زرتشت:هات 35 1 [زوت :] اهوره مزدای اشون، رد اشونی را می¬ستاییم. امشا سپندان، شهریاران نیک خواه ر...
هات 35
1
[زوت :]
اهوره مزدای اشون، رد اشونی را می¬ستاییم.
امشا سپندان، شهریاران نیک خواه را می¬ستاییم.
سراسر هستی اشون مینوی و استومند را می¬ستاییم.
به فرمان اشه ی نیک، به فرمان دین نیک مزدا پرستی.
[راسپی :]
اهوره مزدای اشون....
2
[زورت:]
«هو متنم...» : اندیشۀ نیک، گفتار نیک و کردار نیک را که دراین جا ودر هرجای دیگری و رزیده شده است وورزیده خواهدشد، درود می گوییم و[خود] نیز با جان [ودل] به نیکی همی کوشیم.
3
ای اهوره مزدا! ای اردیبهشت زیبا!
این را برای خویشتن بر می¬گزینیم:
آن اندیشه و گفتار و کرداری را می ورزیم که بهترین کنشهای هر دو جهان است.
4
از پی پاداش پسین، بهترین کنش را همی گوییم به دانایان و نادانان، به شهریاران و شهروندان که جهان را آباد کنند و رامش بخشند.
5
براستی شهریاری را از آن کسی شمریم و از آن کسی دانیم و برای کسی خواستاریم که بهتر شهریاری کند: مزدا اهوره و اردیبهشت.
6
آنچه را که هر مرد یا زنی دانست که درست و نیک است، بر اوست که خودبکار بندد ودیگران را نیز بیاگاهاند تا آن را – آنچنان که هست – بکار بندند.
7
اینک شما را بهتر شماریم:
ستایش و نیایش اهوره مزدا و آبادانی جهان را.
اینک خود، این [کنش] را برای شما بجای آوریم و [دیگران را] نیز – آنچنان که بتوانیم- از آن بیاگاهانیم.
8
به سالاری «اشه» به همسایگی «اشه»، هریک از آفریدگان از بهترین پاداش هر دو جهان برخوردار شود.
9
این گفتار فرو فرستادۀ اهوره مزدا را با بهترین منش فراگستریم، آنگاه ترا [-ای زرتشت!-] گوینده و آموزگار آن دانیم.
10
ای اهوره!
اردیبهشت و بهمن وشهریور نیک را، پیش از پیش سرود برسرودها، بیش از پیش درود بر درودها، بیش از پیش ستایش برستایشها [افزاییم].
هات 36
1
ای مزدا اهوره!
نخست به میانجی کنش آذر و به دستیاری سپندمینوی تو، به تو نزدیک می شویم.
آذر کسی را گزند رساند که تو آزردن او را خواسته باشی.
2
ای آذر مزدا اهوره!
به خوشترین روش به سوی ما آی.
با رامش دهنده ترین شادمانی، با شایسته ترین درود، به هنگام دادستان بزرگ، به ما روی آور.
3
تویی [مایۀ] خوشی مزدا اهوره، چونان سپند مینو.
تویی [مایۀ] شادکامی او با کارآمدترین نامی که تراست.
ای آذر مزدا اهوره!
به تو نزدیک می شویم.
4
با اندیشۀ نیک، با روش درست، با گفتار و کردار دانایی نیک به تو نزدیک می¬شویم.
5
ای مزدا اهوره!
ترا نماز می بریم و سپسا می¬گزاریم.
با همۀ اندیشۀ نیک، با همۀ گفتار نیک، با همۀ کردار نیک به تو نزدیک می¬شویم.
6
ای مزدا اهوره!
زیباترین پیکر را در میان پیکرها از آن تو دانیم:
آن بلند [پایگاه] ترین [فروغ جهان] زبرین را که خورشیدش خوانند.
«ینگهه هاتم....»
1
[زوت :]
اهوره مزدای اشون، رد اشونی را می¬ستاییم.
امشا سپندان، شهریاران نیک خواه را می¬ستاییم.
سراسر هستی اشون مینوی و استومند را می¬ستاییم.
به فرمان اشه ی نیک، به فرمان دین نیک مزدا پرستی.
[راسپی :]
اهوره مزدای اشون....
2
[زورت:]
«هو متنم...» : اندیشۀ نیک، گفتار نیک و کردار نیک را که دراین جا ودر هرجای دیگری و رزیده شده است وورزیده خواهدشد، درود می گوییم و[خود] نیز با جان [ودل] به نیکی همی کوشیم.
