گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حافظ:ناگهان پرده برانداخته‌ای یعنی چه مست از خانه برون تاخته‌ای یعنی چه

❈۱❈
ناگهان پرده برانداخته‌ای یعنی چه مست از خانه برون تاخته‌ای یعنی چه
زلف در دست صبا گوش به فرمان رقیب این چنین با همه درساخته‌ای یعنی چه
❈۲❈
شاه خوبانی و منظور گدایان شده‌ای قدر این مرتبه نشناخته‌ای یعنی چه
نه سر زلف خود اول تو به دستم دادی بازم از پای درانداخته‌ای یعنی چه
❈۳❈
سخنت رمز دهان گفت و کمر سر میان و از میان تیغ به ما آخته‌ای یعنی چه
هر کس از مهره مهر تو به نقشی مشغول عاقبت با همه کج باخته‌ای یعنی چه
❈۴❈
حافظا در دل تنگت چو فرود آمد یار خانه از غیر نپرداخته‌ای یعنی چه

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۴۲۰

تصاویر

کامنت ها

امین
2015-08-23T23:13:26
به نظر من جز خدا کسی دیگر مخاطب این شعر نیست و آن بیتی که می گوید ابتدا سر زلف دادی و بعد در پای انداخته ای اشاره به آیه های انا خلقنا الانسان فی احسن تقویم ثم رددناه فی اسفل سافلین. دارد
حسین
2015-09-13T08:28:24
با احترام به تمامی نظردهندگان، یک سخنرانی از دکتر الهی قمشه ای گوش میکردم ایشون گفتن که منظور از بیت اول "ناگهان پرده بر انداخته ای..." خداست..خدا با خلقت این جهان و نمایش توان و قدرتش ناگهان برای مخلوقات خودش قدرت نمایی کرده و این به نوع باعث حیرت کسی مثل حافظ شده...همچنین "مست از خانه ..." نیز که قمشه ای میگه تشبیه حافظ از نوع حال خدا در هنگام خلقت شبیه به مستی که از خانه بیرون میاد و همه متوجه میشن.
مهدی رضائی
2015-07-08T12:37:05
این غزل گویا برای امیرالمومنین علی سروده شده بیت اول به تولد ایشان در کعبه اشاره دارد و بیت شاه خوبان هم به همنشینی ایشان با گدایان مربوط است
امیررضا
2015-07-15T22:41:49
بسیار غزل زیبایی است. اتفاقا طوطی در پایتخت 4 هم مدام این شعر را تکرار می کرد.
مرتضی
2014-11-17T21:43:24
امیر از "سخنت رمز دهان گفت و کمر سر میان" عالم به اسرار بودن برداشت کرده است، ولی به نظر من مطلب چیز دیگری است. ذر ادبیات ما کوچک بودن دهان و باریک بودن کمر از نشانه های زیبایی شناخته می شود. حال در این مورد اگر اغراق شود، می گویند دهانت آنفدر کوچک و کمرت آنفدر باریک است که به چشم دیده نمی شود. همان اغراق را حافظ هم کرده است و می گوید وفتی حرف می زنی معلوم می شود که دهان داری و چون کمربند بسته ای معلوم است که کمر (میان) داری.
الهه
2015-05-28T11:17:22
غزل اشاره می کند به بحث تجلی و اینکه تا که از جانب معشوق نباشد کششی کوشش عاشق ببچاره به جایی نرسد...در این ساخت عرفانی این معشوق است که عاشق را متوجه خود می کند وگرنه چه کسی جرات دارد نام او را بر زبان آورد عالم از شور و شر عشق خبر هیچ نداشتفتنه انگیز جهان نرگس جادوی تو بود
ناشناس
2015-03-18T03:54:20
من فکر می کنم حافظ داره با دل یا روح خودش صحبت میکنه و به خودش سرکوفت میزنه
mehrbod
2015-03-26T23:57:37
این غزل بازگو کننده ها گله ها و شکایات حافظ از شاه شجاع در همان اوایل بروز اختلافات فیمابین است.حافظ با به کار گرفتن ردیف (یعنی چه) که در مورد خطاب و عتاب هر دو استعمال می شود و تنها با نحوه تکلّم و بازگو کردن آن می توان به آن جنبه خطابی یا عتابی داد، می خواهد طوری با شاه شجاع صحبت کند که حالت خطاب و سرزنش داشته باشد و در عین حال با منظور کردن وجه دیگر معنای آن رعایت نزاکت شده و مکالمه حالت سرزنش به خود بگیرد و این هنر، تنها در انتخاب این ردیف می تواند به منّصه ظهور برسد و تا حدّ زیادی مقصود حافظ از ساختن غزلی با این قافیه و ردیف همین هنر نمایی بوده اما بعضی از شارحین محترم این غزل را به عنوان اینکه با سیاق کلام حافظ هماهنگی ندارد از دیوان خود حذف کرده اند. حال آنکه در 9 نسخه قدیمی حافظ آمده و در اصالت آن تردیدی نیست.شاعر در بیت سوم غزل به شاه شجاع تذکری می دهد و می گوید تو از اول حاکم مردمی بودی و توده مردم طرفدار تو بودند چرا که قدر این نعمت را نمی دانی و از آنها فاصله می گیری؟در بیت چهارم گله شخصی خود را مطرح و می فرماید آیا نه این بود که تو از اول با من همدست و همراه شدی و ما به کمک هم در اعتلای مقام تو کوشش کردیم؟ حالا چه شده که مرا کنار گذاشته و به دیگران می پردازی؟ این چه معنا دارد؟بیت ششم غزل بازگو کننده نیرنگ بازی و دو رنگی شاه شجاع با اطرافیان است. حافظ می گوید اطرافیان و همراهان تو هر کدام با دل بستن به نقشی از نقش های مهره محبت تو با تو همکاری می کنند و تو با همه آنها با نیرنگ و حقه بازی رفتار می کنی این چه معنا دارد؟پر واضح است که چنین لحن کلامی و چنین غزلی نمی تواند در ترمیم خرابیهای روابط فیمابین موثر باشد و این می رساند که شجاعت ذاتی و خویشتن شناسی حافظ تا چه حد بوده که شاعر به هیچ وجه از بدتر شدن رابطه بیمی به دل راه نمی دهد.
ا.ج
2016-05-30T05:59:47
"هر کسی از ظّن خود شد یار من" به این می گن.با آقای امین موافقم.
Bahram Hosseinzadeh
2016-04-17T13:02:20
در بیت دوم وقتی سخن از این می آورد که چرا " گوش به فرمان رقیب" هستی؟ باید دانست که رقیب به معنای اصلی اش یعنی محافظ و نگهبان و بادیگارد. معادل فارسی رقیب، همان جاندار میشود در شعر حافظ: ببرد زود به جانداری خود پادشهش...یعنی مخاطب شعر فوق، معشوقی ست که باید از او محافظت کرد تا مثلا مورد تعرض اوباش و لات ها در کوی و برزن قرار نگیرد.بادیگارد و محافظ داشتن، یک خصلت انسانی ست و خدا و اولیا و انبیا نیازمند آن نیستند...
