گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حافظ:مخمور جام عشقم ساقی بده شرابی پر کن قدح که بی می مجلس ندارد آبی

❈۱❈
مخمور جام عشقم ساقی بده شرابی پر کن قدح که بی می مجلس ندارد آبی
وصف رخ چو ماهش در پرده راست ناید مطرب بزن نوایی ساقی بده شرابی
❈۲❈
شد حلقه قامت من تا بعد از این رقیبت زین در دگر نراند ما را به هیچ بابی
در انتظار رویت ما و امیدواری در عشوه وصالت ما و خیال و خوابی
❈۳❈
مخمور آن دو چشمم آیا کجاست جامی بیمار آن دو لعلم آخر کم از جوابی
حافظ چه می‌نهی دل تو در خیال خوبان کی تشنه سیر گردد از لمعه سرابی

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۴۳۲

تصاویر

کامنت ها

مرتضی بیرانوند
2015-07-13T13:08:54
حافظ چه می نهی دل تو بر خیال خوبان کی تشنه سیر گردد از لعمه سرابی با اینکه در کل شعر وصف و وصال است حافظ اشاره به این دارد که با این وجود اینهمه زیبایی و خوبرویی در برابر عظمت و زیبایی پروردگار همانند نور یا روشنایی که به وقت تشنگی چون سراب به چشم می آید زیبایی هایی که می بینیم هم به این صورت است و اینکه همانند سراب هستند و کسی با دیدن آنها سیر نمی شود و همچنان تشنه می ماند و در برابر وصال واقعی و سعادت ابدی هیچ به نظر میرسند
رسول
2014-11-14T14:23:43
""تا بعداز این رقیبت " زیاد جالب نیست و بی نعنی میزنه کسی هست چیز دیگری دیده باشه
Sad Sweetheart
2015-04-24T20:48:35
سلامبنده خواهشمندم از دوستان مطلع که معنی این شعر زیبا را برای ما ارسال کنند پیشاپیش متشکرمآرزوی رستگاری
علی مرادپور
2015-12-25T20:33:04
تصنیف جام عشق از آلبوم عطر سوسن از علیرضا افتخاری ، با همین شعر به زیبایی هر چه تمام تر اجرا شده
سعید
2016-05-21T10:43:45
به نظر حقیراحتمالا... مخمور آن دوچشمم آیا کجاست ساقی در بعضی نسخه ها درج گردیده است .
فرهاد
2014-05-27T09:52:18
غزل زیباییست و بسیار آهنگین.
nabavar
2020-03-02T02:09:07
گرامی رضا ساقیپرکن قدح که بی می مجلس ندارد آبیآب درین جا مصغر آبروست و بیشتر معنای آبرو می دهد تا محبتمی گوید: قدح پرکن که بدون شراب، مجلس آبرویی ندارد.فردوسی نیز از زبان کاووس در داستان رستم و سهراب میگوید:بدو گفت کز رستم پیلتن کرا آب بیش است نزدیک منیعنی رستم آبرو دار تر است از همه نزد منبا احترام
فرشید
2019-05-27T09:50:32
بعید است که جناب حافظ در دو بیت یک ردیف و قافیه استفاده کند(ساقی بده شرابی)کسی نسخه دیگری سراغ دارد
احمد
2019-11-05T20:11:03
به‌نظر من این غزل بسیار شبیه به غزل‌های مدرن است؛ خصوصا بیت زیر:در انتظار رویت ما و امیدواریدر عشوه وصالت ما و خیال و خوابی
امیرحسین
2019-08-01T12:46:43
در پاسخ به رسول که گفته بود:«“”تا بعداز این رقیبت ” زیاد جالب نیست و بی نعنی میزنه»شد حلقه قامت من، تا بعد از این رقیبت / زین در دگر نراند، ما را به هیچ بابیاین بین کاملاً معناداره. احتمالاً رقیب رو درمعنای «رقیب عشقی» در نظر گرفتی که به نظرت بی‌معنا جلوه کرده. درحالی‌که اینجا «رقیب» یعنی «نگهبان / محافظ». قامتِ من حلقه شد (تبدیل به کوبۀ در شد // یا اینکه به حالت سجده و تضرع دراومد) تا بعد از این دیگه نگهبان نتونه من رو از درِ تو بیرون برونه.
سپید
2020-06-23T23:41:21
استاد لطفی در کنسرت اتریش وین این قطعه رو بسیار زیبا اجرا کردن و خوندن.
سینا
2017-06-27T22:51:38
علیرضا افتخاری نیز در آلبوم عطر سوسن به زیبایی این شعر رو اجرا کرده