3
ای اهوره مزدا! ای اردیبهشت زیبا!
این را برای خویشتن بر می¬گزینیم:
آن اندیشه و گفتار و کرداری را می ورزیم که بهترین کنشهای هر دو جهان است.
4
از پی پاداش پسین، بهترین کنش را همی گوییم به دانایان و نادانان، به شهریاران و شهروندان که جهان را آباد کنند و رامش بخشند.
5
براستی شهریاری را از آن کسی شمریم و از آن کسی دانیم و برای کسی خواستاریم که بهتر شهریاری کند: مزدا اهوره و اردیبهشت.
6
آنچه را که هر مرد یا زنی دانست که درست و نیک است، بر اوست که خودبکار بندد ودیگران را نیز بیاگاهاند تا آن را – آنچنان که هست – بکار بندند.
7
اینک شما را بهتر شماریم:
ستایش و نیایش اهوره مزدا و آبادانی جهان را.
اینک خود، این [کنش] را برای شما بجای آوریم و [دیگران را] نیز – آنچنان که بتوانیم- از آن بیاگاهانیم.
8
به سالاری «اشه» به همسایگی «اشه»، هریک از آفریدگان از بهترین پاداش هر دو جهان برخوردار شود.
9
این گفتار فرو فرستادۀ اهوره مزدا را با بهترین منش فراگستریم، آنگاه ترا [-ای زرتشت!-] گوینده و آموزگار آن دانیم.
10
ای اهوره!
اردیبهشت و بهمن وشهریور نیک را، پیش از پیش سرود برسرودها، بیش از پیش درود بر درودها، بیش از پیش ستایش برستایشها [افزاییم].
هات 36
1
ای مزدا اهوره!
نخست به میانجی کنش آذر و به دستیاری سپندمینوی تو، به تو نزدیک می شویم.
آذر کسی را گزند رساند که تو آزردن او را خواسته باشی.
2
ای آذر مزدا اهوره!
به خوشترین روش به سوی ما آی.
با رامش دهنده ترین شادمانی، با شایسته ترین درود، به هنگام دادستان بزرگ، به ما روی آور.
3
تویی [مایۀ] خوشی مزدا اهوره، چونان سپند مینو.
تویی [مایۀ] شادکامی او با کارآمدترین نامی که تراست.
ای آذر مزدا اهوره!
به تو نزدیک می شویم.
4
با اندیشۀ نیک، با روش درست، با گفتار و کردار دانایی نیک به تو نزدیک می¬شویم.
5
ای مزدا اهوره!
ترا نماز می بریم و سپسا می¬گزاریم.
با همۀ اندیشۀ نیک، با همۀ گفتار نیک، با همۀ کردار نیک به تو نزدیک می¬شویم.
6
ای مزدا اهوره!
زیباترین پیکر را در میان پیکرها از آن تو دانیم:
آن بلند [پایگاه] ترین [فروغ جهان] زبرین را که خورشیدش خوانند.
«ینگهه هاتم....»
هات 37
5-1
[زوت: ]
اینک اهوره مزدا را می¬ستاییم ......................................................................................................................
هات 38
1
اینک زمین را می¬ستاییم؛ زمینی که ما را در برگرفته است.
ای اهوره مزدا!
زنان را می¬ستاییم. زنانی را که از آن تو به شمار آیند و از بهترین اشه برخوردارند، می¬ستاییم.
2
با شور دینی، چالاکی، هشیاری و «دین» پاک، پاداش نیک و آرزوی نیک و فراونی نیک و نام نیک و بخشایش نیک را می¬ستاییم.
3
با شور دینی، چالاکی، هشیاری و «دین» پاک، پاداش نیک و آرزوی نیک و فراونی نیک و نام نیک و بخشایش نیک را می¬ستاییم.
3
اینک آبها را می¬ستاییم، آبهای فرو چکیده وگرد آمده و روان شده و خوب کنش اهورایی را.
[ای آبها!]
شما را که به خوبی روان و به خوبی در خورشناوری و به خوبی سزاوار شست و شو وبخشایش دو جهانید، [می¬ستاییم].
4
اینک با نامهایی که اهوره مزدای خوش بخش به شما آبهای نیک داده است شمارا می¬ستاییم. با آن [نامها] شمارا می¬ستاییم. با آن نامها [از شما] دوستی خواهانیم. با آن نامها نماز گزاریم. با آن نامها سپاس گزاریم.
