گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حافظ:صبا تو نکهت آن زلف مشک بو داری به یادگار بمانی که بوی او داری

❈۱❈
صبا تو نکهت آن زلف مشک بو داری به یادگار بمانی که بوی او داری
دلم که گوهر اسرار حسن و عشق در اوست توان به دست تو دادن گرش نکو داری
❈۲❈
در آن شمایل مطبوع هیچ نتوان گفت جز این قدر که رقیبان تندخو داری
نوای بلبلت ای گل کجا پسند افتد که گوش و هوش به مرغان هرزه گو داری
❈۳❈
به جرعه تو سرم مست گشت نوشت باد خود از کدام خم است این که در سبو داری
به سرکشی خود ای سرو جویبار مناز که گر بدو رسی از شرم سر فروداری
❈۴❈
دم از ممالک خوبی چو آفتاب زدن تو را رسد که غلامان ماه رو داری
قبای حسن فروشی تو را برازد و بس که همچو گل همه آیین رنگ و بو داری
❈۵❈
ز کنج صومعه حافظ مجوی گوهر عشق قدم برون نه اگر میل جست و جو داری

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۴۴۶

تصاویر

کامنت ها

محسن همایون
2015-11-29T22:25:29
شرح غزل :معانی لغات غزل (446)صبا: باد خنکی که صبح و عصر از جانب شمال شرقی می وزد.نکهت: بوی خوش.زلف مشکبو: زلفی که بوی مشک می دهد.به یادگار: به عنوان یادبود، به عنوان ارمغان.به یادگار بمانی: به عنوان یادبود پیوسته و پا برجا بمانی.گوهر اسرارِ… : (اضافه تشبیهی) اسرار حسن و عشق به گوهر تشبیه شده.اسرار: رازها.شمایل: جمع شمیله = خلق و خوی و در زبان فارسی به معنای قد و بالای موزون.مطبوع: مورد قبول طبع، دلپسند.رقیبان: مراقبان و محافظان.گوش و هوش: گوش شنوا و نیروی درک و فهم.هرزه گو: هرزه درای، یاوه سرا.جرعه: یک دهان آشامیدنی، اندکی از شراب.نوشت باد: بر تو گوارا باد.سرکشی: سرافرازی، سربلندی، گردن کشی و نافرمانی و در اینجا به معنای قدّ رسا توأم با تفاخر.مناز: ناز مکن، فخر مکن.ممالک: (جمع مملکت) کشورها.ممالک خوبی: (اضافه تشبیهی) خوبی به کشورها تشبیه شده.دم از ممالک خوبی زدن: داعیه مالکیت بر کشورهای حسن و خوبی داشتن.قبای حسن: (اضافه تشبیهی) حسن به قبا تشبیه شده.قبای حسن فروشی: تفاخر و خودنمایی در قبای حسن.برازیدن: برازنده بودن، سزاوار بودن، زیبنده بودن.آئین: راه و رسم و روش.صومعه: خانقاه.گوهر عشق: (اضافه تشبیهی) عشق به گوهر تشبیه شده است.
محسن همایون
2015-11-29T22:26:52
معنی بیت 1( ای باد بهاری تو بوی خوش گیسوی یار را به همراه آورده ای تا نزد ما ارمغانی از دوست باشی زیرا تو بوی جان بخش دوست را همراه داری )معنی بیت 2( دلم را که گنجینه اسرار زیبای محوبب است به دست تو می توانم بسپارم به شرط آنکه از آن خوبی نگهداری کنی ) معنی بیت 3( در مورد روی زیبا و اخلاق خوب تو جای برای سخن گفتن نمی باشد جز آنکه باید گفت که نگهبان کوی تو بد اخلاق و تند خو هستند )معنی بتی 4( ای دل اگر گوش خود را به آواز پرندگان یاوه سرا ببسپاری ذوق لطیف تو از بین می رود انوقت آواز بلبلان راخوش نمی داری ) معنی بیت 5( با یک جرعه از جام شرابت مست شدم نوشت باد شرابی که خوردی عجب است این شراب که در سبو درای از کدام خم برداشتی ) معنی بیت 60 ای سرو جویبار به بلندی خود فخر مکن زیار ار با آن محبوب برخورد کنی واو را ببینی از شرم سرت پایین می آید و تسلیم می شوی)
ابوالقاسم
2016-11-05T15:43:09
بإسلام به آقا محسن و تشکر از ترجمه و توضیح متین جنابعالی،ممکنه حضرتعالی ویا سایر اساتید محترم حافظ شناس بفرمایند چگونه میتوان به منظور حافظ در این اشعار پی برد؟
اشوان
2014-09-03T01:38:01
این غزل را استاد تاج اصفهانی در مایه ی ابوعطا به غایت زیبا خوانده اند... روحشان شاد و در جوار بهترین ها...
