گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حافظ:برو ای زاهد و دعوت مکنم سوی بهشت که خدا در ازل از اهل بهشتم بسرشت

❈۱❈
برو ای زاهد و دعوت مکنم سوی بهشت که خدا در ازل از اهل بهشتم بسرشت
یک جو از خرمن هستی نتواند برداشت هر که در کوی فنا در ره حق دانه نکشت
❈۲❈
تو و تسبیح و مصلا و ره زهد و صلاح من و میخانه و زنار و ره دیر و کنشت
منعم از می مکن ای صوفی صافی که حکیم در ازل طینت ما را به می ناب سرشت
❈۳❈
راحت از عیش بهشت و لب حورش نبود هر که او دامن دلدار خود از دست بهشت
صوفی صاف بهشتی نبود زآنکه چو من خرقه در میکده‌ها در گرو باده نهشت
❈۴❈
حافظا لطف حق ار با تو عنایت دارد باش فارغ ز غم دوزخ و ایمن ز بهشت

فایل صوتی اشعار منتسب شمارهٔ ۳۰

تصاویر

کامنت ها

فرهاد میم
2020-10-30T15:31:59
برو ای زاهد و دعوت مکنم سوی بهشتکه خدا در ازل از اهل بهشتم بسرشت
مازیار
2021-07-20T01:55:14.5978553
برو ای زاهد و دعوت مکنم سوی بهشت.    که خدا در ازل از اهل بهشتم نسرشت.   در تمام این غزل، حکایت از آن دارد که راه من ، راه تو ( زاهد) نیست. تو شریعت خودت بگیر، ‌من طریقت خود را دارم. تو برای بهشت تلاش میکنی و من به دنبال او هستم.  بهشت و دوزخ دغدغه من نیست. ‌اینجاست که در شعر اول نسرشت باید باشد( البته در مخالفت با آنها که بدنبال خرید بهشت هستند)