5
ای آبهای بارور!
شمارا به یاری همی خونیم، شما را که همچون مادریدريال شما را که همچون گاوشیرده، پرستاربینوایانیدو از همۀ آشامیدنیها بهتر وخوشترید.
شما نیکان را با رادی بلند بازو بدین جا [همی خوانیم] تا دراین تنگنا ما را پاداش دهید ویاری کنید شما ای مادران زنده!
«ینگهه هاتم»
هات 39
1
اینچنین می ستاییم گوشورون و گوش تشن و روانهای خود و روانهای چارپایان را که مایۀ زندگی ما هستند، که ما برای آنهاییم و آنها برای مایند.
2
روانهای جانوران سودمند دشتی را می¬ستاییم.
اینک روانهای اشون مردان و اشون زنان را – در هر جا که زاده شده باشند – [می¬ستاییم]؛ مردان و زنانی که «دین» نیکشان برای پیروزی اشه کوشیده است و می¬کوشد و خواهد کوشید.
3
اینچنین می¬ستاییم نرینگان و مادینگان نیک را: امشا سپندان جاودان زنده و جاودان پاداش بخش را که با منش نیک بسر می¬برند و آمشا سپند بانوان را.
4
ای اهوره مزدا!
آنچنان که تو به نیکی اندیشیدی و سخن گفتی و رفتار کردی، ما اندیشه و گفتار و کردار نیک خویش را به پیشگاه تو فراز می¬آوریم.
ای مزدا اهوره!
همچنان ترا می¬ستاییم و نیایش می¬کنیم. همچنان ترا نماز می¬بریم و سپاس می¬گزاریم.
به دستیاری پیوند نیک با اشه، با پاداش نیک و با پرهیزگاری نیک، به سوی تو می¬آییم.
«ینگهه هاتم....»
5-1
[زوت: ]
اینک اهوره مزدا را می¬ستاییم ......................................................................................................................
هات 38
1
اینک زمین را می¬ستاییم؛ زمینی که ما را در برگرفته است.
ای اهوره مزدا!
زنان را می¬ستاییم. زنانی را که از آن تو به شمار آیند و از بهترین اشه برخوردارند، می¬ستاییم.
2
با شور دینی، چالاکی، هشیاری و «دین» پاک، پاداش نیک و آرزوی نیک و فراونی نیک و نام نیک و بخشایش نیک را می¬ستاییم.
3
با شور دینی، چالاکی، هشیاری و «دین» پاک، پاداش نیک و آرزوی نیک و فراونی نیک و نام نیک و بخشایش نیک را می¬ستاییم.
3
اینک آبها را می¬ستاییم، آبهای فرو چکیده وگرد آمده و روان شده و خوب کنش اهورایی را.
[ای آبها!]
شما را که به خوبی روان و به خوبی در خورشناوری و به خوبی سزاوار شست و شو وبخشایش دو جهانید، [می¬ستاییم].
4
اینک با نامهایی که اهوره مزدای خوش بخش به شما آبهای نیک داده است شمارا می¬ستاییم. با آن [نامها] شمارا می¬ستاییم. با آن نامها [از شما] دوستی خواهانیم. با آن نامها نماز گزاریم. با آن نامها سپاس گزاریم.
5
ای آبهای بارور!
شمارا به یاری همی خونیم، شما را که همچون مادریدريال شما را که همچون گاوشیرده، پرستاربینوایانیدو از همۀ آشامیدنیها بهتر وخوشترید.
شما نیکان را با رادی بلند بازو بدین جا [همی خوانیم] تا دراین تنگنا ما را پاداش دهید ویاری کنید شما ای مادران زنده!
«ینگهه هاتم»
هات 39
1
اینچنین می ستاییم گوشورون و گوش تشن و روانهای خود و روانهای چارپایان را که مایۀ زندگی ما هستند، که ما برای آنهاییم و آنها برای مایند.
2
روانهای جانوران سودمند دشتی را می¬ستاییم.
اینک روانهای اشون مردان و اشون زنان را – در هر جا که زاده شده باشند – [می¬ستاییم]؛ مردان و زنانی که «دین» نیکشان برای پیروزی اشه کوشیده است و می¬کوشد و خواهد کوشید.
