گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حافظ:طفیل هستی عشقند آدمی و پری ارادتی بنما تا سعادتی ببری

❈۱❈
طفیل هستی عشقند آدمی و پری ارادتی بنما تا سعادتی ببری
بکوش خواجه و از عشق بی‌نصیب مباش که بنده را نخرد کس به عیب بی‌هنری
❈۲❈
می صبوح و شکرخواب صبحدم تا چند به عذر نیم شبی کوش و گریه سحری
تو خود چه لعبتی ای شهسوار شیرین کار که در برابر چشمی و غایب از نظری
❈۳❈
هزار جان مقدس بسوخت زین غیرت که هر صباح و مسا شمع مجلس دگری
ز من به حضرت آصف که می‌برد پیغام که یاد گیر دو مصرع ز من به نظم دری
❈۴❈
بیا که وضع جهان را چنان که من دیدم گر امتحان بکنی می خوری و غم نخوری
کلاه سروریت کج مباد بر سر حسن که زیب بخت و سزاوار ملک و تاج سری
❈۵❈
به بوی زلف و رخت می‌روند و می‌آیند صبا به غالیه سایی و گل به جلوه گری
چو مستعد نظر نیستی وصال مجوی که جام جم نکند سود وقت بی‌بصری
❈۶❈
دعای گوشه نشینان بلا بگرداند چرا به گوشه چشمی به ما نمی‌نگری
بیا و سلطنت از ما بخر به مایه حسن و از این معامله غافل مشو که حیف خوری
❈۷❈
طریق عشق طریقی عجب خطرناک است نعوذبالله اگر ره به مقصدی نبری
به یمن همت حافظ امید هست که باز اری اسامر لیلای لیلة القمر

