو آسمان وی در جمال صدر تو گشته چو بوستان
❈۱❈
ای در جلال قدر تو گشته چو آسمان
وی در جمال صدر تو گشته چو بوستان
ارقام طاعت تو بر اشراف روزگار
اعلام رفعت تو بر اطراف آسمان
❈۲❈
آنجا که حشمت تو ، حقیرست مهرو ماه
آنجا که نعمت تو ، فقیرست بحر و کان
آنی که هست اسم سلیمان بتو سزا
و آنی که هست رسم سلیمان بتو عیان
❈۳❈
خورشید انوری تو در افضال بی قیاس
جمشید دیگری تو در اقبال بیکران
در مشکلات لفظ تو پیرایهٔ هنر
در معضلات حفظ تو سرمایهٔ امان
❈۴❈
احرار را زدولت تو راحت و نشاط
اشراف را ز صولت تو آفت و زیان
نه بی بهار فضل تو آرایش زمین
نه بی جوار عدل تو آسایش زمان
❈۵❈
در کشور جلال چو تو نیست پادشاه
در لشکر نوال چو تو نیست پهلوان
ای فضل کامل تو شده زیور هدی
وی عدل شامل تو شده داور جهان
❈۶❈
در موکب براعت تو از هنر لوا
در مرکب شجاعت تو از ظفر عنان
هم مدحت جناب تو از خرمی دلیل
هم خدمت رکاب تو بر بی غمی نشان
❈۷❈
هست از پی لقای تو دیدار در بصر
هست از پی ثنای تو گفتار در زبان
پیمان تست عهدهٔ هر میر و هر وزیر
فرمان تست عمدهٔ هر پیر و هر جوان
❈۸❈
پیراسته است از عزمات تو هر مراد
آراسته است از کلمات تو هر بیان
در بیضهٔ سعادت تو مجد را وطن
در روضهٔ سیادت تو حمد را مکان
❈۹❈
بر ناصحان تضاعف فر تو پایدار
بر مادحان ترادف بر تو جاودان
از عنف تست هر که بگویند از جهیم
در لطف تست هر چه بجویند در جنان
❈۱۰❈
تا چون فلک نباشد در مرتبت زمین
تا چون یقین نباشد در منقبت گمان
بادا علوم را ز عبارات تو قوام
بادا نجوم را باشارت تو قران
کامنت ها