گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حافظ:یا رب آن آهوی مشکین به ختن بازرسان وان سهی سرو خرامان به چمن بازرسان

❈۱❈
یا رب آن آهوی مشکین به ختن بازرسان وان سهی سرو خرامان به چمن بازرسان
دل آزرده ما را به نسیمی بنواز یعنی آن جان ز تن رفته به تن بازرسان
❈۲❈
ماه و خورشید به منزل چو به امر تو رسند یار مه روی مرا نیز به من بازرسان
دیده‌ها در طلب لعل یمانی خون شد یا رب آن کوکب رخشان به یمن بازرسان
❈۳❈
برو ای طایر میمون همایون آثار پیش عنقا سخن زاغ و زغن بازرسان
سخن این است که ما بی تو نخواهیم حیات بشنو ای پیک خبرگیر و سخن بازرسان
❈۴❈
آن که بودی وطنش دیده حافظ یا رب به مرادش ز غریبی به وطن بازرسان

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۳۸۵

تصاویر

کامنت ها

کسرا
2015-07-09T19:28:58
خییییلی زیباست خیلیییییی دلنشینه این بیت...ماه و خورشید به منزل چو به امر تو رسندیار مه روی مرا نیز به من بازرسان
نور
2014-11-20T22:30:31
سخن اینست که ما بی تو نخواهیم حیاتبشنو ای پیک خبر گیر و سخن بازرسان
محمودی
2015-05-08T11:34:11
دربیت 5-زاغ علاوه بر معنی مشهور (نام پرنده)، نام قولی از موسیقی نیز هست. این کلمه در شعر حافظ همراه« همایون » آمده است که آن هم از مصطلحات موسیقی است ،ایهام در واژه های زاغ وهمایون که تداعی معانی مجاورت را به وجود آورده است
ناشناس
2015-05-08T11:33:21
زاغ علاوه بر معنی مشهور (نام پرنده)، نام قولی از موسیقی نیز هست. این کلمه در شعر حافظ همراه« همایون » آمده است که آن هم از مصطلحات موسیقی است ،ایهام در واژه های زاغ وهمایون که تداعی معانی مجاورت را به وجود آورده است
جاوید مدرس اول رافض
2016-01-27T18:37:59
**********************************************************************************یا رب آن آهوی مشکین به خُتن باز رسانوآن سهی ................ به چمن باز رسانسرو روان را: 18 نسخه (801، 819، 823، 825، 843 و 13 نسخۀ متأخّر یا بی‌تاریخ) نیساریسرو قد من: 6 نسخه (803، 824، 834{سرو قدی من} و 3 نسخۀ متأخّر یا بی‌تاریخ) عیوضیسرو قدم را: 1 نسخه (813)سرو خرامان: 12 نسخه (822، 827 و 10 نسخۀ متأخّر یا بی‌تاریخ) قزوینی- غنی، خانلری، جلالی نائینی- نورانی وصال، سایه، خرمشاهی- جاوید37 نسخه غزل 378 و بیت مطلع آن را دارند. از نسخ کاملِ کهنِ مورّخ، نسخه‌های مورّخ 818 و 821 خودِ غزل را ندارند.******************************************************************************
میثم
2020-06-27T20:13:16
بیت سخن این است که ما بی تو نخواهیم حیاتبشنو ای پیک ، خبر گیر و سخن باز 2رسانبعد از پیک مکثی نیاز است. چون کار پیک خبر گرفتن و خبر رساندن است و اینجا حافظ به پیک میگوید بشنو ای پیک ، خبر گیرو سخن باز رسان
حمید سامانی
2017-11-01T02:09:58
"باز رسان" از دو کلمه تشکیل شده و بایستی جدا نوشته شوندبازرسان جمع بازرس استیا رب آن آهوی مشکین به ختن باز رسان - تا با آخر . . .
گمنام-۱
2017-11-01T02:12:41
حمید گرامی، این بازرسان شما از چه و چه کسی را بازرسی میکنند؟؟
گمنام-۱
2017-11-01T04:42:13
حمید گرامیالبته کسی بازرسان ( جمع بازرس) نمی خواند بااین حال به گونه ای که مرقوم فرموده اید این بد گمانی را به دل خواننده می افکند .، و باز رسیدن که منظور نظر سرکار بوده است.
حمید سامانی
2017-11-01T08:23:12
گمنام عزیزباز رسان صحیح است، منظور من از نوشتن بازرس تکرار اشتباه املایی در متن شعر است که ویرایشگر این تارنامه بی توجهی به خرج داده امیدوارم تصحیح کنند اشکالهای متعدد نگارش و غلط املایی و عدم رعایت فاصله بین کلمات در تمامی اشعار مندرج در تاریخ ما به چشم میخوردپاینده باشید