محمدرضا خلجی
2012-06-03T07:35:04
آقای سید حمیدرضا برقعی در شعری که در وصف حضرت علی سروده اند با تضمین بیت اول این شعر حضرت خواجه در مورد حضرت علی استفاده نموده اند که بسیار جالب است و اینم شعر در مجموعه تاریخ ما موجود است. دوستان به آن مراجعه نمایند.
شکوفه
2012-02-18T22:58:00
من این غزل را بیشتر با صدای استاد شجریان شنیده بودم و درباره معنای آن هم کلی فکر کردم اما به چیز خاصی نرسیدم تا اینکه یک روز آقای نقویان به عنوان پیش نماز به کوی دانشگاه تهران میامد این شعر را به قدری جالب تفسیر کرد که شیرینی آن را هنوز به یاددارم.می گفت این شعر خطاب به خداست از زبان یک عاشق دلشکسته . خدایی که زلفش در دست همه هست ، قدرخود نشناخته وزلف خود را به موجوداتی داده که اصلاً قابل مقایسه با خودش نیستند، به همه مهره مهر خودش را داده و ...یادمه ایشان یک مثال جالب زد و گفت اگر شما توی یک مسیر در حال عبور باشید و ناگهان یک قورباغه ای بگه به شما که خیلی مخلصیم به شما خیلی بر می خوره و به قورباغه خواهید گفت برو بابا من کجا تو کجا عمو؟ دیگه نبینم مزاحم بشی .حکایت ما و خدا هم مثل همان قورباغه است و سلام عرض کردنش ...بگذریم از آنروز به بعد هر وقت هوا لطیف می شود ، یا جلوه های مهر خدا خیلی بیشتر از پیش عیان می گردد مثل امروز که هوا واقعاً لذت بخش بود و زیبا ، کلی با خودم این شعررا خطاب به خالق هستی زمزمه کردم...
حمیدعمی
2013-03-01T08:00:04
با عرض سلام و خسته نباشید.فکر میکنم این مصرع این چنین است که : شاه خوبانی و معذور گدایان شده ای
ناشناس
2008-07-06T07:59:15
غزلی عجیب وشور انگیز وجذاب است در بیت اول هیچ معلوم نیست که خطاب به چه کسی سخن میگوید در بیت دوم که میگوید "زلف در دست صبا" میتوان حدس زد که مقصود محبوب ازلی است چه باد صبا در اصطلاح عرفا از کوی یار خبر میآورد این آمیختگی اوصاف محبوب زمینی با محبوب آسمانی وتشبیه دومی به اولی وسعی در بدست دادن وصف وشناخت ازمحبوب ازلی در اکثر غزلیات حافظ ونیز در عزلیات دیگر شعرا نمودار است با ذکر اوصاف معشوق زمینی خواننده را آماده میسازند تا به اوصاف محبوب نهائی توجه کند وگمان میرود راز توجه ویزه به غزلیات حافظ در بین همه طبقات مردم در همین است در بعضی غزلیات هم سر نخی بدست نمیآید که مقصود کدام محبوب است به هر حال با دقت در این غزل به روشنی معلوم است که روی سخن با کیست مثلا در این بیت :هرکس از مهره مهر تو به نقشی مشغولعاقبت با همه کج باخته ای یعنی چه؟هر کسی از طاس لطف تو به نقشی وکاری مشغول است وعاقبت با او کج قماری میکنی یعنی از او میگیری ودر بیت آخر که سخن از پردازش خانه دل از غیر یار مطرح است بهتر معلوم میشود که روی سخن با کیست در مجموع استعاراتی لطیف وشگفت انگیز در این غزل وجود دارد که برای هرکس به نسبت ذو قیا تش معلوم میشود
ابولفضل
2011-11-21T20:40:28
بیشتر به نظر می رسد این غزل درباره حضرت آدم باشد چرا که در بیت اول بعد از معرفت یافتن (مستی در شعر) حضرت آدم از خانه که مانند بهشت است و وعده گاه نیکوکاران بیرون می آید . در بیت دوم همانگونه که باد صبا بوی خوش به بندگان می رساند حضرت آدم نیز به موجودات اعلام را آموخت و به فرمان رقیب عشقی خود یعنی شیطان نیز گوش کرد تا از بهشت رانده شد . در بیت سوم نیز خدا انسان(حضرت آدم اولین انسان ) را اشرف مخلوقات می نامد و انسان که به مراتب کمال دست یابد گویند آدم شده پس آدم منظور گدایان است .اما با اخراج آدم از بهشت او قدر مقامش را نمی داند. در ابیات بعد نیز مقداری از اینکار حضرت آدم گله می کند .
امیر
2011-10-13T19:51:13
با "ناشناس" موافق نیستم.به بیت شش اشاره کردید ، اما پیش از این بیت در بیت سه می خوانیم:شاه خوبانی و منظور گدایان شده‌ایقدر این مرتبه نشناخته‌ای یعنی چهشاید محبوب این قدر برای حافظ عزیز است که از او برای خود بتی ساخته است. در غزل دیگری حافظ می گوید:به قد و چهره هر آن کس که شاه خوبان شد/ جهان بگیرد اگر دادگستری داند.یا در بیت پنجم که به نظر من اوج این غزل است با توصیف "ظاهر" معشوق ، او را خدایی که عالم به هرگونه سر و رازی است معرفی می کند:سخنت رمز دهان گفت و کمر سر میانو از میان تیغ به ما آخته‌ای یعنی چهخدایی که از میان حافظ با او آمیخته است و تاب این آمیختگی سنگین را ندارد.
کیان
2014-05-30T10:05:31
در کل با این فاز حافظ خیلی حال میکنم که همه رو سرکار گذاشته و هیچکی منظورشو نمیفهمه! حالا که اینجوری شد منم میگم منظورش از " هرکس از مهره مهر تو...." خودش رو میگه که همه دنبال منظور حافظ میگردن عاقبت هم به هیچکی اجازه فهمیدن واقعیت رو نمیده! خوب که دقیق شدم به نظرم اومد که چه کسی بهتر از خود حافظ که مخاطب این شعر باشه. حافظ داره با خودش حرف میزنه.
فراز
2020-02-05T09:28:00
ضمن عرض سلام به همه دوستانو احترامی که برای همه قایل هستم متاسفانه همه خواستهایم از منظر و دریچه ؛عقل؛ با شعر حضرت حافظ برخورد نماییم.در حالی که چون ایشان؛ پر ده های دریده شده ؛ درپیش رو دارند بواسطه عشق وحضور خلوت انس و روح خویش و--- چشم دل --- (پرده هایش پر ده های ما درید) از عالم معنا تصاویری را دریافت مینمایند که در وصف ناید حتی در وهم ولی چون در قالب شعر می اید منظور ایشان بایستی در کلمات بگنجد .از طر ف دیگر عالم هستی جلوه گاه حق تعالی است و حافظ خود را مرغ سخنسرای این عارض میداند مخصوصا در فصل بهار به غزل 411 رجوع شود.در نهایت این غزل بهار را تداعی میکند که جهان دوباره متولد میشود و خداوند خود را دوباره به ما مینمایاند.که ناگهان پر ده می افتد و شکوفه ها از یک درخت خشک سر بر می آورند و به دست باد صبا رقص کنان زلف خود را میسپارند و غنچه ها باز میشوند و بلبلان نغمه سرای میشوند.این غزل مانند یک تابلوی نقاشی از فصل بهار است و ظهور حق تعالیلازم به ذکر است وزن شعر نیز فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فعلن میباشد که به اشتباه فعلاتن .....آورده شده
هادی
2020-04-28T14:53:02
در شهر شیراز اصطلاح یعنی چه هنوز در میان مردمان کاربرد دارد.وقتی یک بزرگتر فرد کوچکتری را مورد خطاب و عتاب قرار میدهد و میخواهد او را نصیحت کند کإرهای او را نام میبرد و میگویداین کارها یعنی چهدقیقا حافظ در أین شعر دارد کسی را مودبانه نصیحت و کمی سرزنش میکند بیت اول به وضوح میگوید چرا ابرو ریزی میکنی چرا دشمن را شاد میکنیدر گوش من محتوای این غزل مشابه پند های دلسوزانه یک پدر به فرزندش هست که با کلام زیبای حافظ بیان شده است وتصور نمیکنم هیچ عرفانی در زیر ان نهفته باشد
مریم
2020-03-07T18:43:44
من تبحری تو معنی کردن اشعار حافظ ندارم. اما به نظرم این لحن بازخواست کننده نمیتونه خداوند رو مخاطب قرار بده و بیشتر به حرفایی میمونه که حافظ به خودش یا من و شما و انسان میزنه. انسانی که اومده برای اینکه به مقام خلیفه الله برسه و رفته دنبال چیزایی که شانش رو پایین میارن.به نظر من اینا چیزاییه که حافظ به خودش گفته ولی جهان شموله.هرچند من واقعا در مقابل کسان دیگه ای که حاشیه مینویسند دانشی ندارم.
برگ بی برگی
2020-03-31T22:15:46
ناگهان پرده برانداخته‌ای یعنی چهمست از خانه برون تاخته‌ای یعنی چهاز آنجایی که عرفا معتقد به وحدت وجود میباشد روی سخن این غزل به انسان و هم به خالق یکتا میباشد و میفرماید ؛ ناگهان پرده برانداخته ای و خود را در قالب وجود و هستی به این جهان مادی آوردی به چه منظور بوده است بخصوص در وجود انسان که شگفت انگیزترین جلوه حضرتش در جهان ماده است زیرا که انسان بطور ذاتی دارای صفات خداوندی ست که قابلیت در آمدن به فعل را دارا ست ؟ مست انسانی را گویند که از خود بیخود شده و سرخوش از باده است و عاری از عقل جزوی اما هشیار به زندگی و اصل خدایی خود میباشد و این هشیاری اصیل به تاخت از خانه یا جایگاه اصلی خود که لامکان و عدم یا فضای یکتایی میباشد در فرم و این کره خاکی فرود آمده است و این برای هر کس وبخصوص حافظ پرسشگر سوال برانگیز است که به چه منظور این اتفاق افتاده است و این میلاد انسان است که اقبال لاهوری آن را به گونه ای دیگر تصویر میکند : نعره زد عشق که خونین جگری پیدا شد حسن لرزید که صاحب نظری پیدا شد فطرت آشفت که از خاک جهان مجبور خود گری خود شکنی خود نگری پیدا شداما قصد عارف از این پرسش های روشنگر یادآوری منظور خدا از آفرینش درحد اعلای انسان و سپس هبوط به این جهان مادی میباشد .زلف در دست صبا گوش بفرمان رقیباینچنین با همه درساخته‌ای یعنی چه ؟پس از هبوط حق تعالی به انحاء مختلف ارتباط خود را از طریق زیبایی های جمالی خود و باد صبا ( عارفی  که زبان حق شده )ارتباط خود را با انسان حفظ کرده و او را در این غربتکده تنها نمی گذارد و از طرف دیگر به درخواست شیطان برای مهلت خواستنش تا روز قیامت برای منحرف کردن انسان از مقصد و راه اصلی خود موافقت میکند و این چنین درساختن و طراحی برای حافظ و هر انسان دیگری جای سوال دارد .شاه خوبانی و منظور گدایان شده ای قدر این مرتبه نشناخته‌ای یعنی چه؟خداوند که شاه خوبان است و مطلوب و منظور گدایان معرفت و ای انسان تو نیز از جنس او هستی ولی قدر و مرتبه خود را نمیدانی و این جای تعجب و سوال دارد . نه سر زلف خود اول تو به دستم دادی بازم از پای درانداخته‌ای یعنی چه ؟میفرماید مگر نه اینکه همان ابتدای ورود انسان به این جهان او را بصورت هشیاری محض ذات خود به دنیا آوردی پس چه شد که دوباره پس از مدتی اسیر ذهن شد و من اصلی خود را که از جنس تو میباشد فراموش کرده خود را به من کاذب شناخت واصل خود را فراموش کرد . حافظ پای درانداختن را در اینجا به معنی سقوط دوباره بکار برده است لازم به ذکر است من کاذب انسان در دوران کودکی شکل میگیرد و این برای شناخت این جهان فرم میباشد که برای بقای انسان ضرورت دارد اما پس از آشنا شدن او با این جهان فرم پس از چند سالی در همان دوران کودکی و نوجوانی باید به اصل خود بازگردد امااکثریت انسانها به دلیل عدم توجه به تعلیمات بزرگان در همان من متوهم کاذب خود باقی میمانند و زندگی خود را بر مبنای هم هویت شدگی های خود با چیزهای این جهان ادامه میدهد .سخنت رمز دهان گفت و کمر سر میان وز میان تیغ به ما آخته ای یعنی چه؟سخنان و راهنمایی هایت را رمز گونه بواسطه فرستادگان و برگزیدگان و حکیمان به انسان منتقل نموده ای و در این میان شمشیر بر روی انسان کشیده ای تا این من کاذب و متوهم او را کشته و از بین ببری تا انسان را به من اصلی خود زنده کنی .همانگونه که میدانیم بیشتر تعالیم قران رمزگونه و با اسرار بیان شده است برای مثال خداوند در قرآن میفرماید برای رسیدنبه او انسان بایستی خود را هلاک کند و البته که منظور جسم و جان مادی انسان نیست بلکه من کاذب ذهنی انسان است که باید برای رجعت به خدا قربانی شود . هر کس از مهره مهر تو به نقشی مشغولعاقبت با همه کج باخته‌ای یعنی چه ؟هر کدام از بزرگان و حکیمانی که به راهنمایی انسان همت گمارده اند مهره هایی هستند که از روی لطف و مهربانی و از جانب تو مشغول ایفای نقش خود هستند پس اینکه بگوییم تو عاقبت با انسان رو بازی نمی کنی حرفی بی معنی است .البته اگر به معنی رو باری نکردن خدا نیز بگیریم حرفی سخیف نیست چرا که حضرت حق در قرآن کریم میفرماید و خدا بهترین مکر کنندگان است .به هر روی هر دو معنا را در بر میگیرد . حافظا در دل تنگت چو فرود آمد یار خانه از غیرنپرداخته‌ای یعنی چه ؟دل انسان تنگ است و دو دلدار در آن نمی گنجد ای حافظ چون حق تعالی در دلت فرود آمد پس مگر نه این است که خانه را برای غیر (غریبه ) ساخته و پرداخته نکرده بودی ؟ یعنی اینکه حافظ با کار بر روی خود از دل خود مراقبت کرده است و آن را برای یار اصلی خود مهیا نموده است . خوشا به حال حافظ و دیگران که پیرو مکتب او هستند فیض روح القدس ار باز مدد فرمایددگران هم بکنند آنچه مسیحا میکرد
علی امینی
2019-05-22T08:08:34
بسیار زیبا حضرت حافظ توحید را بیان می کند ،مخاطب او خداست ،راه معرفت هم ذکر دهانی و هم عبادت عملی رکوع و سجده.
