حافظ:دوستان وقت گل آن به که به عشرت کوشیم سخن اهل دل است این و به جان بنیوشیم
❈۱❈
دوستان وقت گل آن به که به عشرت کوشیم
سخن اهل دل است این و به جان بنیوشیم
نیست در کس کرم و وقت طرب میگذرد
چاره آن است که سجاده به می بفروشیم
❈۲❈
خوش هواییست فرح بخش خدایا بفرست
نازنینی که به رویش می گلگون نوشیم
ارغنون ساز فلک رهزن اهل هنر است
چون از این غصه ننالیم و چرا نخروشیم
❈۳❈
گل به جوش آمد و از می نزدیمش آبی
لاجرم ز آتش حرمان و هوس میجوشیم
میکشیم از قدح لاله شرابی موهوم
چشم بد دور که بی مطرب و می مدهوشیم
❈۴❈
حافظ این حال عجب با که توان گفت که ما
بلبلانیم که در موسم گل خاموشیم
کامنت ها