حافظ:شکفته شد گل حَمرا و گشت بلبل مست صلایِ سرخوشی، ای صوفیان باده پرست
❈۱❈
شکفته شد گل حَمرا و گشت بلبل مست
صلایِ سرخوشی، ای صوفیان باده پرست
اساس توبه که در محکمی چو سنگ نمود
ببین که جام زُجاجی چه طُرفهاش بشکست
❈۲❈
بیار باده که در بارگاه استغنا
چه پاسبان و چه سلطان، چه هوشیار و چه مست
از این رِباط دودر، چون ضرورت است رَحیل
رِواق و طاقِ معیشت، چه سربلند و چه پست
❈۳❈
مقام عیش میسر نمیشود بیرنج
بلی به حکم بلا بستهاند عهد الست
به هست و نیست مرنجان ضمیر و خوش میباش
که نیستی است سرانجام هر کمال که هست
❈۴❈
شکوه آصفی و اسب باد و منطق طیر
به باد رفت و از او خواجه هیچ طَرف نبست
به بال و پَر مرو از ره که تیر پرتابی
هوا گرفت زمانی، ولی به خاک نشست
❈۵❈
زبان کِلکِ تو حافظ چه شکر آن گوید
که گفتهٔ سخنت میبرند دست به دست
کامنت ها