وطواط:ای زتیغ بی قرار تو ممالک را قرار صفحهٔ دولت ز آثار حمیدت پر نگار
❈۱❈
ای زتیغ بی قرار تو ممالک را قرار
صفحهٔ دولت ز آثار حمیدت پر نگار
اختران کی بود جز بر هوای تو مسیر؟
و آسمان را کی بود جز بر مراد تو مدار؟
❈۲❈
نه در ایوان سخاوت مثل تو بوده جواد
نه بمیدان شهامت شبه تو بوده سوار
تو بر اولاد زمان همچو زمانی چیره دست
تو بر ابنای جهان همچون جهانی کامگار
❈۳❈
رایت عالی تو ، هر جا که شد افراشته
یمن باشد بر یمین و یسر باشد بر یسار
در زمین سابعست از جنبش جیشت فزع
بر سپر تاسعست از آتش تیغت شرار
❈۴❈
در لفظ تو شده عقد هنر را واسطه
نعل اسب تو شده گوش فلک را گوشوار
اختر اقبال تو دارد طلوع بی غروب
بادهٔ افضال تو دارد نشاط بی خمار
❈۵❈
هم بگاه امر و نهی و هم بوقت حل و عقد
روزگارت پس روست و آسمانت پیشکار
جفت نعمایی و در نعما ترا کس نیست جفت
یار احسانی و در احسان ترا کس نیست یار
❈۶❈
ای زده دست گهربار تو هنگام وغا
آتش اندر جان بدخواهان ز تیغ آبدار
هر زمینی را ، که اقدام شریفت بسپرد
باشد از روی شرف بر آسمانش افتخار
❈۷❈
شد سرای فرخ عالی کمال دیدن حق
در خوشی از فر اقدام تو چون دارالقرار
او بدرگاه تو در ، اخلاص افزاید همی
لاجرم افزود اقبال تو او را کار و بار
❈۸❈
خسروا ، هر یک ز اولاد و ز اخوان تو هست
آفتاب افتخار و آسمان اقتدار
شیر مردانی ، که همچو شیر شادروان بود
پیش ایشان وقت طعن و ضرب شیر مرغزار
❈۹❈
دوستان را سورشان در بزم دارد شادمان
دشمنان را شورشان در رزم دارد سوگوار
آسمانی بود قطب الدین ، که در عالم ازو
گشت بی حد کوکب مجد و معالی آشکار
❈۱۰❈
بی عدد اعقاب ، لیکن سر بسر با عدل و علم
از چنین طاهر درخت این چنین آید ثمار
تاز گشت روزگار اندر جهان باشد همی
گاه سور و گاه ماتم ، کار اهل روزگار
❈۱۱❈
سور بادا ناصح ملک ترا همواره شغل
باد ماتم حاسد جاه ترا پیوسته کار
بخشش تویی نهایت ، کوشش تویی ملال
دولت تویی کرانه ، نعمت تو بی شمار
❈۱۲❈
وین تبار تو که روی صد هزاران لشکرند
تا ابد در خدمتت بادند ، ای پشت تبار
کامنت ها