گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

ظهیر فاریابی:خدایگانا جایی رسیدی از رفعت که چرخ پایه قدر تو درنمی‌یابد

❈۱❈
خدایگانا جایی رسیدی از رفعت که چرخ پایه قدر تو درنمی‌یابد
ز آفتاب عجب مانده‌ام که می‌تابد مگر ز نور ضمیرت خبر نمی‌یابد؟
❈۲❈
به درگاه تو مقیم است فتح از آنکه به حق چو درگه تو مقام دگر نمی‌یابد
تویی که نصرت دینی و بر مخلاف دین به جز ز تیغ تو دولت ظفر نمی‌یابد
❈۳❈
ز بیم خنجر کشورگشای تو بدخواه چو بخت تو نفسی خواب و خور نمی‌یابد
چو تیر چار پرت از کمان روانه شود به جز دو چشم عدو رهگذر نمی‌یابد
❈۴❈
عدوی بی‌سر و پا می‌کشد سر از خط تو چو می‌برد به کله دست سر نمی‌یابد
کسی که کان سخن می‌کند به بحر علوم به جز مَحامِدِ جودت گهر نمی‌یابد
❈۵❈
چو موجب است که بر جای من سخای تو را نواله وقت خورش جز جگر نمی‌یابد؟
گذشت عمری تابنده‌ات ظهیر ندیم ز سایه تو به رحمت نظر نمی‌یابد؟

فایل صوتی قطعات شمارهٔ ۲۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها