گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

زرتشت:کرده یک 1 [زوت:] نوید [ستایش] می دهم وستایش بجای می آورم ردان مینوی و جهانی را: ردان جا...

کرده یک

1
[زوت:]
نوید [ستایش] می دهم وستایش بجای می آورم ردان مینوی و جهانی را:
ردان جانوران آبزی را ،
ردان جانوران زمینی را،
ردان پرندگان را،
ردان جانوران دشتی را،
ردان چرندگان را،
اشونان و ردان اشونی را.
2
نوید [ستایش] می دهم و ستایش بجای می آورم «گهنبارها» ردان اشونی را:
«میدیوزرم»(شیردهندۀ) اشون، رداشونی را.
«میدیوشم» اشون، رد اشونی (هنگام درویدن گیاهان ) را،
«پتیه شهیم» اشون، رد اشونی (هنگام خرمن برداری ) را،
«ایاسرم» اشون، رداشونی ( هنگام گشن گیری رمه) را،
«میدیارم» اشون ، رد اشونی (هنگام سرما)را،
«همسپتدم» اشون ، رد اشونی (هنگام ستایش ونیایش ) را.
3
نوید [ستایش] می¬دهم و ستایش بجای می¬آورم جهان بارور اشون ، رد اشونی را که فرزندانی می زاید.
نوید [ستایش] می¬دهم و ستایش بجای می¬آورم بخشهای به نیکی ستوده «ستوت یسنیه»ی اشون ، رد اشونی را .
نوید ستایش می¬دهم و ستایش بجای می¬آورم بخشهای به نیکی ستودل «یسنیه»، «میزد» های اشون ، رد اشونی مردان و اشون زنان را.
4
نوید [ستایش] می دهم و ستایش بجای می آورم [ایزدان] سال، ردان اشونی را.
نوید [ستایش] می دهم و ستایش بجای می آورم سرایش «اهون و یریه....»ی اشون، رد اشونی را.
نوید [ستایش] می دهم و ستایش بجای می آورم درود گویی بر «اشه و هیشت» (اشم وهو)ی اشون، رد اشونی را.
نوید [ستایش] می دهم و ستایش بجای می آورم «ینگهه هاتم ....» اشون به نیکی ستوده ، رد اشونی را .
5
نوید [ستایش] می دهم و ستایش بجای می آورم «اهونودگاه« اشون، رد اشونی را.
نوید [ستایش] می دهم و ستایش بجای می آورم زنان مزدا آفریده اشون، دارندگان فرزندان اشون بیار ، رد اشونی را.
نوید [ستایش] می دهم و ستایش بجای می آورم «اهومند» و «رتومند» اشون، رد اشونی را.
نوید [ستایش] می دهم و ستایش بجای می آورم «هفت هات» اشون، رد اشونی را.
نوید [ستایش] می دهم و ستایش بجای می آورم آب اشون بی آلایش - «اردوی» - رد اشونی را.
6
نوید [ستایش] می دهم و ستایش بجای می آورم «اشتودگاه» اشون، رد اشونی را.
نوید [ستایش] می دهم و ستایش بجای می آورم کوههای رامش دهنده بسیار آسایش بخش مزدا آفریدۀ اشون، رد اشونی را.
نوید [ستایش] می دهم و ستایش بجای می آورم «سپنمتد گاه» اشون رد اشونی را.
نوید [ستایش] می دهم و ستایش بجای می آورم «بهرام» اهوره افریده و «اوپرتات» اشون پیروز، ردان اشونی را.
7
نوید [ستایش] می دهم و ستایش بجای می آورم «وهوخشترگاه»اشون ، رد اشونی را.
نوید [ستایش] می دهم و ستایش بجای می آورم «مهر» فراخ چراگاه و «رام» بخشندۀ چراگاههای خوب ، رد اشونی را.
نوید [ستایش] می دهم و ستایش بجای می آورم «وهیشتوایشت گاه» اشون ، رد اشونی را.
نوید [ستایش] می دهم و ستایش بجای می آورم آفرین نیک اشون و اشون مرد پاک، رد اشونی را.
نوید [ستایش] می دهم و ستایش بجای می آورم «دامویش او پمن» ، ایزد چیره دست دلیر اشون ، رد اشونی را.
8
نوید [ستایش] می دهم و ستایش بجای می آورم «ایریمن ایشیه»ی اشون ، رد اشونی را.
نوید [ستایش] می دهم و ستایش بجای می آورم «فشوشومنثره»ی اشون ، رد اشونی را.
نوید [ستایش] می دهم و ستایش بجای می آورم رد بزرگوار «هادخت»اشون ، رد اشونی را.
9
نوید [ستایش] می دهم و ستایش بجای می آورم پرسش اهورایی اشون، دین اهورایی اشون، سرزمین اهورایی اشون ، زرتشتوم اهورایی اشون ، رد اشونی را.
نوید [ستایش] می دهم و ستایش بجای می آورم «هدیش» دارنده کشتزار را که به چار پای خوب کنش ، چراگاه بخشد واشون مرد را که چارپای بپرورد.