اشکان
2019-06-23T15:50:19
رضا ساقی عالی تفسیر کردی لطفا کتابی جهت تفسیرهای درست اشعار حافظ معرفی بفرمائید سپاس
مه نو
2019-03-09T03:54:10
خیلی زیباست سی و پنج حاشیه نوشته شده دو نظر کاملا مشابه وجود ندارد میفرماید شعر رندانه گفتنم هوس است این حافظ رند و نابغه شاهکار خلق کرده هرچند که گمان من ایتست که طرف صحبت حافظ همه انسانها و از جمله خودش می باشد بدرود
دکتر محمدداودی
2019-09-20T19:42:28
سلام دوستان خسته نباشید
محمدداودی
2019-09-20T13:13:26
باسلام به همه دوستان باذوق ردیف این شعرزیبای حافظ رادردیوان هیچ شاعری ندیدم واقعآآهنگ این غزل مست کننده است بدون اینکه هیچ تعصبی دربرداشت خودازاین شعرداشته باشم نظرخودرا درموردبیت چهرم بیان میکنم اگرمعشوق را زمینی درنظربگیریم که خیلی هم بعیدنیست سخنت.....گاه اتفاق میافتدکه افراددرمیان جمع صحبت عادی میکنند ولی منظوردیکری دارند(گوش کن بالب خاموش سخن میگویم. پاسخم ده به نگاهی که میان من وتست) کمرت.... پیچ وتابهای عشوه گرانه بدن معشوق برای عاشق خیلی زیبا ودلچسب است مخصوصآاگرازناحیه کمرباشد که بسیاردلبرانه است شایداگراین شعرراحافظ در جوانی گفته باشد کامآاحساس او قابل درک باشد
سعید
2021-01-07T23:06:14
سلام این قسمت که حافظ می فرماید: «مست از خانه برون تاخته ای یعنی چه»، در واقع به آیه ای از عهد عتیق اشاره دارد که خداوند را با صفت «مست» وصف می کند.یعنی: خداوند عاری از هر نوع قید و تقیید است. مست واقعی اوست که علی الاطلاق تجلی دارد.
مهدی
2020-12-25T23:23:40
در مورد این غزل میشه همین و گفت که غزل درمورد نرگس هستش منم همون نظر دختری زیبا و خوش اندام ک دچار جنون جوانی شده و با همه دمخور شده رو قبول دارم
علی
2021-04-10T03:16:20
جالبه دوستان همه در مورد این شاهکار بحث میکنن و عمده بحث ها در این مورده ک منظور حافظ کی بوده عده زیادی از دوستان هم سعی در این دارن ک حتما بگن منظور حافظ عرفانی و دینی و مذهبی نبوده یا بوده و عملا به حافظ توهین میکنن خب اگر قرار بود این ایهام و چندوجهی بودن در اشعار حافظ نباشه اولا دیگ این ارزش نداشت و غزل حافظ نبود و جزو ده شاعر بزرگ تاریخ بشر دوما خود حافظ بهتر از هرکسی میتونست رفع ابهام کنه واقعا نمیفهمم چرا اینقدر راحت نقطه قوت کلام حافظ نقد میکنیم این همه لطافت و درایت و هوش رو نمیبینیم ک شاهکاری خلق کرده ک هرکسی با هر حال و اندیشه ای بتونه باش خو بگیره و لذت ببره و اما نکته مهم در مورد اینکه ابیات دیوان حافظ خطاب به شاه شجاع هست شاهان همیشه بشدت عقده ستایش شدن داشتن ولی اینکه حافظ چنین شاهکاری رو صرفا برای تملق و چرب زبانی و.... فردی چون شاه شجاع و....خلق کرده توهین بسیار بزرگی به این مرد بزرگ هست و اصلا همین ایهام نشان از نیت واقعی و هوش حافظ داره ک با علمش شاه بیسواد و خودستا رو به بازی گرفته حالا اینکه افرادی چون آقای بهرام مشیری برای زدن اسلام حافظ رو تخریب میکنن مثل توهینشون به استاد ابتهاج بماند ک خودشون میدونن ولی من خودم بشخصه اشعار حافظ رو در حالات مختلف روحی و موضوعات مختلف و مخاطب های کاملا مختلف خوندم و همیشه جواب داده و لذتش بردم بقدر ظرف اندیشه خودم در اون زمان خاص روانش شاد و پرنور
باران
2020-07-29T00:01:24
تضمین غزل حافظ: دشمن از دوست چو نشناخته‌ای یعنی چه؟پرچم صلح برافراخته‌ای یعنی چه؟تو ندانی به که دل باخته‌ای یعنی چه؟"ناگهان پرده برانداخته‌ای یعنی چه؟مست از خانه برون تاخته‌ای یعنی چه؟"گر چه جز هجر مرا نیست ز وصل تو نصیبگرچه نوش‌است بلایی که فرستاده حبیبآمدی دوش و مرا رفت ز کف صبر وشکیب"زلف در دست صبا گوش به فرمان رقیباین چنین با همه در ساخته‌ای یعنی چه؟"آیت مرحمت و لطف خدایان شده‌ایقبله‌ی معرفت شعرسرایان شده‌ایشمع شب‌های گدازان جدایان شده‌ای"شاه خوبانی و منظور گدایان شده‌ایقدر این مرتبه نشناخته‌ای یعنی چه؟"از تو در دست ندارم اثری جز بادیحاش للّه که برم از تو به کس فریادینکنی گاه به گاه از من عاشق یادی؟" نه سر زلف خود اوّل تو به دستم دادی؟بازم از پای درانداخته‌ای یعنی چه؟"به چمن چون تو خرامی گل و بلبل نگرانتا کجا چتر کشد سایه‌ات ای سرو چمانطرّه بر هم زدی و فاش شد آن درّ نهان"سخنت رمز دهان گفت و کمر سرّ میانواز میان تیغ به ما آخته‌ای یعنی چه؟"مهر از شرم رخت کرد ز آفاق افولماه نو از خم ابروی تو در حال حلوللیله القدر ملک از چم زلف تو نزول"هرکس از مهره‌ی مهر تو به نقشی مشغولعاقبت با همه کج باخته‌ای یعنی چه؟"گفتی: اندر طلبم دلق مرقع بگذارقلب صافی کن و صیقل بده آیینه‌ی تارهم‌چو "باران" بهاران بزدا گرد و غبار"حافظا در دل تنگت چو فرود آمد یارخانه از غیر نپرداخته‌ای یعنی چه؟"مسمط تضمینی از باران (مریم مروّج)