3
اینچنین می¬ستاییم نرینگان و مادینگان نیک را: امشا سپندان جاودان زنده و جاودان پاداش بخش را که با منش نیک بسر می¬برند و آمشا سپند بانوان را.
4
ای اهوره مزدا!
آنچنان که تو به نیکی اندیشیدی و سخن گفتی و رفتار کردی، ما اندیشه و گفتار و کردار نیک خویش را به پیشگاه تو فراز می¬آوریم.
ای مزدا اهوره!
همچنان ترا می¬ستاییم و نیایش می¬کنیم. همچنان ترا نماز می¬بریم و سپاس می¬گزاریم.
به دستیاری پیوند نیک با اشه، با پاداش نیک و با پرهیزگاری نیک، به سوی تو می¬آییم.
«ینگهه هاتم....»
هات 40
1
ای مزدا اهوره!
اینک این پاداش را به یاد آر و آرزوی ما را برآور!
ای مزدا اهوره!
آنچه را تو فرمان داده ای که پاداش دینداری کسی چون من است.
2
این [پاداش] را تو به ما ارزانی داشتی تا چه در زندگی کنونی و چه [در جهان] مینوی، همنشین جاودانۀ تو و اشه باشیم.
3
ای مزدا اهوره!
چنان کن که ارتشتاران به اشه بگروند [و] اشه جویند و برزیگران کوشا را به یگانگی دیر پای، پرشور و استوار دار تا با،[آتربانان] همگام باشند.
4
ای مزدا اهوره!
چنین باد که خویشاوندان و همکاران و یاوران با آنانی از شما که ما با ایشان یگانه ایم، از آن شما به شمار آیند وما از پاکان و اشونانی باشیم که آنچه را آرزو می¬کنیم، به ما ارزانی دارید.
«ینگهه هاتم....»
هات 41
1
سرودها ودرودها و نیایشها [ی خود را] به پیشگاه اهوره مزدا و اردیبهشت فراز آوریم و سزاوار وشایستۀ آنان دانیم.
2
ای مزدا اهوره! ای در میان باشندگان، خوب کنش ترین!
بشود که از شهریاری نیک تو هماره بهره ور شویم!
بشود که در هر دوجهان ، شهریار نیکی بر ما مردان و زنان فرمانروایی کند!
3
ای در میان باشندگان، خوب کنش ترین!
ترا فرخنده و کامیاب و ایزد از اشه برخوردار دانیم.
بشود که تو در هر دو جهان [نگاهبان] تن وجان ما باشی!
4
ای مزدا! ای در میان باشندگان، خوب کنش ترین!
بشود که پناه دیرپای ترا دریابیم و به خود ارزانی داریم!
[بشود که] به دستیاری تو، کامروا و نیرومند شویم و – آنچنان که آرزوی ماست – دیگرگاهی ما را در پناه خود گیری!
5
ای مزدا اهوره!
سرود خوانان وپیام آوران تو خوانده شدیم و [آنرا] پذیرفتیم و به پاداشی که «دین» کسانی همچون ما را نوید دادی، خورسندیم.
6
این [پاداش] را تو به ما ارزانی داشتی تا چه در زندگی کنونی و چه [در جهان] مینوی، همنشین جاودانۀ تو اشه باشیم.
7
«ینگهه هاتم....»
«هومتنم....» اندیشۀ نیک، گفتارنیک و کردار نیک را که در این جا ودر هر جای دیگری ورزیده شده است و ورزیده خواهد شد، درود می¬گوییم و [خود] نیز با جان [ودل] به نیکی همی کوشیم.
«یثه اهو ویریو....»
«اشم و هو ....»
«ینگهه هاتم ....»
1
ای مزدا اهوره!
اینک این پاداش را به یاد آر و آرزوی ما را برآور!
ای مزدا اهوره!
آنچه را تو فرمان داده ای که پاداش دینداری کسی چون من است.
2
این [پاداش] را تو به ما ارزانی داشتی تا چه در زندگی کنونی و چه [در جهان] مینوی، همنشین جاودانۀ تو و اشه باشیم.
3
ای مزدا اهوره!
چنان کن که ارتشتاران به اشه بگروند [و] اشه جویند و برزیگران کوشا را به یگانگی دیر پای، پرشور و استوار دار تا با،[آتربانان] همگام باشند.
4
ای مزدا اهوره!