کرده دوم

1
با این زور وبرسم، خواستار ستایشم ردان مینوی را .
با این زور وبرسم، خواستار ستایشم ردان جهانی را .
با این زور وبرسم، خواستار ستایشم ردان جانوران آبزی را.
با این زور وبرسم، خواستار ستایشم ردان جانواپران زمینی را.
با این زور وبرسم، خواستار ستایشم ردان پرندگان را.
با این زور وبرسم، خواستار ستایشم ردان جانوران دشتی را.
با این زور وبرسم، خواستار ستایشم ردان چرندگان را.
2
با این زور وبرسم، خواستار ستایشم گهنبارهای اشون ، رد ان اشونی را.
با این زور وبرسم، خواستار ستایشم میدیوزرم ( شیردهنده)اشون ، رد ان اشونی را.
با این زور وبرسم، خواستار ستایشم یدویوشم اشون، رد اشونی (هنگام درویدن گیاهان) را.
با این زور وبرسم، خواستار ستایشم پتیه شهیم اشون، رد اشونی (هنگام گشن گیری رمه ) را.
با این زور وبرسم، خواستار ستایشم میدیارم اشون، رد اشونی ( هنگام سرما) را
با این زور وبرسم، خواستار ستایشم همسپتمدم اشون ، رد اشونی (هنگام ستایش ونیایش ) را.

3
با این زور وبرسم، خواستار ستایشم جهان بارور اشون، رد اشونی را که فرزندانی می زاید.
با این زور و برسم، خواستار ستایشم همه ردان را: آنان که اهوره مزدا به زرتشت آگاهی داد که به آیین بهترین اشه سزاوار ستایش و نیایشند.
4
با این زور وبرسم، خواستار ستایشم میدیارم اشون، رد اشونی ( هنگام سرما) را
5
با این زور وبرسم، خواستار ستایشم که ردان را همی خواند، آن اشون مردی که اندیشه وگفتار وکردا نیک را به یاد دارد؛ آن که به سپندارمذ اشون و به سخن سوشیانت پایدار است و «باکنش
خود، جهان را به سوی اشه پیش می برد.»
6
با این زور وبرسم، خواستار ستایشم [ایزدان] اشون سال و ردان اشونی را.
با این زور وبرسم، خواستار ستایشم سرایش «اهون و یریه ....» ی اشون، رد اشونی را.
با این زور وبرسم، خواستار ستایشم نیایش « اشه وهیشت....» (اشم و هو ....) ی اشون ، رد اشونی را.
با این زور وبرسم، خواستار ستایشم «ینگهه هاتم ....» اشون به نیکی ستوده ، رداشونی را.
7
با این زور وبرسم، خواستار ستایشم اهونود گاه اشون ، رد اشونی را.
خواستار ستایشم زنان نیک بختنژاده برزمند را .
با این زور وبرسم، خواستار ستایشم آن اهومند و رتومنداشون ، آن اهو و رتو، آن اهوره مزدای اشون ، رداشونی را.
با این زور وبرسم، خواستار ستایشم یسنه ی توانا: هفت هات اشون، رد اشونی را.
خواستار ستایشم اردو یسور اناهیتای اشون، رد اشونی را.
8
با این زور وبرسم، خواستار ستایشم اشتتود گاه اشون ، رد اشونی را.
خواستار شتایشم کوههای رامش دهنده بسیار آسایش بخش مزدا آفریده اشون، ردان اشونی را.
با این زور وبرسم، خواستار ستایشم سپنتمد گاه اشون ، رد اشونی را.
خواستار ستایشم بهرام اهوره آفریده و او پرتاب پیروز، ردان اشونی را.
9
با این زور وبرسم، خواستار ستایشم و هو خشترگاه اشون، رد اشونی را.
خواستار ستایشم مهر فراخ چراگاه ورام بخشندۀ چراگاههای خوب ، ردان اشونی را.
با این زور وبرسم، خواستار ستایشم وهیشتو یشت گاو اشون، رد اشونی را.
خواستار ستایشم آفرین نیک اشون و اشون مرد پاک و دامویش اوپمن، ایزد چیره دست دلیر اشون، رد اشونی را.
10
با این زور وبرسم، خواستار ستایشم ایریمن ایشیه ی اشون ، رد اشونی را.
با این زور وبرسم، خواستار ستایشم فشو شو منثره ی اشون، رد اشونی را.
با این زور وبرسم، خواستار ستایشم رد بزرگوارهادخت اشون ، رد اشونی را.
11
با این زور وبرسم، خواستار ستایشم پرسش اهورایی اشون ، رد اشونی را.
با این زور وبرسم، خواستار ستایشم دین اهورایی اشون، رد اشونی را.
با این زور وبرسم، خواستار ستایشم سرزمین اهورایی اشون و زرتشتوم اهورایی اشون ، ردان اشونی را .
با این زور وبرسم، خواستار ستایشم هدیش دارندۀ کشتزار را که به چار پای خوب کنش، چراگاه بخشد واشون مرد را که چار پای بپرورد.

فایل صوتی جلد اول کتاب اوستا - کهن ترین سرودهای ایرانیان دفتر چهارم ویسپرد

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها