حافظ:در نهانخانهٔ عِشرت صَنَمی خوش دارم کز سرِ زلف و رُخَش، نعل در آتش دارم
❈۱❈
در نهانخانهٔ عِشرت صَنَمی خوش دارم
کز سرِ زلف و رُخَش، نعل در آتش دارم
عاشق و رندم و میخواره، به آواز بلند
وین همه منصب از آن حورِ پری وَش دارم
❈۲❈
گر تو زین دست مرا بی سر و سامان داری
من به آهِ سَحَرَت، زلف مُشَوَّش دارم
گر چُنین چهره گشاید خطِ زنگاری دوست
من رخِ زرد به خونابه مُنَقَّش دارم
❈۳❈
گر به کاشانهٔ رندان قدمی خواهی زد
نُقلِ شعرِ شِکرین و مِیِ بیغَش دارم
ناوَک غمزه بیار و رَسَنِ زلف که من
جنگها با دلِ مجروح بلاکَش دارم
❈۴❈
حافظا چون غم و شادیِّ جهان در گذر است
بهتر آن است که من خاطرِ خود خوش دارم
کامنت ها