گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حافظ:دل از من بُرد و روی از من نهان کرد خدا را با که این بازی توان کرد

❈۱❈
دل از من بُرد و روی از من نهان کرد خدا را با که این بازی توان کرد
شب تنهاییَم در قصدِ جان بود خیالش لطف‌هایِ بی‌کران کرد
❈۲❈
چرا چون لاله خونین دل نباشم؟ که با ما نرگسِ او سر گران کرد
که را گویم که با این دردِ جان سوز طبیبم قصدِ جانِ ناتوان کرد
❈۳❈
بدان سان سوخت چون شمعم که بر من صُراحی گریه و بَربَط فغان کرد
صبا گر چاره داری وقت، وقت است که دردِ اشتیاقم قصدِ جان کرد
❈۴❈
میان مهربانان کی توان گفت؟ که یارِ ما چُنین گفت و چُنان کرد
عدو با جانِ حافظ آن نکردی که تیرِ چشمِ آن ابروکمان کرد

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۱۳۷

تصاویر

کامنت ها

محمد
2016-11-16T13:11:20
این غزل توسط آقای علیرضا افتخاری به زیبایی اجرا شده در آلبوم نازنگاه
جاوید مدرس اول رافض
2015-12-26T18:54:28
.................. در قصدِ جان بودخیالش لطف‌های بی‌کران کردسحر پنهانیم : 14 نسخه (801، 803، 816، 819، 821، 823، 825 و 7 نسخۀ متأخّر یا بی‌تاریخ)سحر تنهائیم : 8 نسخه (813، 818، و 6 نسخۀ متأخّر یا بی‌تاریخ) خانلری، عیوضی، جلالی نائینی- نورانی وصالسحر ﯨنهاﯨنم : 2 نسخه (822، 834) کذا در متن نسخۀ خطی {دو نقطه بر روی دو جزء}شب تنهائیم : 11 نسخه (827 و 10 نسخۀ متأخّر یا بی‌تاریخ) قزوینی- غنی، نیساری، سایه، خرمشاهی- جاویدشبی تنهائیم : 3 نسخه (843 و 2 نسخۀ متأخّر: 854، 857)سحر ﯨنهاﯨیم : 1 نسخۀ متأخّر (859) کذا در متن نسخۀ خطی {یک نقطه فقط روی جزء اول}غم تنهائیم : 1 نسخۀ بی‌تاریخغزل 132 و بیت فوق در 40 نسخه آمده است. نسخۀ مورخ 824 غزل را ندارد.
V.R.N
2016-06-04T18:35:21
سلام بر همه قابل توجه شرح سرخی که فرمودند حافظ عارف نبودهشعر حافظ همه بیت الغزل معرفت استآفرین بر نفس دلکش و لطف سخنش
حسن
2013-03-11T19:33:13
در بیت اول "خدایا" درست است یا "خدا را" ؟
ناشناس
2013-03-21T00:40:56
"خدا را" درسته
امین کیخا
2013-05-18T00:35:42
چنین گفتن و چنان کردن یعنی ناهمخوانی میان قول و عمل
شرح سرخی بر حافظ
2013-11-23T15:30:22
نه دوستان خوب من جناب مشد خان و دوستان دیگر :این غزل در تاریخ 757 یکسال قبل از قتل ابو اسحاق سروده شده است . هیچ ارتباطی به عرفان و عارف هم ندارد موضوع محبت قلبی حافظ به ابو اسحاق است ابو اسحاقی که می داند در آستانه ی کشته شدن است و متواری . منظور از نرگس او هم اشاره با ابو اسحاق است همان طور که منظور از عدو در بیت مقطع امیر مبارزالدین است . حافظ نه عارف بود و نه با مولوی و اشعار او رابطه ای داشته است . از اشعار بسیاری استفاده کرده است اما بیتی نیست که نشان دهد از ابیات مولوی استفاده کرده است و اگر هم در معنا و مفهوم به ابیات مولوی مشابهت دارد کاملا تصادفی است . حافظ به هیچ وجه عارف نبود ولی در انگشت شماری از ابیاتش معنای عرفانی دریافت می شود . دیوان حافظ باز گوکننده ی تاریخ اینجو ها و مظفریان و تا حدودی تیمور است .
