وطواط:ای آنکه از خصال تو قدر هدی فزود بادا ستوده ، هر که خصال ترا ستود
❈۱❈
ای آنکه از خصال تو قدر هدی فزود
بادا ستوده ، هر که خصال ترا ستود
طاعت ترا سزد ، بجهان در ، که چون تویی
زین پس نبود خواهد وزین پیش هم نبود
❈۲❈
در دور هشت چرخ ز ترکیب چار طبع
دو چشم کس ندید که چون تو یکی نمود
دست سیادت تو عنان هدی گرفت
پای سعدت تو رکاب ظفر بسود
❈۳❈
نی بحر باسخای تو کافی بود ، نه کان
نی در باحسام تو مانع بود ، نه خود
روز وغا سپاه تو بی سر چو مور و مار
وقت سخا عطای تو درهم چو تار و پود
❈۴❈
بر دست تو سپهر ز بیداد توبه کرد
وانگه نشان توبه برو جامهٔ کبود
در رزمها رضای تو جویند چون ظفر
در بزمها ثنای تو گویند چون سرود
❈۵❈
شاها ، خدایگانا ، تیغ تو آتشست
وزوی عدو گریخته سوی هوا چو دود
گویی مگر ز پیش عقاب خدنگ تو
او را عقاب مرگ بسوی هوا ربود
❈۶❈
تیغ تو صعب زود فرود آردش بقهر
بر قلعه ای که هیچ نیامد همی فرود
راه حذر گرفت و بسنگ اندرون گریخت
لیکن کجا حذر کند از چنک مرگ سود ؟
❈۷❈
با ناظران دولت بیدار تو بشب
مسکین مخالف تو نیارد همی غنود
آید بکینه از تو مکافات دیر دیر
و آید بمهر از تو مجازات زود زود
❈۸❈
تا نزد عقل هست جواهر به از حجر
تا نزد شرع هست مسلمان به از یهود
بادا بجنب جاه تو گردون بقدر خاک
بادا بپیش کف تو دریا بشکل رود
❈۹❈
ماه صیام آمد و از داعیان خیر
گوش جهان ندای بشارت حق شنود
پذیرفته باد صوم تو ، افزوده خیر تو
کز خیر تو مسرت ارباب دین فزود
❈۱۰❈
یک مه بختم و صوم و نماز و دعا بخواه
یک سال عذر باده و عیش و سرود و رود
کامنت ها