چنین باد که خویشاوندان و همکاران و یاوران با آنانی از شما که ما با ایشان یگانه ایم، از آن شما به شمار آیند وما از پاکان و اشونانی باشیم که آنچه را آرزو می¬کنیم، به ما ارزانی دارید.
«ینگهه هاتم....»
هات 41
1
سرودها ودرودها و نیایشها [ی خود را] به پیشگاه اهوره مزدا و اردیبهشت فراز آوریم و سزاوار وشایستۀ آنان دانیم.
2
ای مزدا اهوره! ای در میان باشندگان، خوب کنش ترین!
بشود که از شهریاری نیک تو هماره بهره ور شویم!
بشود که در هر دوجهان ، شهریار نیکی بر ما مردان و زنان فرمانروایی کند!
3
ای در میان باشندگان، خوب کنش ترین!
ترا فرخنده و کامیاب و ایزد از اشه برخوردار دانیم.
بشود که تو در هر دو جهان [نگاهبان] تن وجان ما باشی!
4
ای مزدا! ای در میان باشندگان، خوب کنش ترین!
بشود که پناه دیرپای ترا دریابیم و به خود ارزانی داریم!
[بشود که] به دستیاری تو، کامروا و نیرومند شویم و – آنچنان که آرزوی ماست – دیگرگاهی ما را در پناه خود گیری!
5
ای مزدا اهوره!
سرود خوانان وپیام آوران تو خوانده شدیم و [آنرا] پذیرفتیم و به پاداشی که «دین» کسانی همچون ما را نوید دادی، خورسندیم.
6
این [پاداش] را تو به ما ارزانی داشتی تا چه در زندگی کنونی و چه [در جهان] مینوی، همنشین جاودانۀ تو اشه باشیم.
7
«ینگهه هاتم....»
«هومتنم....» اندیشۀ نیک، گفتارنیک و کردار نیک را که در این جا ودر هر جای دیگری ورزیده شده است و ورزیده خواهد شد، درود می¬گوییم و [خود] نیز با جان [ودل] به نیکی همی کوشیم.
«یثه اهو ویریو....»
«اشم و هو ....»
«ینگهه هاتم ....»
هات 42
1
[زوت وراسپی:]
ای آمشا سپندان!
پاره¬های «هفت ههات» را می¬ستاییم.
آبهای چشمه [ساران] را می¬ستاییم.
آبهای گذرگاهها را می¬ستاییم.
بهم پیوستگیهای راهـ [ـها] را می¬ستاییم.
بهم آمدنهای راهـ [ـها] را می¬ستاییم.
2
کوههای آبریزان را می¬ستاییم.
دریاچه های آبزای را می¬ستاییم.
کشتزارهای سود بخش گندم را می¬ستاییم.
نگاهدار و آفریدگار را می¬ستاییم.
مزدا وزرتشت را می¬ستاییم.
3
زمین و آسمان را می¬ستاییم.
باد چالاک مزدا آفریده را می¬ستاییم.
ستیغ البرز کوه را می¬ستاییم.
زمین وهمۀ چیزهای نیک را می¬ستاییم.
4
منش نیک و روانهای اشونان را می¬ستاییم.
[ماهی] «واسی»ی «پنچا سدورا» را می¬ستاییم.
«خر»ی پاک را می¬ستاییم. که در میان دریای «فراخ کرت» ایستاده است.
دریای «فراخ کرت» را می¬ستاییم.
5
هوم زرین برزمند را می¬ستاییم.
هوم گیتی افزای را می¬ستاییم.
هوم دور دارندۀ مرگ را می¬ستاییم.
6
آب روان ومرغ پران را می¬ستاییم.
بازگشت اتربانان را می¬ستاییم؛ آنان که به سرزمینهای دور رفته اند, به کشورهای دیگر که [آموزش] اشه را خواستارند.
همۀ امشا سپندان را می¬ستاییم.
«ینگهه هاتم ....»
هات 52
1
[زوت و راسپی:]
«یثه اهو ویریو...»
[زوت:]
آنچه را نیک است و آنچه را نیکتر است خوستارم برای سراسر آفرینش اشه که بوده است و هست و خواهد بود.
اشی، بخشندۀ پیروزی دیرپای، به خواست خویش یاری رساند و آرزو را برآورد.
2
[اشی] از همۀ درمانهایی که در آبها و گیاهان و چار پایان است،برخوردار است؛ اوست که ستیزه های دیوان ومردمان [دروند] را – که به زیان این خانه و خانه خدای ورزند – در هم تواند شکست.
