ظهیر فاریابی:بر کرده چو مه سر از گریبان می رفت در دامن خورشید خرامان می رفت
❈۱❈
بر کرده چو مه سر از گریبان می رفت
در دامن خورشید خرامان می رفت
گه گه به سخن درآمده لعل لبش
گویی عرق از چشمه حیوان می رفت
کامنت ها