فرهاد شیرازی
2021-02-11T11:59:44
با درود فراوان خدمت تاریخ مای های عزیز، مطالعه نظرات برخی دوستان باعث شد بنده هم نظری اظهار کنم(البته چندسالی از نگارش این شارحان عزیز گذشته، با اینحال ممکنه شبهه ی دوستان دیگری رو رفع کند)درمورد اصطلاح زاهد که مورد مذمت خیلی از عارفین بزرگ هست(در این غزل حافظ از مرغان هرزه گو برای اشاره به زاهد استفاده کرده) باید یک نکته رو عرض کنم، زاهد لزوما بیرون از ما نیست!! ممکنه در خودمون باشه! شیخ عطار در مصرعی از یک غزل بسیار زیبا می فرمایند: تا کی از تزویر باشم خودنمای!! و در مصرعی دیگر میفرماید: توبه زهاد می باید شکست(در برخی از منابع گفتن، توبه تزویر می باید شکست) پس زاهد نماد منیت و خودبینی هست و از پندار انسانی ما بلند میشه! حالا همچین منیتی در خودمون میتونه باشه، در فقیه میتونه باشه و حتی در عارف بزرگی همچون عطار هم میتونه باشه!! توی این غزل زیبای حافظ هم بنظرم منظور خواجه اینه که اگر میخواهی صدای مقصود رو بشنوی، به صدای منیت خودت گوش نکن، به قول مولانا، انصتو را گوش کن، خاموش باش/چون زبان حق نگشتی گوش باش!!! حالا حافظ عزیز بنابه دلایلی خیلی پر ایهام شعر می‌گفته(که همین باعث زیبایی دوچندان شعرش شده) و مستقیما اشاره نکرده، مخاطب با دیده ی جان بنگره! پس مرغ هرزه گو درون همه ما هست، ایشالا بتونیم خاموش باشیم(نذاریم مرغ هرزه گو صدا کنه و حرف بزنه)البته این استنباط بنده حقیر هست و هیچ ادعایی بر صحتش نیست!
فرخ مردان
2017-09-06T08:42:50
عجب پراکنده گوییی و تنوع مخاطبی! اما با این وجود زیباست.
منوچهر تقوی بیات
2017-10-23T11:16:50
آقای حسین من به شما بی ادبی نکردم. صِدام و نه صَدام؛ برابر لغت نامه ی دهخدا به معنای "درد نیم سر" است. این عبارت که شما آن را بی ادبی به شمار آوردی « این حسین که صدام من شده است کدام حسین است» به این معناست که این حسین کدام حسین است که سبب درد سر من شده است. "درد سر" هم از نظر من همین است که مرا وامی دارید که با ناشناسی که با او هرگز سر و کاری نداشته ام اینچنین درگیر شوم. خوب است ما بتوانیم یعنی اجازه داشته باشیم در تاریخ ما، بدون ترس از سرزنش کسانی مانند شما، درک خود را از سخن پر مغز حافظ آزادانه بنویسیم. منوچهر تقوی بیات
منوچهر تقوی بیات
2017-04-27T21:17:52
با درود به دست اندرکارانِ گنجِ ارزشمند تاریخ ما و همه ی پارسی زبانانی که اندیشه های ناب خود را با دیگران در میان می گذارند. بیت چهارم پیچیدگی ی حافظ گونه ای دارد. از آنجایی که مقام معشوق حافظ که انسان است بسیار والا و برتر است، در این بیت می گوید؛ ای گل تو که نوای بلبل را هم نمی پسندی، کجا و چگونه ممکن است که گوشِ هوشِ تو، یعنی گوشی که در درون هوشِ تو نهفته است، به مرغانِ هرزه گو؛(فقیه و شیخ و واعظ و مفتی و...) اعتنایی بکند؟