3
دهش نیک وپاداش نیک، نیکی پیشین و پسین که پیروزی دیر پای بخشد؛ آنچنان که ما از بزرگترین و بهترین و زیباترین پاداش بهره مند شویم.
4
امشا سپندان را ستایش و نیایش می¬گزاریم وخشنود می¬کنیم و آفرین می¬خوانیم تا این خانمان را بنوازند؛ سراسر آفرینش اشه را بنوازند و سراسر آفرینش دروج را براندازند.
ای اشه!
مزدا را – که نیک خواه آفریدگان است – درود می¬گوییم.
8-5
...............................................................................................................................................................................
1
[زوت وراسپی:]
ای آمشا سپندان!
پاره¬های «هفت ههات» را می¬ستاییم.
آبهای چشمه [ساران] را می¬ستاییم.
آبهای گذرگاهها را می¬ستاییم.
بهم پیوستگیهای راهـ [ـها] را می¬ستاییم.
بهم آمدنهای راهـ [ـها] را می¬ستاییم.
2
کوههای آبریزان را می¬ستاییم.
دریاچه های آبزای را می¬ستاییم.
کشتزارهای سود بخش گندم را می¬ستاییم.
نگاهدار و آفریدگار را می¬ستاییم.
مزدا وزرتشت را می¬ستاییم.
3
زمین و آسمان را می¬ستاییم.
باد چالاک مزدا آفریده را می¬ستاییم.
ستیغ البرز کوه را می¬ستاییم.
زمین وهمۀ چیزهای نیک را می¬ستاییم.
4
منش نیک و روانهای اشونان را می¬ستاییم.
[ماهی] «واسی»ی «پنچا سدورا» را می¬ستاییم.
«خر»ی پاک را می¬ستاییم. که در میان دریای «فراخ کرت» ایستاده است.
دریای «فراخ کرت» را می¬ستاییم.
5
هوم زرین برزمند را می¬ستاییم.
هوم گیتی افزای را می¬ستاییم.
هوم دور دارندۀ مرگ را می¬ستاییم.
6
آب روان ومرغ پران را می¬ستاییم.
بازگشت اتربانان را می¬ستاییم؛ آنان که به سرزمینهای دور رفته اند, به کشورهای دیگر که [آموزش] اشه را خواستارند.
همۀ امشا سپندان را می¬ستاییم.
«ینگهه هاتم ....»
هات 52
1
[زوت و راسپی:]
«یثه اهو ویریو...»
[زوت:]
آنچه را نیک است و آنچه را نیکتر است خوستارم برای سراسر آفرینش اشه که بوده است و هست و خواهد بود.
اشی، بخشندۀ پیروزی دیرپای، به خواست خویش یاری رساند و آرزو را برآورد.
2
[اشی] از همۀ درمانهایی که در آبها و گیاهان و چار پایان است،برخوردار است؛ اوست که ستیزه های دیوان ومردمان [دروند] را – که به زیان این خانه و خانه خدای ورزند – در هم تواند شکست.
3
دهش نیک وپاداش نیک، نیکی پیشین و پسین که پیروزی دیر پای بخشد؛ آنچنان که ما از بزرگترین و بهترین و زیباترین پاداش بهره مند شویم.
4
امشا سپندان را ستایش و نیایش می¬گزاریم وخشنود می¬کنیم و آفرین می¬خوانیم تا این خانمان را بنوازند؛ سراسر آفرینش اشه را بنوازند و سراسر آفرینش دروج را براندازند.
ای اشه!
مزدا را – که نیک خواه آفریدگان است – درود می¬گوییم.
8-5
...............................................................................................................................................................................
هات 54
1
[زوت و راسپی:]
ای ایریمن گرامی!
بدین جا آی یاری مردان و زنان زرتشتی را؛ یاری منش نیک را؛ یاری هر آن «دین»ی را که درخور پاداشی گرانبهاست.
دهش آرمانی اشه را که اهوره مزدا ارزانی دارد؛ خواستارم.
«اشم و هو....»
2
[نماز] ایریمن ایشیه را می¬ستاییم؛ [آن نماز] توانای پیروز دشمن شکن را که در میان گفتارهای اشه بزرگترین آنهاست.
«گاهان» پاک، ردان شهریار اشون را می¬ستاییم.
«ستوت یسنیه» را می¬ستاییم که نخستین داد جهان است.
«ینگهه هاتم....»
هات 55
1
[زوت:]
سراسر هستی [خویش] – تن و استخوان و جان و پیکر و توش و بوی و روان و فروشی – را فراز آوریم ودرخور پیشگاه دانیم.
اینچنین، این همه را در خور پیشگاه «گاهان» اشون؛ ردان شهریار اشون دانیم.
دانیم.
2
«گاهان» پناه و نگاهدار و خورش مینوی مایند؛ ما را روان و خوراک وپوشا کند.
«گاهان» ما را پناه و پایداری بخشند و خورش مینوی دهند؛ «گاهان» ما را روان وخوراک و پوشا کند.
بشود که «گاهان» - در جهان دیگر، پس از جدایی تن وبو [از یکدیگر] – ما را پاداش نیک، پاداش بزرگ، پاداش اشه بخشد.
3
بشود که آنان نزد ما آیند، با نیرو، با پیروزی، با تندرستی، با درمان، با فراوانی، با بالندگی، با امرزش، با یاوری، با نیک خواهی، با اشه، با رادی و با دهش، آن «ستوت یسنیه» ها، آنچنان که مزدای توانا آنان را پیروز مندو جهان آرای بیافریند. نگاهبانی جهان اشه را؛ پاسداری جهان اشه را؛ یاوری پاداش گیران را و پاداش بخشان را و سراسر افرینش اشه را.
4
هر آن اشونی را که با این نماز [ویژه] خشنودی ردان؛ خویشتن را آمرزش خواهان، به پیشگاه تو اندر آید، تو او را به [پایگاههای] اندیشۀ نیک، گفتار نیک وکردار نیک [دربهشت] رسانی.
5
اشه ومنش نیک را می¬ستاییم.
«گاهان» اشون؛ ردان شهریار را می¬ستاییم.
6
«ستوت یسنیه» را می¬ستاییم که نخستین داد جهان است؛ آن که بر شمرده شده، دوچندان گفته شده، آموخته شده، آموزش داده شده ، استوار داشته شده، ورزیده شده ، به یاد سپرده شده، از برخوانده شده، ستوده شده است وجهان هستی را به خواست خویش نو کند.
7
بخش «ستوت یسنیه» را می¬ستاییم.
«ستوت یسنیه»ی از بر خوانده شده، باژ گرفته، سروده شده وستوده شده را می¬ستاییم.
«ینگهه هاتم ....»
1
[زوت و راسپی:]
ای ایریمن گرامی!
بدین جا آی یاری مردان و زنان زرتشتی را؛ یاری منش نیک را؛ یاری هر آن «دین»ی را که درخور پاداشی گرانبهاست.
دهش آرمانی اشه را که اهوره مزدا ارزانی دارد؛ خواستارم.
«اشم و هو....»
2
[نماز] ایریمن ایشیه را می¬ستاییم؛ [آن نماز] توانای پیروز دشمن شکن را که در میان گفتارهای اشه بزرگترین آنهاست.
«گاهان» پاک، ردان شهریار اشون را می¬ستاییم.
«ستوت یسنیه» را می¬ستاییم که نخستین داد جهان است.
«ینگهه هاتم....»
هات 55
1
[زوت:]
سراسر هستی [خویش] – تن و استخوان و جان و پیکر و توش و بوی و روان و فروشی – را فراز آوریم ودرخور پیشگاه دانیم.
اینچنین، این همه را در خور پیشگاه «گاهان» اشون؛ ردان شهریار اشون دانیم.
دانیم.
2
«گاهان» پناه و نگاهدار و خورش مینوی مایند؛ ما را روان و خوراک وپوشا کند.
«گاهان» ما را پناه و پایداری بخشند و خورش مینوی دهند؛ «گاهان» ما را روان وخوراک و پوشا کند.
بشود که «گاهان» - در جهان دیگر، پس از جدایی تن وبو [از یکدیگر] – ما را پاداش نیک، پاداش بزرگ، پاداش اشه بخشد.
3
بشود که آنان نزد ما آیند، با نیرو، با پیروزی، با تندرستی، با درمان، با فراوانی، با بالندگی، با امرزش، با یاوری، با نیک خواهی، با اشه، با رادی و با دهش، آن «ستوت یسنیه» ها، آنچنان که مزدای توانا آنان را پیروز مندو جهان آرای بیافریند. نگاهبانی جهان اشه را؛ پاسداری جهان اشه را؛ یاوری پاداش گیران را و پاداش بخشان را و سراسر افرینش اشه را.
