ظهیر فاریابی:خورشید صدور عصر،صدرالدین بی لطف تو جان عدوی تن باشد
❈۱❈
خورشید صدور عصر،صدرالدین
بی لطف تو جان عدوی تن باشد
واندر حرم حمایت حفظت
دوران سپهر مؤتمن باشد
❈۲❈
ذات تو و چار صفّه ارکان
عیسی و سرای اَهرمن باشد
جود تو و الماس محتاجان
یعقوب و نسیم پیرهن باشد
❈۳❈
شمعی ست جلال تو که در جنبش
نه طاس فلک یکی لگن باشد
با خلق تو باد چون روا دارد
که همدم نافه ختن باشد؟
❈۴❈
با لطف تو آب چون در آرد سر
کو معدن لؤلؤ عدن باشد؟
اطراف ردا و رکن دستارت
آرایش صدر و انجمن باشد
❈۵❈
ایام کریم و عهد میمونت
تاریخ مفاخر زمن باشد
قدر تو به جای چرخ بنشیند
وانگاه به جای خویشتن باشد
❈۶❈
دوری ز در تو اهل معنی را
چون طعنه دوست دلشکن باشد
صدرا سر آن نداشتم کامسال
جز درگه تو مرا وطن باشد
❈۷❈
ایام رها نکرد کان دولت
روزی دوسه دافع حزن باشد
از کاری و خدمتی که در حضرت
هرچ آن برود به دست من باشد
کامنت ها