حافظ:شب از مطرب که دل خوش باد وی را شنیدم نالهٔ جانسوز نى را
❈۱❈
شب از مطرب که دل خوش باد وی را
شنیدم نالهٔ جانسوز نى را
چنان در سوز من سازش اثر کرد
که بىرقّت ندیدم هیچ شی را
❈۲❈
حریفى بد مرا ساقى که در شب
ز زلف و رخ نمودى شمس وفى را
چو شوقم دید در ساغر مىافزود
بگفتم ساقى فرخنده پى را
❈۳❈
رهانیدى مرا از قید هستى
چو پیمودى پیاپى جام مى را
حماک الله عن شرّ النوائب
جزاک الله فى الدّارین خیرا
❈۴❈
چو بیخود گشت حافظ کى شمارد
به یک جو ملکت کاووس کى را
کامنت ها