حافظ:حاشا که من به موسم گل ترک می کنم من لاف عقل میزنم این کار کی کنم
❈۱❈
حاشا که من به موسم گل ترک می کنم
من لاف عقل میزنم این کار کی کنم
مطرب کجاست تا همه محصول زهد و علم
در کار چنگ و بربط و آواز نی کنم
❈۲❈
از قیل و قال مدرسه حالی دلم گرفت
یک چند نیز خدمت معشوق و می کنم
کی بود در زمانه وفا جام می بیار
تا من حکایت جم و کاووس کی کنم
❈۳❈
از نامه سیاه نترسم که روز حشر
با فیض لطف او صد از این نامه طی کنم
کو پیک صبح تا گلههای شب فراق
با آن خجسته طالع فرخنده پی کنم
❈۴❈
این جان عاریت که به حافظ سپرد دوست
روزی رخش ببینم و تسلیم وی کنم
کامنت ها