در بیت هشتم مقام والای معشوق خود؛ انسان، را تا جایی بالا می برد که می کوید؛ تو مانند گل همه ی رسم و آیین های زیبایی و رنگ و بو را داری و برازنده ی حسن فروشی هستی.در بیت نهم که یکی از ارزشمندترین سخن های نغز فرهنگ ایرانی و زبان پارسی است، می گوید گوهر و نابِ پُربهای عشق؛ که عشق به انسان و عشق ِ به زیبایی ها و همه ی هستی است، در صومعه یعنی دخمه ی بسته ی باورهای تنگ باورانه یافت نمی شود، اگر به راستی می خواهی معنای عشق را بدانی، درباره ی درون مایه ی مکتب عشق و مهرِ ایرانی باید به جست و جو بپردازی. پاسخ ابوالقاسم گرامی هم در همین بیت آمده است؛ قدم پیش بگذار و جست و جو کن تا بیابی!تندرست و پیروز باشیدمنوچهر تقوی بیات
nabavar
2017-04-28T08:37:21
با درود گاهی متأسف می شوم که چنین نظرات بی ربطی را میخوانمآقای بیات شما از کجا لغت های { فقیه و شیخ و واعظ و مفتی و…} را پیداکرده اید؟مخاطب حافظ ، شاه شجاع است و اشاره به بعضی اطرافیان شاه دارد و گله دارد که چرا به راهنمایی های حافظ گوش نمی سپارد ولی دل به رفقای نااهل سپرده است{گوهر و نابِ پُربهای عشق } یعنی چه؟ جمله ی شما اشتباه دستوری دارد.کجا از { درون مایه ی مکتب عشق و مهرِ ایرانی } صحبتی به میان آورده ؟چه خوب بود که در تفسیر اشعار بیشتر مطالعه می کردیم تا تفسیر به رای نکنیمزنده باشید
منوچهر تقوی بیات
2017-04-30T18:36:37
حسین گرامی در زبان پارسی و هر زبان دیگری اگر چیزی درون دوکمان یعنی پرانتز نوشه شود یا توضیح اضافه است و یا در ارتباط با آن نوشته نیست و مطلب دیگری را یادآوری می کند. شما مرا ببخش که پای فقیه و شیخ را به میان کشیدم و باعث عکس العمل در شما شدم. حافظ می گوید؛" می خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب // چون نیک بنگری همه تزویر می کنند" فقیه و شیخ، در سراسر دیوان حافظ به زشتی یاد شده اند و از "مرغان هرزه گو" هم بدتر شمرده می شوند. برای شما معشوق حافظ شاه شجاع است در حالی که من نوشته ام معشوق حافظ، انسان است که مقامی والا دارد.. اگر حافظ شعرش را برای آن "ترک عاشق کش" می خوانده است دلیل بر آن نمی شود اندیشه ی حافظ را به پایه ی شاه شجاع پایین بیاوریم. البته اگر دانش من به پایه شما نیست ببخشید. دلیل حضور من در گنج والای تاریخ ما آن است که میل جست و جو دارم: من همه ی نام و نام خانوادگی خود را در زیر نوشته ام می نویسم در حالی که شما نام کوچک خود "حسین " را نوشته اید که کسی نمی داند این حسین که صدام من شده است کدام حسین است؟منوچهر تقوی بیات
nabavar
2017-05-02T04:27:45
آقای بیاتممنون که مرا صدام خواندیدادب مرد به ز دانش او شما تمام نام و فامیلتان را برای خود نمایی و شهرت که نمی نویسید انشاالله؟من نقدی کردم ولی شما بی ادبانه جواب دادید
مهدی ابراهیمی
2018-11-12T21:11:55
