گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

زرتشت:...

بخش یکم
(الف)
1
زرتشت از اهوره مزدا پرسید :
ای سپند ترین مینو ! ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که بخواهد تن آلوده به مرداری را پاک کند ، به کدام کس باید روی آورد ؟

2


اهوره مزدا پاسخ داد :
ای سپیتمان زرتشت!
به اشون مردی که راست سخن بگوید ؛ منثره ی ورجاوند را آموخته باشد و روشهای آلایش زدایی را ـ آنگونه که در دین مزدا آمده است ـ به نیکوترین شیوه بداند .
چنین مردی باید گیاهان را از روی زمین چهار گوشه ای به گستردگی نه وی بازو برکند .

3


این چهار گوشه باید در آن بخش از زمین باشند که در آن کمترین ..........................................................................................................( دنباله جمله مانند بند 15 فر 3 است )


4-5


................................................................................................................................................................................................( بندهای 16 و 17 فر3)


6


پس گودالی بکنند اگر تابستان باشد به گودی دو انگشت و اگر زمستان و یخ بندان باشد به گودی چهار انگشت . . .


7


. . . و گودال های دوم و سوم و چهارم و پنجم و ششم را نیز همان گونه بکنند غ اگر تابستان باشد به گودی دو انگشت و اگر زمستان و یخ بندان باشد به گودی چهار انگشت . ( در این شش گودال که باید به ترتیب از اپاختر به نیمروز کنده شود گمیز می ریزند )


8

این گودال ها چه اندازه باید از یکدیگر دور باشد ؟
یک گام .
یک گام چه اندازه است ؟
به اندازه ی سه پا .( شاید منظور از پا در اینجا ، درازای کف پای یک شخص معمولی بزرگسال باشد که سه برابر آن یک گام شمرده می شود .)






9

آنگاه سه گودال دیگر بکنند ؛ اگر تابستان باشد به گودی دو انگشت و اگر زمستان و یخ بندان باشد به گودی چهار انگشت .
چه اندازه دور از شش گودال پیشین ؟
سه گام .
گامهایی به چه اندازه ؟
بدان اندازه که هنگام راه رفتن برداشته شود .
چنین گامهای سه گانه ای چه اندازه است ؟
به اندازه نه پا .

10


پس با کاردی فلزی گرداگرد این زمین شیاری بکشند .
چه اندازه دور از گودال ها ؟
سه گام .
گامهایی به چه اندازه ؟
بدان اندازه که هنگام راه رفتن برداشته شود
چنین گامهای سه گانه ی چه اندازه است ؟
به اندازه ی نه پا .


11



باید دوازده شیار بکنند : سه شیارگرداگرد نخستین سه گودال ، سه شیار گردا گرد نخستین شش گودال ، سه شیار گرداگرد آخرین سه گودال و سه شیار گرداگرد همه ی نه گودال .
باید در هریک از فاصله های نه پایی سنگها یا سفالینه ها یا کنده های درخت یا کلوخها یا هر چیز سخت دیگری را همچون پلّه ای برسرگودالهل بگذارند .


بخش یکم

(ب)
12

آنگاه باید ناپاک به سوی گودالها گام بردارد و تو ـ ای زرتشت ! ـ در کنار شیار بایست و بر خوان :
« ای مزدا ! ای شهریار برزگ !
منش نیک و روان اشونان و نیایش آرمیتی و شور دل ، همه را به سرای تو می آورم تا تو به نیروی پایدار خویش نها را جاودانه نگاهدار باشی .»
. . . و ناپاک این گفتار رابرخواند :
« ای مزدا ! ای شهریار بزرگ !
منش نیک .............................................................................................................................................. ( همان بند 10 یس. 49 تکرار می شود )


13


بر زبان راندن هریک از واژگان این نیایش ، اهریمن را فرو کوبد، دیو خشم خونین درفش را فرو افگند ، دیوان مزندری را درهم شکند ، همهی دیوان را به ستوه آورد و دروج را ناتوان و ناتوان تر کند .


14


ای سپیتمان زرتشت !
چوبی نه گره بجوی و چمچه ای برنجین یا سربین را بر سر آن چوب ببند و با آن بر تن ناپاک گمیز بریز .


15


نخست باید دستهایش را بشویند . اگر دستهایش نخست شسته نشود ، همه ی تن خویش را ناپاک می کند .
هنگامی که دستهایش را سه بار شستند ، باید بر سر او گمیز بریزند .
آنگاه دروج نسو به پیش ، به میان ابروان وی می گریزد .


16-27


....................................................................................................................................................................................................( بندهای 40-71 فر 8 با اندک دگرگونی )


28


بر سر نخستین گودال ، ناپاک از نسو آزادتر شود .
پس تو باید این سخنان دیو افگن و بسیار درمان بخش را به بانگ بلند برخوانی :
«یثه آهو ویریو .. . » ( بندهای 19-21 فر 8)
برسر دومین گودال . . . ( سه سطر آغاز همین بند )
برسر سومین گودال . . . ( سه سطر آغاز همین بند )
برسر چهارمین گودال . . . ( سه سطر آغاز همین بند )
برسر پنجمین گودال . . . ( سه سطر اغاز همین بند )
برسر ششمین گودال . . . ( سه سطر آغاز همین بند )


29


پس از آن ناپاک باید در درون شیارها ، چهار انگشت بیرون از شیارهای شش گودال نخستین بنشیند
در آنجا باید تن خویش را با مشتهای پر از خاک بمالد .


30
باید پانزده بار از زمین برای او خاک برگیرند تاتن خویش را با آن خاک بمالد . پس چندان درنگ کنند که تنوی تا واپسین موی تارک سرش خشک شود .



31
هنگامی که تن او خشک شود باید بر سر گودال های آب بایستد
بر سر نخستین گودال باید تن خود را یک بار باآب بشوید .
بر سر دومین گودال باید تن خود را دو بار باآب بشوید .
بر سر سومین گودال باید تن خود را سه بار باآب بشوید .



32


پس باید تن خویش را با خوشبو هایی چون او رواسنی یا وهو ـ گون یه وهو ـ کرتی یا هذا نئپتا یا هر گیاه خوشبوی دیگری ، خوشبو کند و پس از آن می تواند جامه هایش را بپوشد وبه خانه اش باز گردد .



33

او باید در درون خانه در جای ناپاکان و جدا از دیگر مزداپرستان بماند . او نباید به آتش و آب و خاک و پارپایان و درختان و اشونان ـ خواه مرد ، خواه زن نزدیک شود .
و بدین سان سه شب را سپری کند . پس از گذشتن سه شب ، تن خویش را بشوید و پوشاک خود را با گمیز و اب بشوید و پاک کند .


34

پس دیگر باره در درون خانه در جای ناپاکان و جدا از دیگر ........................................................................................( مانند بند 33 است با دگرگونی سه شب به شش شب )


35

پس دیگر باره در درون خانه در جای ناپاکان و جدا از دیگر ........................................................................................( مانند بند 33 است با دگرگونی سه شب به نه شب )



36

از آن پس ، او می تواند به آتش و آب و خاک و چارپایان و درختان و اشونان ـ خواه مرد ، خواه زن ـ نزدیک شود .



بخش دوم

37


پاک کننده باید موبد را در برابر آفرین و آمرزش خواهی وی ، شهریار را به ارزش اشتر نر پر بهایی ، شهربان را به ارزش نریانی ، دهخدا را به ارزش ورزاوی و خانه خدا را به ارزش ماده گاو سه ساله ای پاک کند .



38


پاک کننده باید بانوی خانواده را به ارزش ماده گاو شخم زنی ، کنیز خانواده را به ارزش ماده گاو بار کشی و کوچک ترین فرزند خانواده را به ارزش بّر ه ای پاک کند .


39


چنین است نامهای چارپایان گونه گونی که مزداپرستان ـ اگر بتوانند ـ باید به پاک کننده بدهند . اما اگر نتوانند این دستمزد را بدهند ، باید هرگونه پاداش دیگری که می توانند ، بدو بدهند تا آن مرد پاک کننده خشنود و بی رنجش از خانه شان بیرون رود . . .

40


. . . زیرا اگر پاک کننده ای ناخشنود و رنجیده خانه شان را پشت سر گذارد ، دروج نسو از راه بینی و چشم ها و زبان و آرواره ها و اندامهای نرینگی و مادینگی و پشت ، تن آنان را می آلاید .



41

دروج نسو بر آنان فرود می اید و تابن ناخنهاشان را می گیرد و از آن پس ، همواره ناپاک می مانند .
ای سپیتمان زرتشت !
براستی خورشید و ماه و ستارگان از تابش برآلودگان به مردار اندوهناک می شوند .



42


ای سپیتمان زرتشت !
کسی که پاک کننده را خشنود کند ، آتش را خشنود می کند ؛ آب را خشنود می کند ؛ خاک را خشنودمی کند ؛ درختان را خشنود می کند ؛ اَشون مردان و اشون زنان خشنود می کند .