گود مشد
2013-11-02T11:00:43
بیت اول اشاره دارد به لحظه عرفان حافظ واگر خدا نصیبتان کرده باشد در می یابید درلحظه دیدن دریای بیکران جان ازسوی قطره جان آنچنان ربایش وجذبه ای از طرف جانان به دل عارف وارد میشود که در واقع دلبر حقیقی دل را می رباید واز طرفی چون آدمی توان آن تشعشع ذات احد را ندارد این مقال در لحظه اتفاق می افتد وحضرت حق دریچه دل عارف را می بندد ولی حضرت حافظ خواهان تدوام این دیداراست.دربیت دوم:اینکه خداوند جمالش را به کسی بنماید ناشی از لطف بی حداوست ولی از آنطرف مساوی باگرفتن جان آدمی است وحافظ به صورتی زیبا بیان نموده استچنانکه یکی از عرفا سروده است:ار عریان شود او در عیان نی تو مانی نی کنارت نی میان
مهدی مهدی
2019-11-11T15:01:14
با سلام .از رضا متشکرم به خاطر درج معنی بیت به بیت این شعر واز دوستان دیگر هم می خواهم اگر مقدور است بیت به بیت مشارکت کنند. با کمال تشکر
محمد اردستانی
2019-09-23T18:55:33
عدو با جان حافظ آن نکردیکه تیر چشم آن ابرو،کمان ابرو، کمان ابرو، کمان کرد.اجرای علیرضا افتخاری در آلبوم نازِنگاه با آهنگسازی محمدجواد ضرابیان یکی از بهترین اجراهای این شعر است که در مصرع آخر با ترفندی خاص کلمه ابروکمان به‌صورت کمان‌ابرو خوانده می‌شود که یادآور تصنیف مرا چشمی است خون‌افشان ز دست آن کمان‌ابرو در آلبوم راز گل به آهنگسازی محمد آذری اصفهانی است.
فرهاد ۲
2019-10-22T19:35:25
V.R.N عزیز ، پوزش میطلبم . تصحیح میکنم . از نظر ان شخصی که برای V.R.N نوشته که فکر میکنم جناب سرخی باشند !!!
فرهاد ۲
2019-10-22T19:26:02
V.R.N گرامی . در معنی لغوی عارف یعنی دانا !!! فرمودید حافظ عارف نبوده ، از نظر شما یعنی دانا نبوده ؟؟؟!!!
بهنام
2021-01-07T23:57:22
دوستان عزیز، اجرایی بدون آهنگ از این غزل شنیده‌ام که خانومی می‌خواندش و بسیار غم‌انگیز است. کسی از نام این خانوم خواننده اطلاعی دارد؟
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳
2020-10-22T20:09:24
این غزل از شاهکارهای حضرت حافظ است به شرط این که غزل را بخوانیم و لذت ببریم. نیازی نیست دائما بنویسیم حافظ فلان غزل را برای شاه شجاع یا برای حالت عرفانی یا ... فرموده است. بنده زیاد از ادبیات سر در نمی آورم ولی این نکات به ذهنم می رسد برگرفته از دقتی که در آوازهای استاد داشته ام.به هر نیتی سروده است ما فقط باید از زیبایی آن لذت ببریم.این غزل سراسر سوز و گداز و شکوه و شکاست است.- دل از من برد و روی از من نهان کردخدا را با که این بازی توان کردمعشوق حافظ (هرکسی بوده مهم نیست) دلبری کرده و دل حافظ را ربوده و احیانا وعده هایی هم به حافظ داده بوده ولی در عمل روی نهان کرده و حافظ را در درد و رنج هجران گذاشته است. - میان مهربانان کی توان گفتکه یار ما چنین گفت و چنان کرداز این بیت می توان فهمید که معشوق با حافظ وعده و وعیدی هم داشته است. چون می گوید یار من چنین گفت ولی چنان کرد یعنی حرف هایی زد و قول هایی داد اما در عمل (به قول خودمانی) دست حافظ را در پوست گردو گذاشته است.ممکن است این معنا هم برداشت شود که یار من این طور گفت و این طور کرد یعنی شرح آن چه بینشان رفته است ولی به نظر بنده، درست همان است که حافظ می خواهد بگوید حرف و عملش یکی نبود.