وطواط:بزینت باغ چون خلد برینست ریاحین اندرو چون حور عینست
❈۱❈
بزینت باغ چون خلد برینست
ریاحین اندرو چون حور عینست
نثار آسمان لؤلوی لالاست
شعار بوستان دیبای چینست
❈۲❈
خمیده همچو خاتم شاخ گلبن
برو گل همچو یایاقوتین نگینست
نسیم باد یا بوی عبیرست ؟
سرشک ابر یا در ثمینست؟
❈۳❈
چرا بلبل چو محزونان بنالد ؟
اگر زاغ از وصال گل حزینست
بهار افگند بر صحرا ز نعمت
دو صد چندان که قارون را دفینست
❈۴❈
ز ابر تیره همچون ظلمت شرک
همه عالم پر از نور یقینست
جهان پیر برنا کرد ایزد
کمال قدرت ایزد چنینست
❈۵❈
زمینست این ندانم ، یا سپهرست ؟
سپهرست این ندانم یا زمینست؟
چو رأی شاه گیتی روی گیتی
سزای صدهزاران آفرینست
❈۶❈
علاء دولت و دین ، آنکه تیغش
بهیجا ناصر اعلام دینست
یگانه خسروی ، صاحب قرانی
که در کل معالی بی قرینست
❈۷❈
برمح خطی و شمشیر هندی
سپاه دین تازی را معینست
جهان دولتش در زیر حکمست
براق حشمتش در زیر زینست
❈۸❈
کف او قفل روزی را کلیدست
دل او گنج دانش را امینست
ز بهر قهر بدخواهان جاهش
نشسته حادثات اندر کمینست
❈۹❈
ببخشش آفتاب روز مهرست
بکوشش اژدهای روز کینست
ز انواع امانی بدسگالش
جدا مانده چو موم از انگبینست
❈۱۰❈
ایا شاهی ، که اندر زیر قدرت
مدار آسمان هفتمینست
تو مهری و ترا نصرة سپهرست
تو شیری و ترا دولت عرینست
❈۱۱❈
جهان را عدل تو ظل ظلیلست
دل پاک بهر خیری ضمینست
الا تا چرخ جای آفتابست
الا تا باغ جای یاسمینست
❈۱۲❈
حسودت هم نشین رنج بادا
که با شخص تو راحت هم نشینست
مبادا جز متین بنیاد عمرت
که بنیاد هدی از تو متینست
کامنت ها