گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حافظ:ای پیک راستان خبر یار ما بگو احوال گل به بلبل دستان سرا بگو

❈۱❈
ای پیک راستان خبر یار ما بگو احوال گل به بلبل دستان سرا بگو
ما محرمان خلوت انسیم غم مخور با یار آشنا سخن آشنا بگو
❈۲❈
برهم چو می‌زد آن سر زلفین مشکبار با ما سر چه داشت ز بهر خدا بگو
هر کس که گفت خاک در دوست توتیاست گو این سخن معاینه در چشم ما بگو
❈۳❈
آن کس که منع ما ز خرابات می‌کند گو در حضور پیر من این ماجرا بگو
گر دیگرت بر آن در دولت گذر بود بعد از ادای خدمت و عرض دعا بگو
❈۴❈
هر چند ما بدیم تو ما را بدان مگیر شاهانه ماجرای گناه گدا بگو
بر این فقیر نامه آن محتشم بخوان با این گدا حکایت آن پادشا بگو
❈۵❈
جان‌ها ز دام زلف چو بر خاک می‌فشاند بر آن غریب ما چه گذشت ای صبا بگو
جان پرور است قصهٔ ارباب معرفت رمزی برو بپرس حدیثی بیا بگو
❈۶❈
حافظ گرت به مجلس او راه می‌دهند می نوش و ترک زرق ز بهر خدا بگو

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۴۱۵

تصاویر

کامنت ها

خسروی
2015-02-02T06:53:39
به نظر میرسد این شعر بی ارتباط با داستان کربلا نیست
جاوید مدرس اول رافض
2015-12-26T19:20:29
.................. قصۀ ارباب معرفترمزی برو بپرس و حدیثی بیا بگوهان بر در است: 2 نسخه (819، 822) خانلری، عیوضیهان نادر است: 1 نسخه (823)جان‌پرور است: 19 نسخه (827، 843 و 17 نسخۀ دیگر) قزوینی، نیساری، سایه، خرمشاهیغزل 407 در 32 نسخۀ مکتوب در قرن نهم هجری مندرج است و بیت فوق در 10 نسخه از جمله نسخ مورخ 803، 813، 818 و 821 نیست. از نسخه‌های کهن، نسخه‌های مورخ 801، 824، 825 خود غزل را ندارند.ضبط سه نسخۀ کهن‌تر دشوارتر است. مشکل توان باور کرد که در آنها "جان‌پرور است" به "هان بر در است" یا محرف آن (هان نادر است) تبدیل شده باشد بلکه عکس آن محتمل است. نقل به مضمون از گفتۀ دکتر حمیدیان در "شرح شوق" با ضبط اقدم نسخ بیانی هنری‌تر به کار گرفته شده است و قصّه به کسی تشبیه شده است که پشت در است و می‌توان رفت و از او رمزی پرسید و برای دیگران ارمغان آورد. ضبط اکثر نسخ گنگ است و معلوم نیست از چه کسی باید رمز را پرسید. دکتر محمد جعفر محجوب نیز ضبط اقدم نسخ را درست دانسته است.مصرع دوم:بپرس و حدیثی: 12 نسخه (819، 822 و 9 نسخۀ دیگر) عیوضیبپرس، حدیثی: 10 نسخه (823، 827، 843 و 7 نسخۀ دیگر) قزوینی، خانلری، نیساری، سایه، خرمشاهیاین "واو" هم معنی را وسیعتر و هم شعر را روانتر می‌کند. **************************************************************
پیام
2010-09-19T22:22:52
غلط املایی در بیت زیر :جان پرور است قصه ارباب معرفت / رمزی برو بپرس حدیثی بیا بگوهان بر در است قصه ارباب معرفت / رمزی برو بپرس حدیثی بیا بگومنبع نسخه خطی انگلستان!---پاسخ: با تشکر، این غلط املایی نیست، تفاوت نسخه‌هاست، متن حاضر مطابق تصحیح قزوینی-غنی است.