- شب تنهاییم در قصد جان بودخیالش لطف‌های بی‌کران کردوقتی مرا رها کرد و تنها گذاشت، نزدیک بود که از هجر یار، جانم از دست برود ولی به لطف خیالش زندگی کردم و این لطفْ بیکران و بسیار بود.به قول مولانا:بگذاشتیَم غم تو نگذاشت مراحقا که غمت از تو وفادارتر استبیت بعد:- چرا چون لاله خونین دل نباشمکه با ما نرگس او سرگران کردنرگس کنایه از چشم است. اولین گلی است که در زمستان پیدا می شود و قبل از رسیدن بقیه گل ها عمرش تمام می شود. چرا مانند گل لاله که در پی نرگس می آید دل پر خون نداشته باشم در حالی که چشم او با من سرگرانی کرد و تنهایم گذاشت.- که را گویم که با این درد جان سوزطبیبم قصد جان ناتوان کردطبیب همیشه در پی مداوای بیمار است اما طبیب دل حافظ (معشوق) با وجودی که درد جانسوز حافظ را می بیند قصد جان رنجور حافظ را دارد و این به واسطه همان روی گردانی از حافظ است.- بدان سان سوخت چون شمعم که بر منصُراحی گریه و بربط فغان کردسوزناک ترین بیت، این بیت است. آن چنان مانند شمع سوختم که صُراحی بر من اشک ریخت و ساز بربط افغان و ناله کرد.صُراحی همان جام بزرگ شراب است که گاهی دهانه آن به شکل گردن مرغابی است و بربط ساز محزون ایرانی است. (شاید بشود بین شکل گردن صراحی و بط به معنی مرغابی هم ارتباطی تصویری برقرار کرد.)مشخص است که حافظ می خواهد بگوید برای تسکین درد به موسیقی و شراب پناه بردم و این ها غمگسار من شدند.نکته: استاد شجریان (که نامش جاودانه باد) در آلبوم افتخار آفاق این غزل را در سه گاه اجرا نموده است و وقتی به این بیت می رسد با یک تحریر، نوازندگان را متوجه می کند که باید وارد شور بشوند و این بیت را در دشتی (از متعلقات شور) که بسیار سوزناک است اجرا می کند و سپس به سه گاه و فرود بازمی گردد.- صبا گر چاره داری وقتِ وقت استکه درد اشتیاقم قصد جان کردحافظ پس از شکوه و شکایت ها به باد صبا پناه می برد و خطاب می کند اگر برای مشکل من چاره ای داری الآن موقع کمک کردن است. تکرار کلمه وقت یک معنای ظریف هم دارد و مشخص است باد صبا قبلا به حافظ قول داده که وقتش بشود مشکلت را چاره می کنم و حافظ می گوید الآن وقتِ همان وقتی است که قول داده ای. حافظ از باد صبا چه چیزی می خواهد؟ باد صبا کارش نقل و انتقال پیام است و حافظ از باد صبا می خواهد که پیام را به معشوق برساند و پاسخ بیاورد.میان مهربانان کی توان گفتکه یار ما چنین گفت و چنان کردشاید این پیام حافظ باشد که به یارم بگو من چطور میان مهربانان بگویم که چنین حرف ها زدی ولی در عمل کار دیگری کردی.عدو با جان حافظ آن نکردیکه تیر چشم آن ابروکمان کردبه نظر می رسد که معشوق، اشاره چشمی به حافظ داشته است چون بر خلاف جاهای دیگر که ابروی یار حافظ را صید کرده در اینجا چشم آن یار ابرو کمان حافظ را صید کرده است و سپس سرگرانی کرده
محمد
2017-04-16T17:23:01
ای کاش می شد اسم آلبوم هایی که در بیپ تونز نیست رو هم بنویسیم مثلا در آلبوم ناز نگاه استاد افتخاری این شعر به صورت تصنیف اجرا شده همچنین در کنسرتِ افتخار آفاق در ساز و آواز دوم توسط استاد شجریان بسیار زیبا اجرا شده
جلال
2018-11-13T22:03:33
شنیدن این غزل زیبا با صدای استاد شهرام ناظری در آلبوم بهاران آبیدر زیبایی صد‌چندانی به شعر میدهد.
