حافظ:دانی که چیست دولت دیدار یار دیدن در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن
❈۱❈
دانی که چیست دولت دیدار یار دیدن
در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن
از جان طمع بریدن آسان بود ولیکن
از دوستان جانی مشکل توان بریدن
❈۲❈
خواهم شدن به بستان چون غنچه با دل تنگ
وآنجا به نیک نامی پیراهنی دریدن
گه چون نسیم با گل راز نهفته گفتن
گه سر عشقبازی از بلبلان شنیدن
❈۳❈
بوسیدن لب یار اول ز دست مگذار
کآخر ملول گردی از دست و لب گزیدن
فرصت شمار صحبت کز این دوراهه منزل
چون بگذریم دیگر نتوان به هم رسیدن
❈۴❈
گویی برفت حافظ از یاد شاه یحیی
یا رب به یادش آور درویش پروریدن
کامنت ها