رضا ساقی
2018-11-21T15:20:53
مَخمور جام عشقم ساقی بده شرابیپرکن قدح که بی می مجلس ندارد آبیمخمور: خمارآلوده. جام عشق: جام شرابی که درعالم عشقبازی سرکشیده شود. کنایه ازمحبّت ودلدادگی"مجلس ندارد آبی" ایهام دارد: 1-مجلس آب (شراب) ندارد.2- مجلس رونق وصفایی ندارد. معنی بیت: ای ساقی شراب بیاور خمارآلود جامی هستیم که ازروی عشق ودلدادگی سرکشیده شود تشنه ی محبّت وتوجّه یارهستم بیا که مجلس هیچ صفایی ندارد شراب بیاورتاصفایی بکنیم وازشدّت تشنگی فروبکاهیم.عاشق و مخمور و مهجورم بت ساقی کجاستگو که بخرامد که پیش سروبالا میرمتوَصف رخ چو ماهش در پرده راست نایدمطرب بزن نوایی ساقی بده شرابیدرپرده سخن گفتن: باایهام وکنایه سخن گفتندر پرده راست ناید: با در پرده سخن گفتن نمی شود منظوراصلی را بیان کردالبته دراینجا.( باایهام سخن گفتن درهمه جا خوب نیست درجاهایی هم ضروریست که منظور با ایهام بیان شود.)معنی بیت: شرح وبیان زیبائیهای رخساریار با تعارف وایهام صورت نمی پذیرد ای مطرب آهنگی بزن ای ساقی شرابی بیاورتا مجلس گرم شود ومن بتوانم درعالم مستی وبی ریایی به توصیف زیبائیهای یار بپردازم.دوستان درپرده می گویم سخنگفته خواهدشد به دستان نیزهمشد حلقه قامت من تابعداز این رقیبتزین در دگر نراند ما را به هیچ بابیشد حلقه قامت من: قامت من خمیده شد. خمیده همچون کوبه ای که بردرآویزند.رقیب اَت: مراقب اَت ،نگهبانتبابی: دریمعنی بیت: قامت من ازشدّت غم واندوه بصورت حلقه ی دردرآمده وبردرمنزلگاه معشوق چسبیده تا نگاهبان معشوق نتوانسته باشد مرا ازاین درگاه جدا کرده وبه درگاه دیگری براند. من همچون کوبه ی در متعلّق به این درگاه شده وبخشی ازآن شده ام.تا شدم حلقه به گوش درمیخانه ی عشقهردم آید غمی ازنو به مبارک بادمدر انتظار رویت ما و امیدواریدرعشوه ی وصالت ماوخیال و خوابیدرعشوه ی وصالت: درحسرت شیرینیِ دلکش وصال توما و خیال وخوابی: ما هستیم و خیل خیال، ماهستیم ورویاهای خیال انگیزخواب دراینجا به معنای رویا آمده است. معنی بیت: ما درانتظارزیارت رخسارتوهمچنان امیدوارهستیم ودراین امیدباقی خواهیم ماند. مائیم و حسرت شیرینی وصال تو،ماهرشب دررویاهای خیال انگیزفرومی رویم تا کی به حقیقت مبدّل شود.نقشی بر آب می‌زنم از گریه حالیاتا کی شود قرین ِ حقیقت مجاز منمخمورآن دو چشمم آیاکجاست جامیبیمار آن دو لَعلم آخر کم از جوابیمخمور: خمارآلود، تشنه"لعل" لب سرخ وآبدارمعنی بیت: تشنه ی دیدارآن دوچشم مست وفریباهستم آیا جامی ازشراب چشمانت کجاست تا اندکی ازتشنگی خویش رافرونشانم. ازبس که ازآن دولب سرخ وآبدار جوابی نگرفته ام بیمار وملولم.جان بیمار مرا نیست ز تو روی سؤالای خوش آن خسته که از دوست جوابی داردحافظ چه می‌نهی دل تو در خیال خوبانکی تشنه سیر گردد از لَمعه ی سَرابیچه می نهی دل: چرا دل خوش می کنیلَمعه: روشنی، پرتولَمعه ی سراب: پرتوی که ازسراب به چشم می خورد.درخششی که از دور به صورت آب به چشم می آید. معنی بیت: ای حافظ می دانی که به معشوق دسترسی پیدانخواهی کرد چرا دل به عشوه ی وصالش خوش کرده ای؟ توکه تشنه ی دوچشم یار ومحبّت اوهستی کی خواهی توانست با این رویا پردازیها سیراب شوی! خیالات توهمچون پرتوی ازسراب است وپرتوسراب کی تواندتشنه راسیراب کند؟به رُخ چو مِهر فلک بی‌نظیر آفاق استبه دل دریغ که یک ذرّه مهربان بودیدرآمدی ز دَرم کاشکی چو لَمعه ی نورکه بر دو دیده ی ما حکم او روان بودی
مهدی ابراهیمی
2018-01-27T12:23:26
ما (با توایم)و(با تو نه ایم) اینت بلعجب(در) (حلقه)ایم (با تو) و چون (حلقه) بر (دریم)سعدیشد(حلقه) (قامت)من(تا)بعد از این رقیبتزین(در)دگر نراند(ما)را به هیچ(بابی)حافظ(تا)شدم(حلقه)(به گوش)(در)(میخانهِ عشق)هر(دم)آید(غمی) از نو به مبارک(بادم)حافظ(تا) از موقعه ای که( حلقه )به گوش (در) میخانه(عشق)شدم هر لحظه( غمی)  از نو به سراغم می آید(معنای ظاهری شعر)واما چقدر جناب حافظ با کلمات طنازی می کند؟( تا)شدن به معنای خم شدن(حلقه) و یا کلون (در) که تکه آهنی بودشبیه قلب که با حرارت خم می شد و روی در می نشاندند تا هر کسی اگر قرار بود وارد خانه ای می شد توسط این حلقه که بر در می کوبیدند اهل خانه را هوشیار کند که خواهانی خواستار ورود بدان خانه است.جناب حافظ می فرماید که من از تاب و تب و غم عشق یار مثل آهنی بودم که از فرط غم یار نازک ونحیف شدم وسپس در کوره (دم) عشق حلقه کامل شدم و بر (در) یار نشسته ام و اگر کسی یا(رقیبی) قصد ورود به (در)(دل)یار بکند باید اول  دست بر این(حلق دل او)زده  وبکوبد تا بتواند  به دل یار نفوذ بکند ودر واقع این حلقه شبیه قلب وارونه بود وشبیه دل بود در حقیقت حافظ می گوید که دل ما وخود ما حلقه شدیم آن هم با (دم وغصه کوره یار) و زودتر ازهمه بر( در )یار نشسته ایم و بر (در ) یار جا گرفته ایم. زیبایی کار در اینجاست که شکلظاهری (م) و(غ) هم که حروف تشکیل دهنده (غم ) است هم خمیده و خم ( تا) شده است.در واقع می فرماید که یار با وی(جفا ) کرد و (تا ) نکرده وبرای خم کردن پیکر وجان و دل او از هیچ کوششی فروگذار نکرده و در واقع غم یار (کوره ) شدویار در این کوره (دمیده)تا اینکه او (تا) شد وخمیده شد و  قلب (حافظ) بر (در) یار نشسته زیبایی کار این است کهحافظ نازنین از نام خود هم کمال  استفاده را کرده حافظ(به معنی نگهبان ومحافظ)یعنی خود او محافظ یار شده   و این مهم با دم عشق خود یار به انجام رسیده  وسر آخر کلمه (مبارکبادم) باز آن جواهر ساز  کلمه ای انتخاب کرد که تشکیل شده بود ازمبارک و (باد) و (دم )حدیثِ مدّعیان و خیالِ همکاران همان حکایتِ زر دوز و بوریاباف استخموش حافظ و این نکته هایِ چون زرِ سرخنگاه دار که قلّاب شهر صرّاف استحافظ 
حسین رضایی
2018-05-21T19:04:04
سلام و درود بر فرهاد عزیزدوست عزیز تصور میکنم در "شد حلقه قامت من تا بعد از این رقیبت " رقیب در اینجا به معنای "مراقبت کردن " می باشد و معنی کل مصرع میشه قامت من خمیده شده تا در هر زمان کنار یار باشد و مراقب از یار کند...
۷
2018-05-21T21:18:20
شد حلقه قامت من تا بعد از این رقیبت: قامت من مانند حلقه خمیده شد(از بار ستم تو) تا از این پس پاسبان(مراقب-محافظ) توزین دگر نراند ما را به هیچ بابی:دیگر مرا نراند به هیچ بهانه ای و از هیچ درییعنی با اینکه اینهمه به تو عشق میورزم ولی مانند حلقه جای من بیرون است و به درون خانه ات راه ندارم و پاسبانت هم این را میداند.خمیده هم که هستم و این نشانه پیری است و ناتوانی که این را هم پاسبانت نشان بی خطر بودن میداند و پس نباید به من بند کند.خلاصه: در نزدیکی به تو دورترینم
حسین
2022-06-08T05:10:26.5415923
مرحوم حسن جوهر چی در سریال قدیمی در پناه تو این شعر را با آواز به زیبایی زمزمه میکند روحش شاد و یادش به خیر .
در سکوت
2022-12-19T04:53:47.3841327
این غزل را "در سکوت" بشنوید