حافظ:حالیا مصلحت وقت در آن میبینم که کشم رخت به میخانه و خوش بنشینم
❈۱❈
حالیا مصلحت وقت در آن میبینم
که کشم رخت به میخانه و خوش بنشینم
جام می گیرم و از اهل ریا دور شوم
یعنی از اهل جهان پاکدلی بگزینم
❈۲❈
جز صراحی و کتابم نبود یار و ندیم
تا حریفان دغا را به جهان کم بینم
سر به آزادگی از خلق برآرم چون سرو
گر دهد دست که دامن ز جهان درچینم
❈۳❈
بس که در خرقه آلوده زدم لاف صلاح
شرمسار از رخ ساقی و می رنگینم
سینه تنگ من و بار غم او هیهات
مرد این بار گران نیست دل مسکینم
❈۴❈
من اگر رند خراباتم و گر زاهد شهر
این متاعم که همیبینی و کمتر زینم
بنده آصف عهدم دلم از راه مبر
که اگر دم زنم از چرخ بخواهد کینم
❈۵❈
بر دلم گرد ستمهاست خدایا مپسند
که مکدر شود آیینه مهرآیینم
فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۳۵۵
تصاویر
![](https://i.ganjoor.net/images/hafez-ghazvinighani/orig/0374.jpg)
![](https://i.ganjoor.net/images/hafez-soltan-bl/orig/0150.jpg)
![](https://i.ganjoor.net/images/hafez-princeton/orig/0177.jpg)
![](https://i.ganjoor.net/images/hafez-bl-ming/orig/0180.jpg)
![](https://i.ganjoor.net/images/006814129-hathitrust/orig/0274.jpg)
![](https://i.ganjoor.net/images/006814124-hathitrust/orig/0220.jpg)
کامنت ها