رضا
2018-05-08T02:23:42
دل از من برد و روی از من نهان کردخدا را با که این بازی توان کردمعنی بیت: محبوب نازنین من دل مرا به نازوعشوه ربود لیکن روی نازخود راازمن پنهان کرد محض خاطر خداقضاوت کنید وبگوئید که کدام سنگدل چنین کاربی رحمانه ای می تواند باکسی انجام دهد!دین ودل بردند وقصد جان کنندالغیاث ازجورخوبان الغیاثشبِ تنهاییم در قصدِ جان بودخیالش لطف‌های بی‌کران کردمعنی بیت: فشارغم و غصّه ی تنهایی آنقدر زیاد بود که گویی می خواست جان مرابگیرد لیکن خیال جانبخش محبوب می آمد وبا لطفهایش روح جانم را صفایی دیگرمی بخشید.ای درد تواَم درمان دربسترناکامیوی یادتواَم مونس درگوشه ی تنهاییچرا چون لاله خونین دل نباشمکه با ما نرگس او سرگران کرد"نرگس" استعاره ازچشم معشوق استمعنی بیت: چرانباید همچون لاله خونین دل باشم چشمان معشوق نسبت به من بی توجّهی می کند وهیچ میل واشتیاقی برای دیدن من ندارد.چشمت ازنازبه حافظ نکند میل آریسرگرانی صفت نرگس رعنا باشدکه را گویم که با این درد جان سوزطبیبم قصد جان ناتوان کردمعنی بیت: غم دل باچه کسی گویم که طبیب ومحبوب من بااینکه می دید درد توانسوزی دارم وشدیداً ضعیف وناتوان شده ام بااینحال درصدد گرفتن جانم رامی کند وبه درمانم نمی کوشد.به سامانم نمی پرسی نمی دانم چه سرداریبه درمانم نمی کوشی نمی دانی مگردردمبدان سان سوخت چون شمعم که بر منصُراحی گریه و بَربَط فغان کردصراحی:جام بزرگی که بدان شراب ریزند وازآن به پیمانه ها منتقل می کنند. صراحی به اشکال مختلف ساخته می شد. بعضی دارای گردنی بلندبودند وهنگام ریختن شراب صدای خاصی تولیدمی شدکه حافظ خوش ذوق آن رابه عنوان افغان وناله گرفته است.بربط: از آلات موسیقی شبیهِ تار با کاسه‌ای بزرگ‌تر و دسته‌ای کوتاه‌تر است.معنی بیت: همانندِشمع چنان درسوزوگدازم که جام شراب وبربط نیزازسردلسوزی به حال زار من،صراحی گریست وبربط ناله وافغان سرداد.سوزدل بین که زپس آتش اشکم دل شمعدوش برمن زسرمهرچو پروانه بسوختصبا گر چاره داری وقت وقت استکه دردِ اشتیاقم قصد جان کردمعنی بیت: ای بادصبا که پیام آورمعشوق هستی اگرنوشدارویی(پیامی یا بویی ازیار) در دست داری همین حالا کارسازخواهدبود درد اشتیاق جانم رابر لب رسانده وقصد نابودی اَم رادارد.یارب کی آن صبابوزد کزنسیم آنگرددشمامه ی کرمش کارسازمنمیان مهربانان کی توان گفتکه یار ما چنین گفت و چنان کردمعنی بیت: درجمع مهربانان که صمیمانه ازمهرورزی سخن می رانند من چگونه می توانم از نامهربانی وجوروجفای معشوق خود سخن برزبان آرم؟زمهربانی جانان طمع مبُرحافظکه نقش جورونشان ستم نخواهدماندعدو با جان حافظ آن نکردیکه تیر چشم آن ابروکمان کردعدو: دشمنتیر چشم: مژگان چشم ، اشاره و غمزه چشممعنی بیت: حتّادشمن نیزباآن همه سنگدلی وکینه که داشت برجان حافظ آن ستم راروا نداشت که تیرغمزه وعشوه ی معشوق رواداشت.یارب این بچه ی تُرکان چه دلیرند به خونکه به تیرمژه هرلحظه شکاری گیرند.
