وطواط:زهی! لشکرت کوه و صحرا گرفته سپاه تو پستی و بالا گرفته
❈۱❈
زهی! لشکرت کوه و صحرا گرفته
سپاه تو پستی و بالا گرفته
زبیم حسام چو آب تو آتش
وطن در دل سنگ خارا گرفته
❈۲❈
عنان تو جاه مجره ربوده
رکاب تو قدر ثریا گرفته
بر احیای شخص مکارم ، کف تو
مدد از دعای مسیحا گرفته
❈۳❈
تویی بحر جود و همه روی عالم
ز موج تو لؤلوی لالا گرفته
بساط خلاف تو عاقل نوشته
طریق وفای تو دانا گرفته
❈۴❈
خیالات تیغت ، که برنده بادا
منازل در ارواح اعدا گرفته
بد اندیش جاهت ، نکوه خواه ملکت
ز نخل بقا خار و خرما گرفته
❈۵❈
عدو از تو تیمار هایل کشیده
ولی از تو مقدار والا گرفته
بدلالی تیغ در عهد شاهی
چو مردان بسی مهره عذرا گرفته
❈۶❈
زهی آمده از بیابان و آنگه
هم از گرد ره قصد دریا گرفته
در اطراف مشرق ، در اکناف مغرب
دو قلعه بیک ماه تنها گرفته
❈۷❈
همه باد خاقان و قیصر نشانده
همه ملک کسری و دارا گرفته
نشاندی تو غوغا و بود از ملاعین
همه صحن آفاق غوغا گرفته
❈۸❈
ترا کف بیضاست وز نور آن کف
جهان رتبت طور سینا گرفته
تو ثعبان صفت نیزه با سحر اعدا
چو موسی در آن کف بیضا گرفته
❈۹❈
دیاری ، که خیل ترا گشت منزل
ز تو حرمت ارض بطحا گرفته
زمینی ، که اسب ترا بوده میدان
ز تو رفعت سقف خضرا گرفته
❈۱۰❈
تو چون یوسف و عون حق دامن تو
بصد مهر همچون زلیخا گرفته
نخواهد حسام تو ماندن بعالم
ز کفر و هدی بقعه ای نا گرفته
❈۱۱❈
همی تا بود در بهاران ز صانع
همه باغ مرجان و مینا گرفته
صبا راحت بوی فردوس داده
چمن زینت روی حورا گرفته
❈۱۲❈
دلت باد مهر معالی گزیده
کف باد جام معلا گرفته
گه از مطربان لعن عنقا شنوده
گه از ساقیان جام صهبا گرفته
❈۱۳❈
تو در صدر آلا و نعما و از تو
نکوه خواه آلا و نعما گرفته
ز صحرای دولت ، سر کوه محنت
عدو پیشه عزلت چو عنقا گرفته
❈۱۴❈
بدل مهر تو مرد و زن پروریده
بجان یاد تو پیر و برنا گرفته
کامنت ها