حافظ:پدید آمد رسوم بی وفایی نماند از کس نشان آشنایی
❈۱❈
پدید آمد رسوم بی وفایی
نماند از کس نشان آشنایی
برند از فاقه نزد هر خسیسی
کنون اهل هنر دست گدایی
❈۲❈
کسی کاو فاضل است امروز در دهر
نمی بیند زغم یک دم رهایی
ولیکن جاهل است اندر تنعم
متاع او چو هست این دم بهایی
❈۳❈
وگر شاعر بگوید شعر چون آب
که دل را زآن فزاید روشنایی
نبخشندش جویی از بخل و امساک
اگر خود فی المثل باشد سنایی
❈۴❈
خرد در گوش هوشم دی همی گفت
برو صبری بکن در بینوایی
قناعت را بضاعت ساز و میسوز
در این درد و عنا چون بینوایی
❈۵❈
بیا حافظ به جان این پند بشنو
که گر از پا درافتی با سر آیی
کامنت ها