یکی (ودیگر هیچ)
2020-05-26T17:47:45
به نام اوبا احترام به نظر کلیه حاشیه نویسان محک بسیار خوبی است تا جایگاه خود در مواجهه با نفس خویش را بسنجیم وندر آن آینه خود را آنگونه که هستیم ببینیم!!تنها توضیح لازم اینست که جهان و هر چه در آنست بصورت مجاز در فضایی بنام ذهن کل موجود است و ذهن تمامی انسانها جزیی از این ذهن کل می باشد. شیطان قسمت های تاریک ذهن کل را تشکیل می دهد و بالطبع بهره ای که هر فرد از این تاریکی ذهن دارد شیطان او را می سازد!!پس سخن شاعر از زبان شیطان موجود در ذهن اوست که از روی حسادت ذاتی نسبت به معشوقش که ذات خداوندی است و در همهء آدمیان جلوه نموده است می باشد.عشق دارای دو جنبه است !عشق کور که به تاریکی رهنمون است وعشق بینا که ذهن را روشنایی بخشیده و در اتحاد با سایر موجودات تاریکی را از ذهن کل زدوده و جهان را سراسر نور و زیبایی می بخشد و هدف آفریننده از خلقت را به سرانجام می رساند . پاینده و بینا باشید.
Dr Gharib
2020-06-14T10:21:39
:I would have rewritten the last line as حافظا در دل تنگت چون فرود آید یار؟خانه از غیر نپرداخته‌ای یعنی چه؟فکر میکنم زیبا تر میبود،چگونه انتظار داری یار در قلب تو ظهور کند، وقتی قلب خود را پاک و مطهر نکرده ای؟اشعار حافظ بدون ایراد نیستند، ایرانی باید دست از نگاه پرستش آمیز از بزرگان خود بر دارد و آنها را آنگونه که بوده اند ببیند، 'انسان'هایی بزرگ.
حامد شیخ پور
2020-08-19T01:42:34
برای خودم اثبات شده که این #غزل در مدح حضرت #سیدالشهداء علیه‌السلام است و اصراری ندارم کسی این را بپذیرد اما اکنون با خطاب قرار دادن #امام_حسین آن را بخوانید:ناگهان پرده برانداخته‌ای یعنی چه؟ مست، از خانه برون تاخته‌ای یعنی چه؟پرده‌برانداختن، کنایه است از اقدام ناگهانی که علتش مستور است اما باعث تعجب دیگران می‌شود؛ در مصرع دوم، این اقدام را توضیح می‌دهد: رها کردن نیمه‌کاره حج و بیرون‌تاختن از خانه‌ی خدا به همراه کاروان بنی‌هاشم. زلف در دست صبا، گوش به فرمان رقیباین‌چنین با همه درساخته‌ای یعنی چه؟شاهِ خوبانی و منظورِ گدایان شده‌ایقدر این مرتبه نشناخته‌ای یعنی چه؟در بیت دوم و سوم، مستقیم به سراغ فاجعه #عاشورا می‌رود آنجا که امام با آن عزت و عظمت، سر بر فراز نی، زلف به دست باد صبا سپرده و بناچار با پای سر، به هر جا که رقیب اراده می‌کند، می‌رود.نه سر زلف خود اول تو به دستم دادیبازم از پای درانداخته‌ای یعنی چه؟در بیت بالا، به قدیم‌الاحسانی خدا در حق امام حسین علیه‌السلام اشاره کرده و می‌گوید که اگر حب‌الحسین و پیوند قلبی او در دل ما ازلی است پس چرا در دنیا خود با مصیبت جانسوزش ما را از پا درانداخته است؟سخنت رمز دهان گفت و کمر سِرّ میانوز میان تیغ به ما آخته‌ای یعنی چه؟در بیت بالا به این ماجرا اشاره می‌کند که سر بریده‌ی حضرت در بازار کوفه، ناگهان دهان گشود و آیات قرآن را خواند و اسرار الهی را برملا کرد در حالی که بدنی نداشت و سرش به کمری میان‌باریک (نیزه) متصل بود.وقتی سر مبارکش قرآن خواند حضرت زینب که مشغول ایراد خطبه بود از نطق بازماند و با لحن گلایه‌آمیز رو به سر برادر کرد و گفت:یا أخی قلبک الشفیق علیناما له قد قسی و صار صلیباای برادرم دل تو که بر ما مهربان بود چرا سخت شده استیا أخی فاطم الصغیرة کلمها فقد کاد قلبها أن یذوبابرادرم! با فاطمه خردسال حرف بزن که نزدیک است قلبش آب شود.به نظر می‌رسد حافظ، فحوای مصرع دوم بیت فوق را از این گلایه‌ی خواهر برگرفته باشد.هر کس از مُهره‌ی مهر تو به نقشی مشغولعاقبت با همه کج باخته‌ای یعنی چه؟در این بیت، به فراگیر بودن محبت حسین علیه‌السلام در همه‌ی مردم و بلکه همه‌‌ی موجودات و وسعت کشتی نجات او اشاره می‌کند که هر قشر و نوعی از مردم، از کوچک و بزرگ، زن و مرد، پیر و جوان، مسلمان و ارمنی و... را در برمی‌گیرد اما [در مصرع دوم] تأکید می‌کند که هیچ‌یک از همه‌ی اینها یارای هم‌نشینی با مقام والای حضرت را ندارند و از وصول به او درمانده‌اند.حافظا در دل تنگت چو فرود آمد یارخانه از غیر نپرداخته‌ای یعنی چه؟در این بیت نیز شاید گوشه‌ی چشمی به عبارت آخر زیارت عاشورا داشته که خدا فرموده عاشقان حسین، مُهجه‌ی دل‌شان (تمام ته‌مانده خون قلب‌شان) را هم در راه حسین دادند و هیچ جایی برای چیز دیگر در قلب‌شان باقی نگذاشته‌اند.
