حافظ:باز آی و دلِ تنگِ مرا مونس جان باش وین سوخته را مَحرَمِ اسرارِ نهان باش
❈۱❈
باز آی و دلِ تنگِ مرا مونس جان باش
وین سوخته را مَحرَمِ اسرارِ نهان باش
زان باده که در میکدهٔ عشق فروشند
ما را دو سه ساغر بده و گو رمضان باش
❈۲❈
در خرقه چو آتش زدی ای عارفِ سالِک
جهدی کن و سرحلقهٔ رندانِ جهان باش
دلدار که گفتا به تواَم دل نگران است
گو میرسم اینک به سلامت، نگران باش
❈۳❈
خون شد دلم از حسرتِ آن لعلِ روان بخش
ای دُرجِ محبت به همان مُهر و نشان باش
تا بر دلش از غصه غباری نَنِشیند
ای سیلِ سرشک از عقبِ نامه روان باش
❈۴❈
حافظ که هوس میکندش جامِ جهان بین
گو در نظرِ آصفِ جمشید مکان باش
کامنت ها