زرتشت:پازند : به نام یزدان هُورمزد خدای افزونی ، بزرگی و فرّ بیفزایاد! سروش پلرسای دلیر « تن - منث...
پازند :
به نام یزدان هُورمزد خدای افزونی ، بزرگی و فرّ بیفزایاد!
سروش پلرسای دلیر « تن - منثره » ی سخت رزم افزار ، آن رزم افزار سالار آفریدگان هُرمزد ، به یاری برساد.
از همهی گناهان پشیمانم و پتت می کنم . . . . ( جمله ی همانند آن در نیر .
اوستا :
« یثه اَهو یریو . . . »
« اَشم وُهو . . . »
1
من خستویم که مزدا پرست ، زرتشتی ، دیو ستیز و اهورایی کیشم .
« اُشهینگاه » اَشون ، رد اَشونی را ستایشو نیایش و خشنودی و آفرین .
« برجیه » و « نمانیه » ی اَشون ، ردان اَشونی را ستایش و نیایش و خشنودی وآفرین .
سروش پارسای دلیر « تن - منثره » ی سخت رزم افزار اهورایی را ستایش و نیایش وخشنودی و آفرین .
راسپی :
« یثه اَهو و یریو . . . » که زوت مرا بگوید .
زوت :
« اَثار توش اششات چیت هچا. . . » که پارسا مرد دانا بگوید .
به نام یزدان هُورمزد خدای افزونی ، بزرگی و فرّ بیفزایاد!
سروش پلرسای دلیر « تن - منثره » ی سخت رزم افزار ، آن رزم افزار سالار آفریدگان هُرمزد ، به یاری برساد.
از همهی گناهان پشیمانم و پتت می کنم . . . . ( جمله ی همانند آن در نیر .
اوستا :
« یثه اَهو یریو . . . »
« اَشم وُهو . . . »
1
من خستویم که مزدا پرست ، زرتشتی ، دیو ستیز و اهورایی کیشم .
« اُشهینگاه » اَشون ، رد اَشونی را ستایشو نیایش و خشنودی و آفرین .
« برجیه » و « نمانیه » ی اَشون ، ردان اَشونی را ستایش و نیایش و خشنودی وآفرین .
سروش پارسای دلیر « تن - منثره » ی سخت رزم افزار اهورایی را ستایش و نیایش وخشنودی و آفرین .
راسپی :
« یثه اَهو و یریو . . . » که زوت مرا بگوید .
زوت :
« اَثار توش اششات چیت هچا. . . » که پارسا مرد دانا بگوید .
2
سروش پارسای برزمند پیروز گیتی افزای اَشون ، رد اَشونی را می ستاییم .
« اَهون و یریه . . . »نگاهدار تن است .
« یثه اَهو و یریو . . . »
« ای مزدا !
بدان هنگام که دُروند آزردن مرا کمر می نددد ، جز آذر و منش نیک تو - که اَشه از کردارشان کارآمد می شود - چه کس مرا پناه خواهد بخید ؟
ای اهوره !
« دین » مرا از این فرمان بیا گاهان »
« ای اهوره !
. . . کیست آن پیروز مندی که در پرتو آموزشهای تو ، هَستان را پناه می بخشد؟»
« ای مزدا!
مرا آشکارا از بر گماشتن آن رد درمان بخش زندگی بیا گاهان و بگذار سروش و منش نیک بدو و به هر کس که و خود او را خواستاری ، روی آورند . »
3
ای مزدا! ای سپندارمذ!
ما را از کین توزی دشمنان نگاه دارید .
ای دروج دیو خوی !نابود شو !. . .
نماز و پارسایی و کوشش .
« اَشم وُهو . . . یثه اَهو و یریو . . . »
سروش پارسای برزمند پیروز گیتی افزای اَشون ، رد اَشونی را می ستاییم .
« اَهون و یریه . . . »نگاهدار تن است .
« یثه اَهو و یریو . . . »
« ای مزدا !
بدان هنگام که دُروند آزردن مرا کمر می نددد ، جز آذر و منش نیک تو - که اَشه از کردارشان کارآمد می شود - چه کس مرا پناه خواهد بخید ؟
ای اهوره !
« دین » مرا از این فرمان بیا گاهان »
« ای اهوره !