که گر بدو رسی از شرم سر فرو داری"در نوازشِ قلمی به طرفةالعین افقِ زمان و مکان در گاهَ ش پیدا و چون ستاره ای سوسو می زند.پنهانی "شبَ" ش در "غلامان ماه رو" به برکتِ آن "دمَ" پیدا و دیدنی و از زبانِ آن مونسِ جان شنیدنی ست.اقلَ ش این جامه را به چَشمِ دل می بینندبه چشم سر پر از چاه و چاله استیکی چه زنخدانش. (دم) از ممالکِ خوبی چو (آفتاب) زدنتو را (رسد) که (غلامانِ ماه رو) داری"خالِ مِشکین که بدان عارضِ گندمگون استسرِّ آن دانه که شد رهزنِ آدم با اوست"در رهزنی ش به از این که آسمانِ شب در نقابُ و غلامِ تو (با)شد به آن دانه ی دل و کمرِ دوتا در رسیدن به کُنه آن چهِ زنخدانش؟
مهدی ابراهیمی
2018-11-12T21:27:06
صبا تو نکهتِ آن زلفِ مشکبو داریبه یادگار (بمانی) که بویِ او داری"بماند آن قرار و آرامَش که در نوازشِ قلمی به دَستان و یادگار در بندَ ش کرد
رضا ساقی
2018-12-04T00:22:51
صبا تو نَکهَت آن زلف مُشک بو داریبه یادگار بمانی که بوی او داریغزلیست یکدست عاشقانه که دروصف فضایل ومحاسن معشوق سروده است.صبا: نسیمی که رابط میان عاشق ومعشوق است. ازکوی معشوق می وزد وعطروبوی اورابه عاشقان می آورد.نَکهت: بوی خوشمُشک: مادّه ی سیاهرنگ ومعطّری که ازنافه ی نوعی آهوی ختن گیرند.زلف مُشکبو: زلفی که بوی مشک دارد.به یادگار بمانی: پیوسته جاویدان باشیمعنی بیت: ای صبا تو بوی معطّر گیسوان مُشکینِ معشوق راباخود داری ای کاش پیوسته جاویدان بمانی که بوی معشوق رامی پراکنی.بوی خوش توهرکه زبادصباشنیداز یارآشنا سخن آشنا شنیددلم که گوهر اسرار حُسن و عشق در اوستتوان به دست تو دادن گرش نکو داری"گوهر" : 1- دُرّ ومروارید وسنگهای گرانبها، 2- جوهر واصل هرچیز، بانظرداشت هردومعنی بکارگرفته شده است.گوهراسرار وعشق: اسرار زیباشناختی وعشقبازی به گوهر تشبیه شده است. معنی بیت:ای محبوب، دل من جوهر واصل اسرارعشقبازی وزیبایی راباخوددارد اگربتوانی درست نگهداری کنی می توانم دلم رابه توبسپارم. یا اسرارعشقبازی وحُسن وجمال همچون گوهری ارزشمنداست واین گوهردرخزانه ی دل من جای دارد اگربتوانی درست نگهداری کنی می توانم این خزینه ی گرانبها رابه توبسپارم.خزینه ی دل حافظ به خطّ وخال مدهکه کارهای چنین حدهرسیاهی نیستدر آن شمایل مطبوع هیچ نتوان گفتجز این قدر که رقیبان تندخو داریشمایل: اندام، قد وقامتمطبوع: دلپذیر ودلپسند، مورد قبول طبع رقیبان: نگاهبانان حرم یارمعنی بیت: زبان ازتوصیف جاذبه ی آن قد وقامت والا قاصراست هیچ خُرده ای ازاندام وقامت موزون تونمی توان گرفت تنها ایرادی که برتووارد است این است که نگاهبانان کج خُلق و تندخو داری. رقیب آزارها فرمود وجای آشتی نگذاشتمگرآه سحرخیزان سوی گردون نخواهدشد؟نوای بلبلت ای گل کجا پسند افتدکه گوش وهوش به مرغان هرزه گو داری"گل" استعاره ازمعشوق وبلبل استعاره ازعاشق است."مرغان هرزه گو" کنایه ازچاپلوسان وریاکارانیست که چونان مگسان ِگِردِ شیرینی، دوروبر معشوق راگرفته وبرای رسیدن به مقاصدشخصی پاچه خواری می کنند. صدای ناخوش یاوه سرایان متظاهرفضاراآلوده کرده ومانع ازرسیدن نوای عاشقانه ودلنشین بلبلِ عاشق به گوش گل شده است.معنی بیت: ای گل(ای محبوب)، بدان سبب که گوش ِدل به صدای ناهنجارچاپلوسانِ فرصت طلب سپرده ای، کجاخواهی توانست نوای خوش ِ بلبل شیدا که ازسرصدق می نالدراشنیده وحسّ وحال اورادرک کنی؟ ای گل خوش نسیم من بلبل خویش رامسوزکزسرصدق می کند شب همه شب دعای توبه جُرعه ی تو سرم مست گشت نوشت بادخود از کدام خُم است این که در سبوداریجُرعه: مقدارکمی نوشیدنی (شراب)سبو:کوزه یاظرف بزرگ که درآن شراب ریزند. درمیکده ها شراب پس ازآنکه طی فرآیندی درخُم به عمل می آید ومی رسد به سبومنتقل شده وازسبوبه صراحی سپس به پیمانه ها جهت صرف ریخته می شود. دراینجا سخن ازشراب عشق ومحبّت است.نوشت باد: بر تو گوارا باد.معنی بیت: ازاندک محبّت ولطفی که ازجانب توشامل حال من شد مست وسرخوش شدم. این یک جُرعه شراب عشق ومحبّتی که نصیب من شد ازکدام خُم است که تو درسبو(وجودخویش) داری؟ گوارای وجودت باد.روان تشنه ی مارابه جرعه ای دریابچومی دهند زلال خِضِر زجام جم اَتبه سرکشیّ خود ای سرو جویبار منازکه گر بدو رسی از شرم سر فروداریسرکشی : نافرمانی وطغیان، دراینجا گردن فرازی وسربلندی معنی بیت: ای سرو جویباربه گردن فرازی وقامت والای خود نازمکن که اگر معشوق مرا ببینی ازخجالت سرافکنده خواهی د.پیش رفتارتوپابرنگرفت ازخجلتسروسرکش که به نازازقدوقامت برخاستدَم از مَمالک خوبی چو آفتاب زدنتو را رسد که غلامان ماه رو داریممالک خوبی: حُسن وخوبی به کشورها تشبیه شده است. یعنی اینکه همه ی خوبیهارا توداری. دَم از ممالک خوبی زدن: ادّعای مالکیّت تمام مملکت حّسن و زیبایی را درسرداشتن معنی بیت: تو که بندگان وخدمتگزاران زیباروی بسیاری داری گویی که همه ی جهان رابسان خورشید فتح کرده ای بنابراین ادّعای تسخیر سرزمینهای حُسن وزیبایی تنها زیبنده وبرازنده ی توست.صباازعشق من رمزی بگوباآن شه خوبانکه صدجمشید وکیخسروغلام کمترین داردقبای حُسن فروشی تو را برازد و بسکه همچو گل همه آیین رنگ و بو داریقبای حسن: حُسن وزیبایی به قبا تشبیه شده است. حسن فروشی : جلوه گری،عشوه گری باناز واِفادهتورا برازد: شایسته ی توست معنی بیت: قبای عشوه گری برازنده ی قامت والای توست که همانند گل رنگ وبوی زیبا ودلپذیری داری.فرخنده بادطلعت خوبت که دراَزلببریده اند برقد سروت قبای نازز کُنج صومعه حافظ مجوی گوهر عشققدم برون نه اگر میل جست و جو داریصومعه: خانقاه، عبادتگاه صوفیانمعنی بیت: ای حافظ درعبادتگاههای صوفیان عشق وجودندارد اگر تمایل به جستجوی عشق وعشقبازی داری ازصومعه بیرون آی( ای حافظ،این مکانهابه ریا وتظاهرآلوده است وعبادتهای صوفیان معامله ای برای بدست آوردن بهشت است صومعه را رهاکن وبه میان مردم برو وعشقورزی بی قید وشرط را پیشه کن تارستگارگردی)بیا به میکده وچهره ارغوانی کنمروبه صومعه کانجا سیاهکارانند
در سکوت
2022-12-19T05:20:19.2928579
این غزل را "در سکوت" بشنوید