ظهیر فاریابی:ای ز آثار گرد موکب تو غصه ها خورده مشک تاتاری
❈۱❈
ای ز آثار گرد موکب تو
غصه ها خورده مشک تاتاری
رام کردی سپهر سرکش را
تا چنان شد که از نگونسازی
❈۲❈
می بلنگد ز بار من بنگر
که چه کاری بود بدین زاری
من و فتراک دولتت زین پس
تا مرا با سپهر نگذاری
❈۳❈
ورنه آخر هم او برون نبرد
پس ازین لنگیی به رهواری
کامنت ها