وطواط:شاها، به پایگاه تو کیوان نمیرسد در ساحت تو گنبد گردان نمیرسد
❈۱❈
شاها، به پایگاه تو کیوان نمیرسد
در ساحت تو گنبد گردان نمیرسد
جایی رسیدهای به عالی و مرتبت
کآنجا به جَهْدْ فکرت انسان نمیرسد
❈۲❈
آن میرسد به روضهٔ آمال از کفت
کز ابهر نوبهار به بستان نمیرسد
جز امر تو به مشرق و مغرب نمیرود
جز حکم تو به تازی و دهقان نمیرسد
❈۳❈
یک خطه نیست در همه اطراف خافقین
کآنجا ز بارگاه تو فرمان نمیرسد
با طول و عرض ملک تو امروز در جهان
کس را حدیث ملک سلیمان نمیرسد
❈۴❈
راحی که از روایح خلقت رسد به خلق
در باغ و راغ از گل و ریحان نمیرسد
یک لحظه آن گهر که تو بخشی به سالها
اندر صمیم بحر و دل کان نمیرسد
❈۵❈
آن چیست از مصالح احوال مرد و و زن
کز جاه تو به زمرِهٔ ایمان نمیرسد؟
در صحن شرق و غرب ز باران عدل تو
گردد ستم به هیچ مسلمان نمیرسد
❈۶❈
ناید همی پدید ز ارکان مرکبات
تا امر نافذ تو بارکان نمیرسد
کس روی سوی صدر تو رفیعت نمیرسد
کز صدر تو به رفعت امکان نمیرسد
❈۷❈
در جان بدسگال تو از رشک ملک تو
دردیست بیقرار و به درمان نمیرسد
میدان رزم جوید و آگاه نی ، از آنک
با دولت تو کار به میدان نمیرسد
❈۸❈
تو رنج بردهای و به راحت رسیدهای
مردم به هیچ کام دل آسمان نمیرسد
فریاد از این جهان! که خردمند را ازو
بهره به جز نوایب و احزان نمیرسد
❈۹❈
جهال در تنعم و ارباب فضل را
بیصدهزار غصه یکی نان نمیرسد
دانا بماند در غم تدبیر نیک و بد
یک ذره غم به خاطر نادان نمیرسد
❈۱۰❈
جاهل به مسند اندر و عالم برون در
جوید به حیله راه و به دربان نمیرسد
آزرده شد به حرص درم جان عالمان
وین حرص مرده ریگ به پایان نمیرسد
❈۱۱❈
این حالها به حکمت یزدان مقدرست
مردم به سر حکمت یزدان نمیرسد
منت خدای را ، که مرا در پناه تو
آسیب حادثه به دل و جان نمیرسد
❈۱۲❈
تا دامن جلال تو بگرفتهام، مرا
دست بلا به ریش و گریبان نمیرسد
یک روز نیست کز تو هزاران هزار نوع
در حق من کرامت و احسان نمیرسد
❈۱۳❈
افزونی گرفت به تو حال من چنانک
از گشت روزگار به نقصان نمیرسد
آنم، که چون بر اسب فصاحت شوم سوار
در گرد من فصاحت سبحان نمیرسد
❈۱۴❈
از نظم من به خاک خراسان خزانههاست
گر شخص من به خاک خراسان نمیرسد
تا جان آدمی به کمالی که ممکنست
در علم جز به قوت برهان نمیرسد
❈۱۵❈
بادی تو در نعیم فراوان، که خصم را
از چرخ جز بلای فراوان نمیرسد
بگذار ماهِ روزه به طاعت، که دشمنت
گر بگذرد ز روزه به قربان نمیرسد
کامنت ها