ظهیر فاریابی:نتوان ز جفای چرخ گردنده گریخت دست ستمش به عقل بر نتوان بیخت
❈۱❈
نتوان ز جفای چرخ گردنده گریخت
دست ستمش به عقل بر نتوان بیخت
آن طاس نگون به گردن آویخته باد
چون سطل که آب روی مردم همه ریخت
کامنت ها