گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

ظهیری سمرقندی:وزیر ثانی که در علم و حکمت و هنر و کفایت ثانی نداشت، به اقتضای رای مشکل گشای به حضرت ش...

وزیر ثانی که در علم و حکمت و هنر و کفایت ثانی نداشت، به اقتضای رای مشکل گشای به حضرت شاه آمد و بعد از تقدیم مراسم خدمت و شرایط حمد و ثنا و تحیت، گفت: بحمد الله- تعالی – کواکب عدل پادشاه از افق آسمان تدبیر، ثاقب و طالع است و کافه خلایق، اوامر و نواهی پادشاه را خاضع و طایع اند و اقاصی و ادانی در ظل عواطف این دولت از سموم ستم و حرور حوادث و انیاب نوایب روزگار، مرفه و آسوده اند و سموم افاعی ظلم را به تریاق دواعی انصاف تدارک می کنند و هر تیر حدثان که از شست قصد زمان گشادی یابد، به جنه جلال او ناموثر می ماند. اطراف ولایت آمن است و اصناف رعیت ساکن و عاطفت قرار گرفته اند و ملوک آفاق، تخته مکارم اخلاق در جناب منیع و فنا رفیع او می خوانند و اقتباس می کنند:
خوانده عدل تو در همه آفاق
تخته های مکارم الاخلاق
و بحقیقت وجود ذات بزرگوار او، اثر وجود و رحمت واجب الوجود است. با سیاست او سراب از غرور منقطع است و به انتظام ایام عدل او شراب از خرابی عقول منحسم.
❈۱❈
بشامل عدله فی الارض ترعی مع الاسد السوائم فی المسام
و بر رای انور از هر که مشتری، نور از وی اقتباس می کند و آفتاب، روشنی التماس می نماید و کلید مصالح سلطنت و برید مناهج ملک و دولت است، به بدیهه نظر، مقرر است که مشاهده جمال فرزند، مصباح هر صبوح و مفتاح هر فتوح است و گلزار مسرت، آب از چشمه حسن او می خورد و روضه محبت، طراوات از منبع جمال و مرتع کمال او می برد. خصوصا که تباشیر رشد در ناصیه او مبین و مخایل نجابت بر جبین او لایح و معین است. در دریای شاهی و بلبل گلبن شاهنشاهی از عقایل سعادات و ذخایر موهبات آفریدگار به تضرع و ابتهال از حضرت ذوالجلال خواسته، و «رب هب لی من لدنک ولیا» گفته و اجابت یافته. به تحریک نمام و غمز ساعی فتان در هلاک او تعجیل نشاید فرمود که بعد از امضا عزیمت، حسرت و ندامت بر فوات ذات او نافع و ناجع نبود. درختی هر کدام بیخ آورتر و راسخ تر به ساعتی قلع توان کرد، اما سالها باید که به اعتدال مزاج هوا و تربیت آب و خاک، مثمر و موثر گردد. چنانکه در سایه او بتوان آسوده و از ثمر او منفعت توان گرفت و اگر شاه درین معنی تعجیل نماید، مانند آن کبک بود که جفت موافق و عیال مشفق خود را بی جرمی هلاک کرد و چون از حقیقت حال، استکشاف رفت و براءت ساحت او پدید آمد، بر آن ارتجال و استعجال، هر چند پشیمانی خورد، مربح و منجح نبود و یار کشته زنده نشد و جفت رفته باز نیامد. شاه پرسید که چگونه بود آن داستان؟

فایل صوتی سندبادنامه بخش ۱۵ - آمدن دستور دوم به حضرت شاه

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها