گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حافظ:صبا به مقدم گل راح روح بخشد باز کجاست بلبل خوشگوی؟ گو برآر آواز!

❈۱❈
صبا به مقدم گل راح روح بخشد باز کجاست بلبل خوشگوی؟ گو برآر آواز!
چه حلقه‌ها که زدم بر در دل از سر سوز به بوی روز وصال تو در شبان دراز
❈۲❈
دلا! ز هجر مکن ناله، زان که در عالم غم است و شادی و خار و گل و نشیب و فراز
شبی وصال سحرگه ز بخت خواسته‌ام که با تو شرح سرانجام خود کنم آغاز
❈۳❈
به هیچ در نروم بعد از این ز حضرت دوست چو کعبه یافتم آیم ز بت‌پرستی باز
ز طرهٔ تو پریشانی دلم شد فاش ز مشک نیست غریب آری ار بود غماز
❈۴❈
هزار دیده به روی تو ناظرند و تو خود نظر به روی کسی بر نمی‌کنی از ناز
امید قد تو می‌داشتم ز بخت بلند نسیم زلف تو می‌خواستم ز عمر دراز
❈۵❈
غبار خاطر ما چشم خصم کور کند تو رخ به خاک نه ای حافظ و بر آر نماز

فایل صوتی اشعار منتسب شمارهٔ ۱۳

تصاویر

کامنت ها

میثم آیتی
2012-10-23T09:21:22
محیا جان غزل دوم بیت ششم باید به این شکل اصلاح شود تا وزن آن بهم نخورد(بر طبق برخی سایت ها):مرا چه فکر ز جور تو و جفای رقیب *** اسیر عشق ندارد غم از بلای درازهمچنین این بیت منتسب به شخصی به نام "همتعلی شاه" نیز هست.
حمیدرضا
2009-04-30T21:44:09
متن این غزل از این نشانی برداشت و نقل شده است:پیوند به وبگاه بیرونی
محیا
2011-10-07T17:07:49
لینک دیگر کار نمیکند.من سه غزل با این ابیات یافتم:1به راه میکده عشاق راست تک و تاز *** همان نیاز که حجاج را به راه حجاز چه حلقه ها که زدن بر در دل از سر سوز *** به بوی روز وصال تو در شبان درازدو تآ شدم چو کمآن از غم و نمیگویم *** هنوز ترک کمآن ابروآن تیراندازتنم ز هجر تو چشم از جهان فرو می دوخت *** امید دولت وصل تو داد جانم بازشبی وصال سحر گه ز بخت می خواهم *** که با تو شرح سرانجام خود کنم آغازدلآ ز هجر مکن نآله زآنکه در عآلم *** غمست و شآدی و خآر و گل و نشیب و فرآز ز شوق مجلس آن یار خرگهی حافظ *** گرت چو شمع سوزند پای دار و بساز2خوش آن شبی که درآیی به صد کرشمه و ناز *** کنی تو ناز به شوخی و من کشم به نیازامید قد تو می داشتم ز بخت بلند *** نسیم زلف تو می خواستم ز عمر درازز طره تو پریشانی دلم شده فآش *** غریب نیست ز مشک آری ار بود غمآز چو غنچه سر درونش کجا نهان ماند *** دل مرا که نسیم صباست محرم رازهزار دیده به روی تو ناظرند و تو خود *** نظر به روی کسی بر نمی‌کنی از نازمرا چه فکر ز جور تو و جفای رقیب *** سر عشق ندارد غم از بلای دراز غبار خاطر ما چشم خصم کور کند *** تو رخ به خاک نه ای حافظ و بر آر نماز3عروس گل دگر آمد به بزم گلشن باز *** کجاست بلبل خوش گو برآورد آوازصبا به مقدم گل راح روح می بخشد *** هزار رحمت حق باد بر چنین غماز چه فتنه بود که مشاطه قضا انگیخت *** که کرد نرگس شوخش سیه به سرمه ناز به هیچ در نروم بعد از این ز حضرت دوست *** چو کعبه یافتم آیم ز بت پرستی باز نه این زمآن من شوریده دل نهآدم روی *** بر آستان تو کاندر ازل به سوز و نیآز یکیست صعب و سهل در طریق:حآفظ را *** که مرغ را چه تفآوت بود نشیب و فرآز
یسنا
2021-01-03T02:25:55
خوب است بدانید بیت هفتم کاملا از اوحدی هست که به زیبایی تمام تضمین شده است
سید احمد مجاب
2017-06-01T01:28:04
ز طرهٔ تو پریشانی دلم شد فاشز (اشک) نیست غریب آری ار بود غماز