ظهیر فاریابی:باز بر جانم فراقت پادشاهی میکند وآنچ در عالمکشی کرد از تباهی میکند
❈۱❈
باز بر جانم فراقت پادشاهی میکند
وآنچ در عالمکشی کرد از تباهی میکند
شهر صبرم تا سپاه هجر تو غارت زدند
با من آن کردی که با شهری سپاهی میکند
❈۲❈
بیگناهم کشت عشقت وای اگر بودی گناه!
حال چون بودی چو این در بیگناهی میکند؟
چشم تو دعوی خونم کرد و ابرو شد گواه
کژ چرا شد گرنه میلی در گواهی میکند
❈۳❈
در غمم گفتی: صبوری کن! بلی، شاید کنم
هیچ جایی صبر اگر بیآب ماهی میکند
بر ظهیر این غصه کمتر نه که طبع او ز نظم
بر سپهر مهر مدح شاه ماهی میکند
❈۴❈
شهریار شیر کینه نصرت دین بیشکین
آنک شمشیرش ز شیران کینهخواهی میکند
کامنت ها