آدام
2020-09-27T18:07:18
دوستان با در نظر گرفتن تئوری مرگ مولف، حافظ را رها کنید و خودتان با روزگاران و آنچه بر شما گذشته شعر را دریابید و لذت ببرید.
حسین غریب
2020-09-12T00:58:45
با عرض سلام و خسته نباشید خدمتت تمامی استادان عزیز وحافظ شناسان
حسین غریب
2020-09-12T00:56:42
خدا
فرخ مردان
2017-09-05T07:35:42
توضیحی کوچک:"هر کس از مهره مهر تو به نقشی مشغول....عاقبت با همه کج باخته‌ای یعنی چه"هر یک از رقیبان با تو نرد عشق میبازند. مهره های محبت را بازی میکنند و دلخوش به طاس های موافقی هستند که میاورند و فکر میکند که بازی را می بَرَند اما تو آخر کار با همه جر زنی میکنی و بازی را بهم میزنی. آخر این کارها چه معنیی دارد؟نقش= خال( مخصوصا موافق) در طاس ریختنکج باختن=(دهخدا) دغل کردن در بازی و مکر کردن و فریب دادن
reyh
2018-01-08T18:32:44
متن شعر فوق العاده س و هادی پپاکزاد به قشنگ ترین شیوه خوندش*-*
آرش
2017-02-27T11:41:44
دوستان چرا سر اینکه حافظ چه منظوری داشته و مخاطبش چه کسی بوده بحث میکنید؟اهمیت حس این شعر در یافتن ریشه احساس حافظ در لحظه سرابش نیست؛ در صحت هیچ یک از این تعبیرات ضمانتی وجود نداره چرا که تنها راه کشف مخاطب اصلی حاقظ اینه که ایشون دوباره به زندگی برگردن و از خودشون پرسیده بشه که اولاً و مسلماً غیر ممکنه و ثانیاً هیچ شاعری که به معنای واقعی کلمه، "حرفه ای" باشه علاقه ای به ارائه ی تفسیر و تک موضوعی کردن شعرش نداره چرا که تا زمانی که مفهوم مبهم باشه هرکس مجازه برداشت خودش رو داشته باشه و اینگونه ست که هرکس با شعر ارتباط بزقزاز خواهد کرد. برای مثال یک شخص بیخدا که زمانی عاشق پیشه بوده با شنیدن این غزل ضمن باداوری خاطراتش از زمان عاشقی، ارتیاط عمیقی با شعر برقرار میکنه و اما اگر کاشف به عمل بیاد که شعر در وصف خدا گفته شده ارتباطش کاملاً با شعر در هم میشکنه.بنا بر این چیزی که مهمه اینه که خود شما که خواننده/شنونده شعر هستید چه احساس میکنید چرا که خود واژه ی "شعر" در زبان عربی ریشه فعل احساس کردنه.درسته که شعر با حس شاعر در ذهنش نقش میبنده و طبعاً از احساسات شاعر سرچشمه میگیره اما تنها دلیلی که باعث میشه در ذهن شاعر باقی نَمونه و با جوش و خروش به بیرون تراوش کنه همواره در تمامی دوران احساس مخاطب بوده. فی واقع این چشمه ی جوشیده از احساسات شاعر در تمامی مسیر تا انتها اما همیشه از احساسات و روح و روان مخاطب عبور میکنه و درون شخص رو جلا میده.
مریم
2017-01-19T12:46:27
شعر عجیبیست ، میشود در مفهوم آن از عرش تا فرش قدم زد.
رضا ساقی
2018-11-04T02:10:32
ناگهان پرده برانداخته ای یعنی چه؟مست ازخانه برون تاخته‌ای یعنی چه؟شایداین غزل زیبا ودلنشین تنها غزلیست که به هیچ وجه نمی توان ازهیچ یک ازابیات آن،معانی عرفانی برداشت کرد چراکه لحن کلام ومضامین بکارگرفته شده بنابه یک دلیل روشن وقانع کننده خطاب به معشوق زمینیست ونسبت دادن آن به مقام کبریایی خداوند،اوّل جفا درحق آن عزیزلطیف بی همتا ودوّم ستم درحق حافظ عزیزونازنین است. شگفتا که فروشندگان دین وعرفان، برای گرم نگاهداشتن بازار وفروش متاع خویش به هرکاری حتّا فریب مردم دست می زنند!بدیهی است نه تنها حافظ بلکه هیچ عارف وارسته وفرزانه ای به خوداجازه نمی دهد که باپروردگارخویش چنین گستاخانه ودرشت سخن بگوید! خاصّه آنکه حافظ بهتراز هرعارف واندیشمندی به صفات خداوند آگاهی کامل دارد ومی داند که لطیف ورحیم بودن ورحمانیّت درذات پاک اوست وباهیچ کس به ویژه باآنانکه بامُهره ی مِهر اومشغولند کج نمی بازد!. حضرت حافظ ،خیّام یا ایرج میرزا نیست که به خوداجازه دهد با خداوند این چنین بی ادبانه ،جسارت آمیز و خارج ازنزاکت سخن بگوید! دراینجا سخن ازادبیّات کلام شاعریست که برقلّه ی سخنوری تکیه زده وجایگاه ادب و "هر سخن وقتی و هر نکته مکانی دارد" رابهترازهرشاعر وهرادیبی می داند وهرگز ازدل نازکش برنمی آید که باآن لطیفِ بی مثال اینچنین عتاب آمیزونیش دارسخن بگوید. اوهنگامی که منبع لطافت وزیبایی وظرافت را مخاطب خویش قرارمی دهد باکمال ادب ومتانت، بهترین مضامین وناب ترین احساساتش راابرازمی دارد ومی فرماید:در ازل پرتو حسنت ز تجلّی دم زدعشق پیدا شد وآتش به همه عالم زدعبارات عتاب آمیز"مست ازخانه برون تاخته ای، گوش به فرمان رقیب،قدراین مرتبه نشناخته ای، تیغ به ماآخته ای،باهمه کج باخته ای و....." هیچکدام درشان ومنزلت آن احسن الخالقین وارحم ارحمین نیست وهیچ فرزانه ای درپوشش عرفان دربیان عواطف و احساسات خویش این عبارات را بکارنمی گیرد.کاملاً روشن است که مخاطب حافظ دراین غزل زیبا کنایه آمیز،پادشاهی مغرور وخودکامه ودرعین حال خوش قدوقامتیست (شاه شجاع‌) که دل ازحافظ ِ عاشق پیشه ربوده ودرکمند زلفش گرفتارساخته است. امّا حافظ نیزعلیرغم اینکه درعاشقی ومِهرورزی سنگ تمام می گذارد آن عاشقی نیست که در مقابل ِ رقبای فرصت طلب وندانم کاریها ونامهربانیهای معشوق، تیغ زبان درنیام کشیده وعشقبازی رقیبان بامعشوق خویش رابه تماشابنشیند. اودرعین حالی که عاشقی صادق وبی ماننداست دارای شهامتی مثال زدنیست وگفتنیها را حتّا اگربه قیمت جانش تمام شود برزبان می راند ودرهیچ میدانی پاپس نمی کشد.