ملیحه رجائی
2010-11-06T16:12:53
پیک راستان = قاصد عاشقان راستینگل = محبوببلبل دستان سرا =عندلیب خوش آواز، عاشقمحتشم = بزرگوار ، محبوبگدا = در این بیت عاشقپادشاه = استعاره از معشوق مامحرمان خلوت انسیم = ما بیگانه نیستیم بلکه ا زآشنایانیم بنا براین خبر محبوب را بگو تو تیا = سرمه چشم ، گیاهی که نوربخش چشم است.معاینه = آشکارا ، درمانمویه = نالهدوش = دیشب مرغ چمن = بلبلآخر = بالاخره ، فی الحال واقف = آگاهچه رفت = چه پیش آمد؟ ، چه اتفاق افتاد؟دیگرت = بار دیگر تو راادای خدمت = رساندن ابلاغ بندگی و سلام غنی = ثروتمند، دارای مقام شاهپادشاه حسن = محبوب زیبامعنی بیت 4 : مصراع اول به دو صورت نوشته شده :1- هر کس که گفت خاک ره او نه توتیاست / گو این سخن معاینه در چشم ما بگوبه آن کسی که گفت خاک راه یار، روشنی بخش چشم نیست، بگو این گفتار را آشکارا در برابر دیده ما بازگو کند!2- آنکس که گفت خاک ره دوست توتیاست / گو این سخن معاینه در چشم ما بگوبه آن کسی که گفت خاک راه یار، روشنی بخش چشم است، بگو این گفتار را برای شفای چشمان ما بازگو کند!معنی بیت 5: به آن کسی که از رفتن به میخانه معرفت ما را منع می کند بگو که این ایراد و گله را در نزد پیرو مرشد ما بازگو تا با هدایت او دست از انکار ما بازداری.
حامد رفیعی
2014-10-17T12:50:12
احسنت به جناب اربابدرسته که اشتباه نوشتناما اهلش میدونن که چرا این بیت رو در جواب غزل بالا آوردنارباب جان با شهدا محشور بشی...
عنایت الله قربانی
2014-09-19T21:23:07
بسم الله الرحمن الرحیمهر وقت به شلمچه می روم این غزل را زمزمه می کنم. جانها ز دام زلف چو بر خاک می فشاندبر آن غریب ما چه گذشت ای صبا بگو
حنظله
2014-05-23T13:11:08
فدای حسن خداداد او شوم که سراپا / چه شعر حافظ شیراز انتخاب ندارد ( عاشق این غزل حافظم مخصوصا وقتی که این غزل رو از زبان حاج آقا بیات راوی طلاییه می شنوم .
ارباب
2013-10-11T13:29:40
درد هجری کشیده ام که مپرسزهر هجری کشیده ام که مپرس
علی امینی
2019-05-21T09:14:06
رد پای امام محمد غزالی را در تفکر حافظ به خوبی می توان دید، که می فرمایند ساخته نشده ایم مگر برای رسیدن به کمال و سعادتمندی و راهی نیست جز معرفت خداوند و همانطور که خداوند فرموده تنها جن و انس را آفریدم برای عبادت و ذکر و بندگی که یگانه راه معرفت است ، اما این واسطه کیست که حضرت حافظ با او سخن می گوید؟بنظر می رسد در زمان سرودن این شعر حضرت حافظ درکی از معرفت پیدا کرده یا لااقل می داند که دنبال چیست.
رضا ثانی
2019-03-03T05:45:35
ما محرمان خلوت انسیم سر مپوشبا یار آشنا سخن آشنا بگو
رضا ساقی
2018-11-02T00:02:47
ای پیک راستان خبر یار ما بگواحوال گل به بلبل دستان سرا بگو"پیک راستان" کنایه ازباد صباست که معروف است ازجانب منزلگاه معشوق می وزد وبوی معطّراورابه عاشقان می رسانند ومتقابلاً اخبارعاشقان رانیزبه معشوق می برد. دستان سرا: داستان سرا، قصه گو"گل" کنایه ازمعشوق و"بلبل" کنایه ازعاشق وخودشاعراست. همانگونه که بلبل با آوازخوانی قصّه ی اشتیاق خودرابازگومی کند حافظ نیزباغزلسرایی داستان عشق خودرابازگومی کند.معنی بیت: ای پیک صادق، ای نسیم صبا ازطرف معشوق خبری برای ما بیاور، ازاحوالات گل برای این بلبل داستانسرابگو.ما مَحرمان خلوت اُنسیم غم مخوربا یار آشنا سخن آشنا بگومَحرمان خلوت اُنس: دوستان نزدیک وآشنایان صمیمی که بایارمعاشرت داشته وبه خلوتگاه اورفت وآمد دارند.معنی بیت: ای پیک صادق، نگران مباش ما بیگانه نیستیم ما ازیاران صمیمی ومعاشران یارهستیم خبرها واسراراورابه مابازگو.برهم چو می‌زد آن سرزلفین مُشکباربا ما سر چه داشت ز بهر خدا بگومشکبار: آنچه که بوی مُشک می پراکند،عطرآگینمعنی بیت: ای بادصبا وقتی که یارگیسوان عطرآگین خودراپریشان می ساخت چه منظوری داشت قصدداشت باعاشقان خویش چه کند؟ محض رضای خدا هرچه دیدی وشنیدی بگوهر کس که گفت خاک دردوست توتیاستگو این سخن معاینه در چشم ما بگوتوتیا: سُرمه، موادی که به منظورتقویت وزیبایی برچشم می کشند.معاینه: بررسی وکشف وشهودمعنی بیت: هرکس که ادّعاکردخاک در دوست برای بینایی وزیبایی چشم مفیداست بگوبرای اثبات ادّعای خویش چشمان مارامثال بزند ماخاک دردوست راچون سرمه برچشم کشیده ونتیجه ی آن دیده ایم هرکس باورنمی کند می تواندصحّت این موضوع راباچشمان خویش دردیدگان مامشاهده کند.آن کس که منع ما ز خرابات می‌کندگودرحضور پیر من این ماجرا بگوخرابات: جایی مانند میخانه که رندان بی سامان وتهیدست درآنجا جمع شده وبه عیش‌وعشرت و باده‌پیمایی سرگرم می‌شدند. امّا حافظ این واژه را براساس جهان بینی خویش غنی سازی کرده ودامنه ی معنای آن راتوسعه داده است.درنظرگاه حافظ خرابات جائیست که رندان درآنجا نه برای لهوولعب بلکه برای کسب معرفت وآگاهی جمع می شدند وبنای غرور ومنیّت وبدبینی رادروجود خویش خراب می ساختند.پیر: دلیل وراهنمامعنی بیت: هرکس که ازخرابات رفتن ما خُرده می گیرد واتّهامات ناروا برخراباتیان واردمی سازد بگواگردلایل قانع کننده دارد این اتّهامات رادرحضورپیرروشن ضمیرما بگوید تاپاسخ دندان شکن بگیرد.گردیگرت برآن در دولت گذار بودبعدازادای خدمت وعرض دعا بگوگردیگرت: اگرباردیگرتورامعنی بیت: ای بادصبا اگرباردیگر به بارگاه دوست گذرکردی بعد ازابلاغ سلام ودعا وارادت ما، ازجانب ما بگوی:هر چند ما بَدیم تومارابدان مگیرشاهانه ماجرای گناه گدا بگومعنی بیت: هرچند که ما درحق توبی معرفتی کردیم توازروی بزرگواری ماراببخش وباآن بدی که کردیم ماراقیاس نکن بدی ازروی خطابوده نه عمد... خلاصه ای بادصبا ماجرای خطا وگناه مارا بگونه ای بیان کن که مورد بخشش قرارگیریم همانگونه که ماجرای شاه وگدا رادرقصّه ها می گویند ودرآخرکار شاه ازروی بزرگواری خطای گدا رامی بخشد.