43




زرتشت از اهوره مزداپرسید :
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
پاداش کسی که آلوده به مرداری را از نسو پاک کند، پس از جداشدن جان از تن وی چیست ؟


44



اهوره مزداپاسخ داد :
تو می توانی او را نوید دهی که در جهان دیگر ، آسایش و خوشی پایدار بهشت ، پاداش اوست .


45



زرتشت از اهوره مزدا پرسید :
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
چگونه با دروج نسو که از پیکر مرده به تن می تازد نبرد کنم ؟
چگونه با نسو که از پیکر مرده بر می آید و زنده را می آلاید ، بستیزم .


46



اهوره مزدا پاسخ داد :
آن بخشهایی از گاهان را که باید دوبار خوانده شود ، به بانگ بلند بر خوان .
آن بخشهایی از گاهان را که باید سه بار خوانده شود ، به بانگ بلند بر خوان .
آن بخشهایی از گاهان را که باید چهاربار خوانده شود ، به بانگ بلند بر خوان .
دروج همچون تیر خود پر، همچون فرش زمین ـ هنگام پایان سال ـ همچون جامه زمین ـ که موسی بیش نپاید ـ دور و ناپدید شود ( فرش زمین و جامه زمین هر دو کنایه از سبزه و گیاه است )



بخش سوم

47

ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر کسی شیوه های پاک کردن آلودگان ـ آنگونه که در دین مزدا آمده است ـ نیاموخته باشد و بخواهد ناپاکی را پاک کند ، مزداپرستان چه باید بکنند ؟
چگونه با دروج نسو که از پیکر مرده به تن می تازد ، نبرد کنیم .
چگونه با نسو که از پیکر مرده برمی آید و زنده را می آلاید ، بستیزم ؟




48


اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو نیرومند تر از آن می شود که پیش از آن بود .
نسو نیرومند تر از آن می شود و از آن پس ، بیماری و مرگ و تباهی دیو آفریده بیش از پیش بر مردمان چیرگی می یابد .



49

ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
پاد افره گناه چنین کسی چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
مزداپرستان باید او را به بند درکشند ؛ نخست دست هایش را ببندند ؛ آنگاه جامه هایش را از تن بر گیرند ؛ پس آنگاه پوستش را از تن بر کشند و سرش را ازتن ببرند و مردارش را نزد آزمند ترین پرندگان آفریده ی سپند مینو ، نزد پرندگان مردار خوار ، نزد غرابان بیندازند و چنین بگویند :
مردی که در این جاست ، از همه ی اندیشه ها و گفتارها و کردارهای اهریمنی خویش پشیمان شده است . . .


50

. . . اگر کردار اهریمنی ............................................................................................................................( بند 21 فر 3)


51


ای اهوره مزدا!
آن کیست که هراس به دلها می افگند ؟
آن کیست که فراوانی و افزونی را از جهان بر می گیرد و بیماری و مرگ می آورد ؟


52


ای سپیتمان زرتشت !
چنین کسی اشموغ نا اشونی است که در این جهان استومند بخواهد ناپاکی را پاک کند ، بی آنکه شیوه های پاک کردن آلودگان را به روش دین مزداآموخته باشد .


53



ای سپیتمان زرتشت !
از آن پس ، آسایش و باروری و تندرستی و درمان و فراوانی و افزونی ورویش و بالیدن گندم و گیاه از آن سرزمین و از آن کشتزار ها دور می شود .( بند 52فر13 )


54


ای دادار جهان استومند ! ای اشون !

کی اسایش و باروری و تندرستی و درمان و فراوانی و افزونی و رویش و بالیدن گندم و گیاه ، دیگر باره بدان سرزمین و بدان کشتزارها باز می گردد ؟


55-56

اهوره مزدا پاسخ داد :
آسایش و باروری و تندرستی و درمان و فراوانی و افزونی و رویش و بالیدن گندم و گیاه هرگز بدان سرزمین و بدان کشتزارها باز نمی گرد د تا آن اشموغ نا اشون را بکشند و در انجا سه شبانروز در برابر آتش فروزان و برسم دسته بسته ، هوم بر دست گیرند و سروش پارسا را بستایند و نیاز پیشکش آورند .


57

پس آنگاه سایش و باروری و تندرستی و درمان و فراوانی و افزونی و رویش و بالیدن گندم و گیاه دیگر باره بدان سرزمین و بدان کشتزارها باز می گردد.

فایل صوتی جلد دوم کتاب اوستا فرگرد نهم

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها