حافظ:میسوزم از فراقت روی از جفا بگردان هجران بلای ما شد یا رب بلا بگردان
❈۱❈
میسوزم از فراقت روی از جفا بگردان
هجران بلای ما شد یا رب بلا بگردان
مه جلوه مینماید بر سبز خنگ گردون
تا او به سر درآید بر رخش پا بگردان
❈۲❈
مرغول را برافشان یعنی به رغم سنبل
گرد چمن بخوری همچون صبا بگردان
یغمای عقل و دین را بیرون خرام سرمست
در سر کلاه بشکن در بر قبا بگردان
❈۳❈
ای نور چشم مستان در عین انتظارم
چنگ حزین و جامی بنواز یا بگردان
دوران همینویسد بر عارضش خطی خوش
یا رب نوشته بد از یار ما بگردان
❈۴❈
حافظ ز خوبرویان بختت جز این قدر نیست
گر نیستت رضایی حکم قضا بگردان
کامنت ها