رضا
2018-06-02T18:15:47
بادرود ،درشرح بیت:بدان سان سوخت چون شمعم که بر منصُراحی گریه و بَربَط فغان کرداشتباهی رخ داده که بدینوسیله تصحیح می گردد:صراحی:جام بزرگی که بدان شراب ریزند وازآن به پیمانه ها منتقل می کنند. صراحی به اشکال مختلف ساخته می شد. بعضی دارای گردنی بلندبودند وهنگام ریختن شراب صدای خاصی تولیدمی شدکه حافظ خوش ذوق،ریزش شراب رابه عنوان گریه گرفته است. صراحی باهق هق به حال عاشق گریه می کند.بربط: از آلات موسیقی شبیهِ تار با کاسه‌ای بزرگ‌تر و دسته‌ای کوتاه‌تر است.معنی بیت: آتش عشق معشوق آنچنان مرامثل شمعی سوخت و به سوزوگداز انداخت که صراحی برحال دل من گریست وبربط نیزازسر دلسوزی ناله وافغان سرداد.
افشین
2021-07-18T17:57:44.4857062
ممنون از گود مشد و آقای رضا بابت تفسیرهای دلنشبن مولانا هم بد جوری از غیبت معشوق شکایت می کند: هر کجا تخمی بکاری آن بروید عاقبت بر نروید هیچ از شه دانه احسان چرا بی ترازو هیچ باذاری ندیدم در جهان جمله موزونند عالم نبودش میزان چرا؟ کاشکی میشد فهمید چرا معشوق این چنین می کنه.
رضا عباسی
2021-10-21T16:00:06.8997824
غزل خوانی شماره 137 حافظ را از اینجا گوش دهید
در سکوت
2022-03-18T00:19:28.7251629
این غزل را "در سکوت" بشنوید
دکتر صحافیان
2022-08-13T11:17:18.1303758
دل از من برد و روی از من نهان کرد خدایا با که این بازی توان کرد(۱۳۷)   یک لحظه چهره گشود( ایهام: تجلیات رحمانی) و جلوه اش دلم را به یغما برد، سپس روی پوشاند!انصاف دهید! چه بازی خطرناکی!۲-تنهایی شب هجرانش، قصد حانم را کرده بود ولی خیال خوشش مهربانی بی‌اندازه داشت.(خانلری: سحر تنهائی‌ام)۳- اکنون که چشم زیبایش نیز به من بی اعتناست، چون لاله دلم پرخون است.۴-این درد را با که گویم،؟! با درد جانسوز عشق، طبیبم نیز دشمن جان است!(خانلری: کجا گویم)۵- از شوق رویش چون شمع، چنان سوختم که بربط با آوای موسیقی و سبو با صدای ریختن شراب بر من گریه می‌کنند( زاویه نگاه عاشق در مجلس بزم)۶- ای صبا، ای پیام آور عشق!اکنون که زاری عشق، بیچاره‌ام کرده، وقت وقتش هست به فریاد رس! که درد اشتیاق قصد جانم را کرده است.(شوق غایبان را باشد، جمله خلق در مقام شوق اند نه اشتیاق، سطوت اشتیاق چنان بنده رل مبهوت و مدهوش کند که او را نه اثری ماند و نه خبری.-عوارف المعارف، ترجمه پارسی، ۱۸۹-)۷- در جمع مهرورزان نیز نمی‌توانم درد دل کنم و از بی وفایی یار بگویم.۸- آنچه تیر چشمت با جان مشتاقم کرد، دشمن با جانم نمی‌توانست بکند( شدت درد عشق)نکته: پارادوکس عشق در بیت ۴ و۸: درد دوست داشتنی- طبیب قاتلدکتر مهدی صحافیانآرامش و پرواز روح پیوند به وبگاه بیرونی 
فرهنگ ندارم
2023-07-11T16:46:05.2233525
بیت که را گویم که با این دردِ جان سوز طبیبم قصدِ جانِ ناتوان کرد وزن درستی نداره. توی متن های قدیمی هم وجود نداره. به نظر میرسه مال حافظ نباشه و به شعر اضافه شده