ساسان اسدپور
2017-01-09T12:26:58
امروز تصادفی یاد این تعبیر «ای جان زتن رفته» افتادم جست و جویی کردم دیدم از امیر خسرو دهلوی است:ای جان ز تن رفته، به تن باز کی آیی؟وی سرو خرامان، به چمن باز کی آیی؟ زیبایی آهنگ در کلام حافظ در مقایسه با غزل امیر خسرو قابل توجه است از جمله دیگر اجیاهایی است که حافظ بر کار متقدمان داشته. یعنی آن جان ز تن رفته به تن بازرسان حافظ در جایی دیگر نیز از امیر خسرو دهلوی با تعبیر «طوطیان هند» یاد کرده است. در تحقیقی دیدم که امیر خود را طوطی هند می نامیده است. شکرشکن شوند همه طوطیان هند زین قند پارسی که به بنگاله می رود
رضا ساقی
2018-10-07T02:31:18
یارب آن آهوی مُشکین به خُتن بازرسانوان سَهی سرو خرامان به چمن بازرسانآهوی مُشکین: مُشک مادّه ای معطّر وخوشبوییست که معمولاً از نافه ی جنس نرآهوی خُتن گرفته می‌شود. کیسه ای در زیر شکم این آهو وجود دارد که در آن ماده ای لزج و شکلاتی رنگ هست در فصل بهار آهو آن را در اثر خارش به سنگ می‌کشدوبوی مُشک منتشرمی گردد. نافه در اصل دو غدّه ی بزرگ در دو طرف نشیمنگاه آهوی نر ختن می‌باشد. آهوبرای جذب جنس مخالف نشیمنگاه را بر تنه ی درخت و سنگ می‌مالد و با انتشار بوی مُشک آهوی مادّه تحریک شده وجذب نرمی شود.دراینجا آهوی مُشکین کنایه ازمعشوق است. معشوق درنظرگاه عاشق بوی معطّردارد بویی که ازمُشک وعبیرهم فرحبخش تراست. خُتن: سرزمین ختن، ناحیه ای در تاتارستان چین، دراینجاکنایه از شهر شیرازاست.باز رسان: باز برسان ، دوباره برگردان، باتوجّه به اینکه"باز رسان " به عنوان ردیف این غزل زیبا انتخاب شده،معلوم است که معشوق پیش ازاین درنزدعاشق ودردسترس بوده لیکن مدّتیست که ازشهرخارج شده وعاشقان خودرابه هجران مبتلا نموده است. احتمالاً مخاطب غزل شاه شجاع جوان وخوش قدوقامت است که توسط برادرش شاه محمود ازتخت شاهی به پائین کشیده و به بیرون ازشهررانده شده است.سَهی سرو: سرو قامت وبالابلندخرامان: باعشوه و ناز نرم نرمک راه رفتن. چمن: باغ وگلشن دراینجا کنایه ازشهرگل وبلبل شیرازاست.معنی بیت: خدایا آن محبوب گیسو معطّروخوشبوی مارا دوباره به شیراز بازگردان یارب سببی ساز که آن سروقامت خوش قد وبالا دوباره دراین گلشن(شیراز) بخرامد.دراین چمن چودرآید خزان به یغماییرهش به سرو سَهی قامت بلند مباددل آزرده ی ما را به نسیمی بنوازیعنی آن جانِ زتن رفته به تن بازرسانمعنی بیت: خداوندا دل رنجدیده وملول مارا به نسیم لطف خویش نوازش کن . اوهمچون جانیست که ازتن ما خارج شده است عنایتی کن و آن عزیزسفرکرده رادوباره به نزد ما بازگردان بیا که دردل خسته توان درآید بازبیا که درتن مرده روان درآیدبازماه وخورشید به منزل چو به امر تورسندیار مَه روی مرا نیز به من بازرسان"به منزل رسیدن ماه وخورشید" کنایه ازاین است که هرروز بی آنکه دچارحادثه ای بشوند دریک مسیرمعیّن بی وقفه به کارخویش مشغول هستند.معنی بیت: ای خداوندی که ماه وخورشید به فرمان تو درگردشند وبه امرتوهر روزصحیح وسالم به منزل خویش بازمی گردند لطف کن معشوق ماه روی مرانیزدوباره صحیح وسالم به منزل بازگردان.