4
هر آن اشونی را که با این نماز [ویژه] خشنودی ردان؛ خویشتن را آمرزش خواهان، به پیشگاه تو اندر آید، تو او را به [پایگاههای] اندیشۀ نیک، گفتار نیک وکردار نیک [دربهشت] رسانی.
5
اشه ومنش نیک را می¬ستاییم.
«گاهان» اشون؛ ردان شهریار را می¬ستاییم.
6
«ستوت یسنیه» را می¬ستاییم که نخستین داد جهان است؛ آن که بر شمرده شده، دوچندان گفته شده، آموخته شده، آموزش داده شده ، استوار داشته شده، ورزیده شده ، به یاد سپرده شده، از برخوانده شده، ستوده شده است وجهان هستی را به خواست خویش نو کند.
7
بخش «ستوت یسنیه» را می¬ستاییم.
«ستوت یسنیه»ی از بر خوانده شده، باژ گرفته، سروده شده وستوده شده را می¬ستاییم.
«ینگهه هاتم ....»
هات 56
1
بشود که سروش در این جا باشد ستایش اهوره مزدا را؛ تواناترین اشونی که او را می¬پرستیم، در آغاز همچنان که در انجام.
ایدون بشود که سروش در این جا باشد ستایش اهوره مزدا را، تواناترین اشونی که او را می-پرستیم.
2
بشود که سروش در این جا باشد ستایش آبهای نیک و فروشی¬های اشونانی را که ستودۀ روانهای مایند، در آغاز همچنان که در انجام.
ایدون بشود که سروش در این جا باشد ستایش آبهای نیک و فروشی¬های اشونانی را که ستودۀ روانهای مایند.
3
بشود که سروش در این جا باشد ستایش آبهای نیک – آن نیکان – را و امشا سپندان نیک، آن شهریاران خوب نیک کنش را و ستایش پاداش نیکی را که در خور اشونی است و ما را ارزانی شود.
بشود که سروش نیک پاداش بخش در این جا باشد ستایش آبهای نیک را، در آغاز همچنان که در انجام.
4
ایدون بشود که سورش نیک در این جا باشد ستایش ابهای نیک – آن نیکان – وامشا سپندان نیک، آن شهریاران خوب نیک کنش را و ستایش پاداش نیکی را که درخور اشونی است و ما را ارزانی شود.
بشود که سروش نیک پاداش بخش در این جا باشد ستایش آبهای نیک را.
5
[زوت و راسپی:]
«یثه اهو ویریو....»
«اشم و هو....»
سروش پارسای برزمند پیروز گیتی افزای اشون، رد اشه را می¬ستاییم.
«ینگهه هاتم...»
1
بشود که سروش در این جا باشد ستایش اهوره مزدا را؛ تواناترین اشونی که او را می¬پرستیم، در آغاز همچنان که در انجام.
ایدون بشود که سروش در این جا باشد ستایش اهوره مزدا را، تواناترین اشونی که او را می-پرستیم.
2
بشود که سروش در این جا باشد ستایش آبهای نیک و فروشی¬های اشونانی را که ستودۀ روانهای مایند، در آغاز همچنان که در انجام.
ایدون بشود که سروش در این جا باشد ستایش آبهای نیک و فروشی¬های اشونانی را که ستودۀ روانهای مایند.
3
بشود که سروش در این جا باشد ستایش آبهای نیک – آن نیکان – را و امشا سپندان نیک، آن شهریاران خوب نیک کنش را و ستایش پاداش نیکی را که در خور اشونی است و ما را ارزانی شود.
بشود که سروش نیک پاداش بخش در این جا باشد ستایش آبهای نیک را، در آغاز همچنان که در انجام.
4
ایدون بشود که سورش نیک در این جا باشد ستایش ابهای نیک – آن نیکان – وامشا سپندان نیک، آن شهریاران خوب نیک کنش را و ستایش پاداش نیکی را که درخور اشونی است و ما را ارزانی شود.
بشود که سروش نیک پاداش بخش در این جا باشد ستایش آبهای نیک را.
5
[زوت و راسپی:]
«یثه اهو ویریو....»
«اشم و هو....»
سروش پارسای برزمند پیروز گیتی افزای اشون، رد اشه را می¬ستاییم.
«ینگهه هاتم...»
کامنت ها