چنانکه ازفحوای کلام ومعانی عبارات ابیات غزل استنباط می گردد چشم وگوش شاه شجاع تحت تاثیر فرصت طلبان ومتعصّبین آن روزگاران بسته شده ،روی ازدوستان وفاداری مثل حافظ وخواجه قوام صاحب عیار وغیرع برگردانیده ودرحال بدمستی بوده که حافظ اینچنین برآشفته و وی رابازبانی رندانه وعاشقانه موردعتاب خویش قرارداده است. رندانه ازآن روی که حافظ به مددِ نبوغ خارق العاده ای که دارد باهنرنمایی شگفت انگیز دریک مصرع ازمعشوق تمجید وتعریف کرده ودرمصرع دیگربه سرانگشت کنایه وطعنه اورانیشگون گرفته است.پرده برانداخته ای: نقاب از چهره کنارکشیده وخودراآشکارساخته ای یعنی چه؟: چه معنی دارد؟، چه منظوری داری؟برون تاخته ای: به بیرون آمده ای معنی بیت: ای محبوب تورا چه شده است که به ناگهان تغییر رویّه داده ای ، چه چیزی تورااز برآشفته ساخته؟ به چه منظوراز خلوتگاه خویش سرمست به بیرون آمده ای؟پرده ازرخ برگرفتی یک نظردرجلوه گاهازحیا حوروپری را درحجاب انداختی زلف دردست صبا گوش به فرمان رقیباین چنین باهمه دَرساخته‌ای یعنی چه؟"زلف دردست صبا" کنایه ازرها وراحت بودن باهمه"رقیب" در اینجا به معنای نگاهبان ومراقب نیست بلکه به معنای کسی که برسرموضوعی درحال رقابت بادیگریست می باشد درحال رقابت باحافظ ونزدیک شدن بیشتربه معشوق(شاه شجاع) ظاهراً دراینجارقیب موفق شده است.درساخته ای: سازش کرده ای،کنارآمده ایمعنی بیت درادامه ی بیت پیشین: چه شد که یکباره اینقدرتغییرکردی؟ عجبا چه بی قیدوبند ورها زلف به دست بادسپرده ورقیبان ما راباآغوش بازپذیرفته ای! اینگونه باهمه کنارآمدن چه معنایی دارد ومنظورتواز اینکارچیست؟روامدارخدایا که درحریم وصالرقیب مَحرم وحرمان نصیبِ من باشدشاه خوبانی ومنظورگدایان شده‌ایقدراین مرتبه نشناخته‌ای یعنی چهمنظوراز"گدایان" دراینجا گدایانِ پاک نهادِ کوی عشق نیستند که حافظ همواره ازآنان به نیکی یادمی کند بلکه کنایه از،جاه طلبان وطمع ورزانیست که فرومایه وگداصفتند وبادریوزگی به خواسته های پلیدخویش می رسند.منظور گدایان شده ای: محبوب فرومایگان شده ودرکانون توجّه آنان قرارگرفته ای.مرتبه: مقام و جایگاه. معنی بیت: ای محبوب تو پادشاه خوبان ونیکان هستی امّا اینک درنظرگاه این گداصفتان نشسته ای(آنها چشم طمع به تودوخته اند وتوغافل ازاین موضوع هستی) توارزش جایگاع ومقام خودرا نادیده گرفته ای توقدروقیمت خودرافراموش کرده ای وبه خودت ستم می کنی ازاینکارچه منظوری داری؟هُمایی چون توعالیقدروحرص استخوان تاکیدریغ آن سایه همّت که برنااهل افکندی!نه سرزلف خود اوّل توبه دستم دادیبازم ازپای درانداخته‌ای یعنی چهمعنی بیت: مگرنه این است که توخود مرابه خودت وابسته کردی؟ مگر توخود اجازه ندادی که مرغ دلم درچین وشکن زلفت آشیان سازد؟ چرا اینگونه مراخواروذلیل به زیرپامی افکنی؟ توچه قصدی داری؟دلم رامشکن ودرپامیندازکه دارد درسرزلف تومسکنسخنت رمزدهان گفت وکمر سرّمیانوازمیان تیغ به ما آخته‌ای یعنی چه"سخنت رمز دهان گفت" کنایه ازاین است که دهان تو ازکوچکی دیده نمی شود وقتی حرف می زنی تازه معلوم می شود که دهان داری. سخن گفتنت راز دهان تنگ تو را آشکار می کند.(درادبیّات عاشقانه کوچکی دهان یک امتیازبزرگ برای زیبایی معشوق محسوب می شود. شاعران درکوچک نشان دادن دهان معشوقشان آن را به نقطه وپسته وغنچه تشبیه می کنند حافظ نیزدراینجا به این شیوه کوچکی معشوق رابه رخ کشیده است)کمر: کمربند. میان: کمریار. دراینجا نیزکمریارآنقدرباریک است که اگرکمربند نبسته بود هیچ کس کمراورابه چشم نمی دید کمربند راز کمریار راافشا کرده است. تیغ به ما آخته ای: تیغ برکشیده ای. به قصد گرفتن ما تیغ ازغلاف بیرون کشیده ایمعنی بیت: دهانت آنقدرکوچک است که فقط زمانی که سخن می گویی رازآن آشکارمی شود کمرت آنقدرباریک است که اگر کمربند نمی بستی هیچکس سِّرآن رانمی فهمید که آیا اصلاً توکمرداری یانه؟ ای محبوبِ کمرباریک وغنچه دهن بگو دراین میان ازچه روی برای کُشتن ما شمشیرازنیام برکشیده ای؟هیچ است آن دهان ونبینم ازاونشانموی است آن میان وندانم که این چه موست!هرکس ازمُهره ی مِهرتوبه نقشی مشغولعاقبت با همه کج باخته‌ای یعنی چهمُهره: وسیله وابزاربازی،طاس، مُهره ی مِهر: مِهرومحبّت به مُهره ای تشبیه شده است.به نقشی مشغول: به بازی مشغول است. دراینجا حافظ به کنایه وطعنه می فرماید: تو مثل بازیگرماهری هستی که همه رابا به بازی گرفته ای محبّت خویش را همانند مُهره های بازی به دست اطرافیان سپرده ای وهرکسی رابه یک نوع بازی مشغول ساخته ای تونیرنگ بازیکج باخته ای : به نیزنگ وحیلت بازی می کنی روراست بازی نمی کنی نارو می زنی معنی بیت: مهرومحبّت خویش را بصورت مُهره های بازی دراختیار اطرافیان خود قرارداده وهمه رابه بازی گرفته ای. هرکسی را که می بینی مُهره ای ازمحبّت تودردست دارد(همه به تومحبّت می ورزند یکی صادقانه یکی ازروی چاپلوسی ودیگری از....) امّا توباهمه نیرنگ می کنی توهمه رابایک چوب می زنی تفاوتی به عاشق صادق وعاشق دروغین قایل نیستی تو به همه نارو می زنی توچه قصدی درسرداری؟هرکسی باشمع رخسارت به وَجهی عشق باختزین میان پروانه را دراضطراب انداختی !حافظا دردل تنگت چوفرودآمد یارخانه ازغیر نپرداخته‌ای یعنی چه؟دل تنگت: ایهام دارد: 1- دل اندوهبارت 2- دل کوچک اَتازغیرنپرداخته ای: اندیشه ها ودغدغه های بیگانگان را پاک نکرده ای ، دلت را ازهرآنچه که درمورد غیرمحبّت یاراست پاکسازی نکرده ایمعنی بیت: ای حافظ اگریارازدرآشتی درآید وناگهان دردل اندوهبارتوفرودآید چکارخواهی کرد؟ چگونه ازاواستقبال خواهی کرد؟ توکه خانه ی درون را ازاندیشه ای متفرقّه، ازآلودگیها، ازخودخواهی ها وهرآنچه که غیراوست پاک نکرده ای ! چگونه انتظارداری یار با آن عظمت وبزرگی در دل کوچک وتنگ توفرودآید؟ باید دلت بزرگ باشد وهرآنچه که غیریاراست ودردلت جای گرفته به بیرون ریخته شود.حافظ اَرجان طلبد غمزه ی مستانه ی یارخانه ازغیر بپرداز وبهل تا ببرد.
احمد آذرکمان ۰۴۹۰۳۰۰۶۶۹.a@gmail.com
2018-11-03T23:49:56
این چنین با همه درساخته‌ای یعنی چه 『حافظ』من آن تیله ی سه پَر را باختم . من آن تیله ی سه پَرِ سرخ را باختم . وقتی که برف قطع شد و نور زرد کهنه ی آفتاب بیرون زد ، من آن تیله ی سه پَرِ سرخ را باختم . فقط آن تیله سه پَرِ سرخ می دانست که من پیش از تو عشق را می شناختم .احمد آذرکمان ـ 12 آبان 96
Almost blue
2018-08-21T23:56:18
- جناب 8خدا را میشناسی؟+ آری- او را میگویم دیگر+ممنون- خواهش میکنم
Almost blue
2018-08-21T00:45:38
حس و لحن حافظ هنگام سرودن این شعر شاید باعث رمز گشایی آن بشه...این که ما بفهمیم این لحن بدلیل شگفتی از اسرار حکمت الهیه یا از اینکه خدا به قدری به ما نزدیکه و مارو دوست داره که کم لطفی انسان ها به خدا باعث عصبانیت حافط شده...گرچه از همچین شاعر نکته بین و طریفی که در اشعار خود بار ها اشاره کرده که با قرآن زندگی کرده(عشقت رسد به فریادگر خود بسان حافظقران ز بر بخوانی در جهارده روایت)احتمال میره که منظورش عشق آسمانی بوده
۸
2018-08-21T00:54:23
جناب محمد یونس، ممکن است داستان عشق آسمانی را برای زمینیانی چون من روشن فرماییدسپاس می گزاریم
۸
2018-08-22T00:16:45
جناب محمد ،کدام یکی را می فرمایید؟آن یهودان؟مسلمانان؟ ترسایان ؟و........
ارسطو
2018-12-14T14:22:16
من اولین باری که این شعر را خواندم احساس عجیبی بمن دست داد.بعد که با صدای استاد شجریان شنیدمش گریه امانم نمیداد..............وهر بار چنین است بنظر من منظور حافظ عالم بالا است وفهم ان خیلی پیچیده است اکثر شعر های حافظ وفردوسی مرا به حالتی میبرد که نمیتوانم توصیف کنمانجا که فردوسی :چنان نغز گوید سخن کردگار (روزگار)که بنساندت نزد آموزگار
عظیم ملکی
2018-02-28T13:17:27
با سلام شعر بسیار زیبای حافظ که با اجرای استاد شجریان زیبایی ان دو چندان شده است آلبوم دل مجنون استاد را حتما گوش دهید
ناشنااااس
2018-04-13T15:01:35
از نظر من حاغظ از محبوب خودش گله داره که قدر خودش رو نمیدونه
سپهر
2018-07-29T04:52:54
این شعر اشاره به دختری زیبا روی و خوش اندام دارد که دچار اسکیزوفرنی (یا مالیخولیایی یا همان جنون جوانی) شده.حجاب از سر برداشته و سر به کوچه گذاشته است. با هر کس و ناکسی دمخور شده و مایه تعجب همگان شده است.
ع م
2021-06-26T13:08:30.1823047
درود بر همه  فراز عزیز وزن شعر در اصل فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن است که با توجه به اختیارات شاعری در علم عروض ،  در رکن اول بعضی از ابیات فاعلاتن به جای فعلاتن آمده است . دیگر اینکه چه اصراریست تمام غزل های حافظ را عرفانی بدانیم؟  
ملیکا رضایی
2021-08-08T20:14:40.9871189
:|
احمدکریمی
2022-07-25T06:18:48.5008755
این غزل را استاد شجریان در تصنیف « ناگهان پرده برانداخته ای یعنی چه» به زیبایی تمام و کمال خوانده اند. 
در سکوت
2022-09-09T20:09:24.5235014
این غزل را "در سکوت" بشنوید
الهه (نازی) صادقلو
2022-10-06T07:55:18.9966692
سلام اشکان همین شرح های رضا ساقی در حاشیه هر غزل بهترین کتاب است. نیاز به معرفی کتابِ دیگری نیست! پایدار باشید
الهه (نازی) صادقلو
2022-10-06T07:57:58.4675536
آقا رضا مثل همیشه حافظانه و عالی بود. دست مریزاد که برایِ ما نوشتید. شاد, تندرست و کامروا(موفق) باشید
بینام بی نامی
2023-06-09T15:11:25.4353655
درود یا سلام شایدم Hello بیت اول هم منظور خدا، الله یا god هست
دچار ....
2023-08-19T08:12:02.4195774
درود برشما👌  حرف حساب زدید و جایی  برای بحث نذاشتید
دچار ....
2023-08-19T08:20:45.2807415
درود