براین فقیرنامه ی آن مُحتشم بخوانبا این گدا حکایت آن پادشا بگومحتشم: دارای حشمت وشکوه،صاحب دولت وثروت، کنایه ازپادشاهمعنی بیت: ای صبا دربازگشت ازبارگاه او، نامه ی یارراباخودبیار وبراین فقیربخوان وعکس العملهای آن پادشاه رابراین گدا بازگوکن.جان‌ها ز دام زلف چو برخاک می‌فشاندبر آن غریب ما چه گذشت ای صبا بگومعنی بیت: ای صبا وقتی که یار زلف خویش رابازمی کرد وجانهای عاشقان ازچین وشکن زلفش برزمین می ریخت بگو که دل غریب ما درآن میان چه حالی داشت؟جان پروراست قصّه ی اَرباب معرفترمزی برو بپرس حدیثی بیا بگو"ارباب معرفت": دل آگاهان، فرزانگان، کنایه ازمخاطب غزل(پادشاه) نیزمی تواند باشدرمز: اشاره دراینجا منظوراین است که ای صبا توزیادحرف نزن به اشاره چیزی بپرس بگذاریارزیاد سخن بگوید.حدیث: داستانمعنی بیت: ماجراهای فرزانگان(عاشقان ومعشوق) وداستان رفتارهای معشوق، پرورنده ی روح است و دل وجان ماراصفا وطراوت وانرژی می بخشد ای صبا برو سئوالی به اشارت بپرس وبیا پاسخ اورابه شرح وتفضیل چون داستانی برای مابگوحافظ گرت به مجلس او راه می‌دهندمی نوش وتَرک زَرق زبهرخدا بگوزَرق: دورنگی، ریاکاریترک زرق بگو: ریاکاری راترک کنمعنی بیت: ای حافظ با آن همه بدی که کردی اگر حُرمت تورا نگاه می دارند وبه مجلس شاه دوباره راهت می دهند به شکرانه ی این لطف، می بنوش وریا وتزویر ازخوددورکن.حافظا علم وادب ورز که درمجلس شاههر که را نیست ادب لایق صحبت نبود
حمیدرضا غفاری
2019-02-08T08:06:28
سخنی از استاد جلالیاناین غزل در زمان شاه شجاع و زمانی که هنوز روابط فیمابین او و شاه و رفت و آمدها و دعوتهای شاهانه به کلّی قطع نشده اما اثراتی از دلسردی به منصّه ظهور رسیده بود سروده شده است.شاعر در این غزل باد صبا را طرف خطاب خود قرار داده و از او می‌خواهد که از احوال پادشاه برای او نکاتی بازگو کند. این مطلب می‌رساند که شاعر حس کرده است که در دعوت او به مجالس انس به عللی تأخیر روی داده و به همین دلیل خطاب به باد صبا می‌فرماید:ما محرمان خلوت انسیم غم مخوربا یار آشنا سخن آشنا بگوآنگاه در بیت پنجم تلویحاً ناراحتی خیال خود را از این تأخیر ملاقاتها بیان داشته و در بیت ششم خود را به دانستن جریانات و اخبار پشت پرده، دلواپس نشان می‌دهد و خطاب به باد صبا می‌گوید اگر بار دیگر از آنجا گذشتی به شاه بگو که:در راه عشق فرق غنی و فقیر نیستای پادشاه حسن سخن با گدا بگوو در بیت نهم می‌گوید از او بپرس که آن امیدهایی را که من از این شاه در زمان ولایتعهدی او داشتم کی برآورده خواهد شد؟نکته مهم این غزل در ابیات دهم و یازدهم مطرح شده که یادآور ضمنی بهانه ظاهری شاه و درباریان از حافظ است و آن، تظاهر بیش از حدّ شاعر به شرابخواری و طرفداری از خراباتیان یک رنگ و عناد با متظاهران، در گفتار و رفتار شاعر است. این صراحت لهجه حافظ هنوز هم بعد از 7 قرن برای ما شگفت آور است. بنابراین جای تعجب نیست که در آن زمان سبب اصلی اختلافات بین شاه و حافظ شده باشد. حافظ باز در پایان این غزل با یکدندگی و علم به موضوع، خطاب به خود می‌گوید: اگر یک بار دیگر هم تو را به مجلس خود راه دادند مبادا تظاهر به تقوا کنی! باز هم شراب بنوش و پرده ریا و دورنگی را از هم بدران.این است اصل عقیده و ایمان این عارف پاک ضمیر و دیندار واقعی که عمری را بر سر مبارزه با آن در رنج و مشقّت به سر برد و برای خود نامی نیک جاویدان خرید.
در سکوت
2022-09-04T20:47:48.7729883
این غزل را "در سکوت" بشنوید