. . . کیست آن پیروز مندی که در پرتو آموزشهای تو ، هَستان را پناه می بخشد؟»
« ای مزدا!
مرا آشکارا از بر گماشتن آن رد درمان بخش زندگی بیا گاهان و بگذار سروش و منش نیک بدو و به هر کس که و خود او را خواستاری ، روی آورند . »
3
ای مزدا! ای سپندارمذ!
ما را از کین توزی دشمنان نگاه دارید .
ای دروج دیو خوی !نابود شو !. . .
نماز و پارسایی و کوشش .
« اَشم وُهو . . . یثه اَهو و یریو . . . »
4
ستایش و نیایش و نیرو و توان آرزومندم سروش پارسای دلیر « تن - منثره » ی سخت رزم افزار اهورایی را .
« اَشم وُهو . . . »
5
...........................................................................................................................................................( یس . 68 بند 11 و یس . 72 بند 9)
بشود که چنان پیش آید ؛ چنان که من آرزومندم . ( این جمله که در بسیاری از جاهای اوستا پس از نیایشها آمده ،همانند است با آمین عبری که در دینهای یهودی ، مسیحی و اسام پس از دعاها گویند . در پازند فارسی به جای این جمله ، ایدون باد هم آمده است .»
« اَشم وُهو. . . »
هزار درمان برساد . . . ( یس 68 بند 15 و یس . 72 بند 9 و هرمزد بند 27)
« اَشم وُهو . . . »
ای مزدا!
به یاری من بیا .
« اَم» ی نیک آفریده ی برزمند را می ستاییم .
بهرام اهوره آفرید و او پرتات پیروز و رام بخشنده چراگاه خوب و اَندار وای زبردست ، دیدبان دیگر آفریدگاه را می ستاییم .
آنچه را از تو - ای اَندار وای اَشون !- از سپند مینوست می ستاییم .
ثواش جاودانه و زروان بی کرانه وزمانه ی جاودانی را می ستاییم .
« اَشم وهو . . . »
پازند :
برای مزد کرفه ( کار نیک ، ثواب)گناه را رها می کنم .
دوستی را به پاکی روان .
مزد کرفه همه ی نیکن هفت کشور زمین ، به پهنای زمین و درازای رود و بلندای خورشد بی کاستی برساد !
پاک باش و دیر زی .
بشود که چنان پیش آید ؛ چنان که من آرزومندم .
« اَشم و هو . . . »
ستایش و نیایش و نیرو و توان آرزومندم سروش پارسای دلیر « تن - منثره » ی سخت رزم افزار اهورایی را .
« اَشم وُهو . . . »
5
...........................................................................................................................................................( یس . 68 بند 11 و یس . 72 بند 9)
بشود که چنان پیش آید ؛ چنان که من آرزومندم . ( این جمله که در بسیاری از جاهای اوستا پس از نیایشها آمده ،همانند است با آمین عبری که در دینهای یهودی ، مسیحی و اسام پس از دعاها گویند . در پازند فارسی به جای این جمله ، ایدون باد هم آمده است .»
« اَشم وُهو. . . »
هزار درمان برساد . . . ( یس 68 بند 15 و یس . 72 بند 9 و هرمزد بند 27)
« اَشم وُهو . . . »
ای مزدا!
به یاری من بیا .
« اَم» ی نیک آفریده ی برزمند را می ستاییم .
بهرام اهوره آفرید و او پرتات پیروز و رام بخشنده چراگاه خوب و اَندار وای زبردست ، دیدبان دیگر آفریدگاه را می ستاییم .
آنچه را از تو - ای اَندار وای اَشون !- از سپند مینوست می ستاییم .
ثواش جاودانه و زروان بی کرانه وزمانه ی جاودانی را می ستاییم .
« اَشم وهو . . . »
پازند :
برای مزد کرفه ( کار نیک ، ثواب)گناه را رها می کنم .
دوستی را به پاکی روان .
مزد کرفه همه ی نیکن هفت کشور زمین ، به پهنای زمین و درازای رود و بلندای خورشد بی کاستی برساد !
پاک باش و دیر زی .
بشود که چنان پیش آید ؛ چنان که من آرزومندم .
« اَشم و هو . . . »
کامنت ها