ظهیر فاریابی:خداوندا تویی کز روی رفعت سپهرت تخت زیبد،مِهر،گَژزَن
❈۱❈
خداوندا تویی کز روی رفعت
سپهرت تخت زیبد،مِهر،گَژزَن
گرفت از گلستان لطف و نطقت
همه روی زمین گلزار و گلشن
❈۲❈
جهان را آن عمارت داد عدلت
که از سهو و خطا معصوم شد ظن
برای کارزار دشمن تو
که چرخش خصم باد و طبع دشمن
❈۳❈
گهی از غنچه سازد دهر پیکان
گهی در آب پوشد باد جوشن
اگر من بنده محرومم ز صدرت
روا باشد که اهل آن نیم من
❈۴❈
ولیکن قصه تشریف شرط است
مرا بر رای اعلی عرضه کردن
تنم پوشیده شد از خلعت شاه
که بادش در پناه حق دل و تن
❈۵❈
نمی گویم که تدبیر سرم چیست
همی ترسم که گویی در کس زن
کامنت ها