جان می دهم ازحسرت دیدارتوچون صبحباشد که چوخورشید درخشان بدرآییدیده‌ها در طلب لَعل یمانی خون شدیارب آن کوکب رخشان به یمن بازرسانلَعل: عقیق، سنگی گرانبها،سرخ رنگ ودارای خواص فراوان، "لعل" معمولاً دراشعارحافظ کنایه ازلب سرخ وگاه کنایه ازاشک خونین است. دراینجا کنایه ازخودمعشوق است. بدان سبب که معشوق همانند لَعل، ارزشمند، زیبا وگرانقدر است. لعل یمانی : عقیق یمنی که به واسطه ی کیفیّت مطلوب شامل رنگ وخواص آن معروف تر است. کوکب : ستارهرخشان: درخشان "کوکب رخشان" : ستاره ی درخشان، ستاره ی سهیل، شِعرای یمنی که همان ستاره ایست روشن که به طرف جنوب تابد و چون یمن به طرف جنوب غرب واقع است لذا به یمن نسبت کرده اند و بعضی نوشته اند که غروب او بر طرف یمن باشد. درهرصورت منظوراز"کوکب درخشان" کنایه از معشوق است. معشوقی که همچون ستاره ی سهیل درعین درخشندگی ِ زیاد، بسیارکم پیداست وشاعرآرزو دارد خداوند اورابه یمن(شیراز)بازگرداند. "یمن" معدن سنگهای قیمتی،عقیق ولعل های ارزشمنداست شیرازنیزمعدن لعل لب ودلبران ارزشمنداست ازهمین رودراینجاکنایه ازشیراز است. ضمن آنکه محل طلوع وغروب ستاره ی شِعرای یمنی نیزیمن است وازاین جهت نیزپیوندمعنایی دارد.معنی بیت: چشم های عاشقان درحسرت لبِ لعل معشوق خونبار است خداوندا آن محبوب گرانقدر، زیبا وارزشمندراکه همچون ستاره ی سهیل کم پیداشده دوباره به وطن خویش (شیراز) بازگردان.قدیمیان براین باوربودند که اگرسنگهای لعل را پس از استخراج مدّتی در دلِ جگربخوابانند خون جگربه مرور زمان درسنگ نفوذ کرده و آن را خوش رنگ و جذّاب می نماید "خون شدن دیده ی عاشق درطلب لعل یمانی" اشاره به این باورنیزدارد.گویندسنگ لعل شود درمقام صبرآری شود ولیک به خون جگرشود برو ای طایر میمون ِهمایون آثارپیش عنقاسخن زاغ وزغن بازرسانطایر میمون: پرند ی خوش اقبال و مبارکهمایون آثار: نیک بخت وخجسته پیعَنقا: سیمرغ، کنایه ازمعشوق، ضمن آنکه تخلّص شاه شجاع نیزهست هم اوکه خودشاعر واهل شعر وادب بود."زاغ وزغن" کنایه ازعاشقان است. جائی که معشوق عنقا بوده باشد عاشقان جز زاغ وزغن چه می تواندباشد؟معنی بیت: ای پرنده ی خوش اقبال وخجسته پی، به سوی سیمرغ بشتاب وسخنان زاغ وزغن را به آن محبوب بی همتا برسان. امّا "سخن" چیست؟ سخن این است که ما بی تو نخواهیم حیاتبشنوای پیک خبرگیر وسخن بازرسانپیکِ خبرگیر: قاصد، همان مرغ همایون آثار که وظیفه اش بردن سخن زاغ وزغن و آوردن پیام عنقاست.معنی بیت: سخن ما این است : ای معشوق ، مابدون توزندگی نمی خواهیم ونمی توانیم زندگی کنیم" ای قاصد خجسته پی، این سخن رابشنو وازطرف ما به عنقا برسان ودوباره سخن عنقا را به ما بازگردان.آن که بودی وطنش دیده ی حافظ یا رببه مُرادش ز غریبی به وطن بازرسانمعنی بیت:خدایا آن کس که وطنش دیدگان حافظ بود(همیشه مقابل چشم حافظ بود) اورا که اکنون دورازوطن افتاده ودرجایی دورازچشم حافظ است دوباره به موطن اصلی خویش بازگردانتارفت مرا ازنظرآن چشم جهان بینکس واقف مانیست که ازدیده چهارفت
رضا س
2021-10-07T05:17:38.9946438
در بیت: برو ای طایر میمون همایون آثار پیش عنقا سخن زاغ و زغن باز رسان مصرع اول توصیف پرنده‌ی افسانه‌ای هما است که در ادبیات فارسی همیشه با سعادت عجین شده. حافظ در غزل دیگه‌ای میگه: دولت از مرغ همایون طلب و سایه‌ی او زانکه با زاغ و زغن شهپر دولت نبود پیک خبرگیر به پرنده‌ی افسانه‌ای هما تشبیه شده پس حتما نتیجه به سعادت و خوشبختی ختم خواهد شد. تعداد پرندگان و حیواناتی که در این بیت اسم آورده شدند هم جالبه:  طایر(پرنده)، میمون، همایون(در اینجا پرنده‌ی افسانه‌ای هما)، عنقا(سیمرغ)، زاغ و زغن(نوعی پرنده‌ی شکاری) همه در یک بیت جمع شده‌ند
در سکوت
2022-08-06T10:39:21.3679957
این غزل را "در سکوت" بشنوید
سین کاف
2023-11-09T00:03:33.3317531
یار مهروی مرا نیز به من بازرسان آمین
فرهود
2023-11-17T12:14:54.2416978
تلفظ خِرامان با (کسره خ) درست است (لغت نامه دهخدا)