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۴۵۲

تصاویر

کامنت ها

کسرا
2015-07-11T22:48:34
فقط شاه بیت اول این شاهکار شعر رو میشه به عنوان 1 کتاب توو مدارس و حتی دانشگاه ها تدریس کرد... معرکس... واقعا که درست گفته ... ارادتی بنما تا سعادتی ببری... خیلی ها زانوی غم بغل کردن و افسرده و پریشون حال و منتظرند که از آسمون و کائنات برای اونها یار یا مال فرستاده بشه... خیر اینطور نیست... راجع به مال توصیه ای ندارم اما راجع به یار... همونطوری که حضرت حافظ فرمودند * ارادتی بنما تا سعادتی ببری * امیدوارم برداشت بدی از این حرف من نشه که از فردا آمار فروش لوازم آرایش ( دخترها ) و لباسهای رنگی ( شلوار قرمز و زرد ) برای ( پسرها ) بالا بره... معنی حرف من که کوچیک همتونم این بود که خودتون رو بسازید.. از همین حالا...
ناشناس
2015-11-30T01:52:25
طریق عشق طریقی عجب خطرناک استیعنی چه دوستان؟
ناشناس
2015-11-30T06:59:47
یعنی خطرناکه.
آرش طوفانی
2014-11-03T19:04:01
با عرض سلام خدمت عزیزاندر «دیوان حافظ» به تصحیح «استاد احمد شاملو» ابیات سوّم،پنجم و ششم این غزل، یعنی: (3)می صبوح و شکر خواب صبحدم تا چند/ به عذر نیم شبی کوش و گریه سحری(5) هزار جان مقدّس بسوخت زین غیرت/که هر صباح و مسا شمع مجلس دگری(6) ز من به حضرت آصف که می برد پیغام/ که یاد گیر دو مصرع زمن به نظم دریوجود ندارند؛ مضاف بر این که به نظر بنده تصحیح استاد شاملو از حیث ترتّب معانی و نظم موضوعی بسیار منسجم تر می باشد.شایان ذکر است که البته طبق نسخه های «قزوینی»،«غنی»،«نائینی» ابیات مرقوم جزو ابیات این غزل درج شده اند؛ اما شخصا همان طور که عرض کردم، تصحیح استاد شاملو را به جهت رعایت نظم مفهومی ابیات بسیار بیشتر می پسندم.
ناشناس
2015-04-10T00:18:04
آواز استاد شجریان در ابوعطا مرا به اینجا کشانداز دست ندهید این آواز بی نظیر را مخصوصا مصرع "چرا به گوشه چشمی به ما نمی نگری"
دوست
2016-07-12T11:17:36
معنی بیت آخر طبق تفسیر دکتر خالقیامیدوارم به برکت همت بلند حافظ، بار دیگر لیلای خود را در شبی مهتابی ببینم و با او قصه و افسانه بگویم
کسرا
2016-07-07T19:17:06
اجرای ساز و آواز این شعر در برنامه ی شماره 104 گلهای تازه با آوای استاد شجریان
محسن
2016-02-27T04:16:16
جناب عبوری من تا به حال از کلمه ی {مانا } به جای کلمه ی معنی استفاده نکرده بودم ، ولی این لغت را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کردم در پنجمین تیتر نوشته بود مانا : معنا / معنی / مانندشما هم جستجو کنپس مثل اینکه پُر بی راه نمی گویندزنده باشی
عبوری
2016-02-27T12:15:53
آقا محسنفکر کنم اشتباه کرده اید و هیچ لغت دانی به جز لغت دان بزرگ علامه ی دهر سمانه خان، معنا را به جای مانا به کار نبرده است.در دهخدا این مطلبی که ذکر کردید نبود.البته شاید بعضی سایت ها شما را به اشتباه انداخته باشند. مثل:پیوند به وبگاه بیرونیاما ملاک در استناد به دهخدا، دهخدای چاپی است. نمی دانم می دانید یا نه؟ که دهخدای اینترنت، در بعضی سایت ها هنوز به روز می شود یعنی من و شما هم می توانیم معناهای درست یا نادرست را به آن اضافه کنیم مثل ویکی پدیا.با تشکر از شما
دوستدار
2016-03-01T05:39:20
جناب انو نیموس ( ابو نیموس؟؟)می صبوح و شکر خواب صبحدم تا چند؟چو مستعد نظر نیستی ، وصال مجوی!!!! و به یاد بدار!که طِریق عشق طریقی بسیار خطرناک است ، مواظب باش .طرف را به ده راه نمی دادند ، سراغ خانه کدخدا می گرفت ( منظور آقای کدخدا دوست روحانی نیست).
همیشه بیدار
2016-03-01T08:06:53
واقعا چه نعمتی از این بالاتر که کمی از زحمات والدین جبران کنیم؟ به همه شما عزیزان برای این بهشت نقد تبریک میگویم.
سمانه ، م
2016-03-01T01:51:58
بانو روفیای گرامیامید که بیماری مادر گرامیتان بهبود یابد دست تمام کسانی را که از پدر و مادر خود پرستاری میکنند می بوسممن از مادرم و مادر بزرگ نود ساله ام پرستاری میکنمو این بزرگترین نعمتی ست که نصیبم شدهمادرم بیست سال است کلیه ی پیوندی دارد {Kidney transplant} ومن ازنعمت وجودش بهره مندمالان ساعت نزدیک دو بعد از نیمه شب است ، کنار مادر بزرگم بهترین جای دنیاستاین نعمت را با هیچ چیزی عوض نمی کنمدعای خیر من تقدیم به شما و مادرتان
سید
2016-03-01T01:25:22
بهترین پیامی که خواندم : در زندگی یاد گرفتم : با احمق بحث نکنم و بگزارم در دنیای احمقانه خود خوسبخت زندگی کندبا وقیح جدل نکنم ، چون چیزی برای از دست دادن ندارد و روحم را تباه می کنداز حسود دوری کنم چون اگر دنیا راهم به او تقدیم کنم باز از من بیزار خواهد بود تنهایی را به بودن در جمعی که به آن تعلق ندارم ترجیح دهمو سه چیز را هرگز فراموش نمی کنم : 1. به همه نمی توانم کمک کنم2 . همه کس و هم چیز را نمی توانم عوض کنم3 . همه مرا دوست نخواهند داشت .
سید
2016-03-01T01:10:08
چی گفته مهمهنه اسمسید که منم و یک نفر دیگه که خیلی قدیما حاشیه می نوشتعین بی ادبیش رو بیار یا نشونی بدهممنون میشم
ناشناس
2016-02-29T20:48:41
مرگ خوبه ولی برای همسایه!آیا خود سمانه این قانون احترام به عیال الله رو رعایت کرده؟ده ها بار به این و اون با لحن نرم یا تند، طعنه زده و حرف بی خود گفته و اونها رو گزیده.مرگ خوبه! ولی برای همه.انشا نوشتن رو تعطیل کنید لطفا.
روفیا
2016-02-29T21:20:57
شما هم خوب بخوانید لطفا!بنده عرض کردم هر کسی ممکن است درد مند باشد،هر کسی ممکن است نزد خدای گرامی باشد! سمانه بانو یا تردامن!
روفیا
2016-02-29T22:31:31
ناشناس گرامیدر بخش دیالیز در حالیکه بدن نیمه جان مادر با صورت تکیده و پر از چروکش تمام خاطرات زندگی را پیش رویم به تصویر می کشد حقیقتی که بسادگی حاوی عشق بود برایتان نوشتم. شما اینهمه عشق لابلای سطور را ندیدید؟ فقط انشاء را دیدید؟؟!راستی مرا شگفت زده می کنید!
ناشناس
2016-02-29T23:52:50
روفیا جاناگر دقت نمایید خواهید دید که من به فارسی می نویسم و توان خواندن متن فارسی را هم دارم. متن نوشته شده توسط شما هم به زبان اسپانیولی کهن، نبود.اگر شما هم خوب خوانده باشید منظور من این بود تردامن و سمانه و اینها هم بهتر است توجه کنند که هر کسی می تواند نزد خدا گرامی باشد و به او در لفافه یا به صورت عریان، اهانت نکرده و تحقیرش ننمایند.یا شما دقت نکرده اید یا تغافل می کنید. سمانه که قبلا س.م بود بسیار بی ادب تشریف دارد. تر دامن و چند نفر دیگر که از او بدتر ند.نسلشان گم باد.
سید
2016-03-01T00:46:52
لطفاً ، خواهشاً ، میشه یکی دوتا از بی ادبی های این سمانه خانم که میگویید خیلی پر رو و بی ادب است رو نشانی بدیدبه خدا هرچه گشتم چیزی پیدا نکردمممنون میشم
ناشناس
2016-03-01T00:59:04
یکی اش اینکه میاد به اسمهای مختلف-حتی شاید به اسم سید-نظر می ده و خودش می بره و خودش می دوزه. شما یه کم جستجو کن به اسم س.م، خیلی مطالب باادبانه خواهی یافت جیگر.
سید
2016-03-01T01:02:23
آهان چند تاش رو خودم پیدا کردمنوشته : به طلسم و جادو یا شعبده و چشم بندی اعتقادی ندارمیه جای دیگه گفته : اشعار پروین چه از نظر محتوا و معنا ، و چه از نظر زیبایی کلام بسیار از شعر انوری والا تر استیک جای دیگه هم گویا به شبستری ایراد گرفته بوده یا به یک عارف دیگه اگر دوستان مورد دیگه ای سراغ دارن بگن تنها گفتن اینکه این خانم بی ادب است که چیزی رو ثابت نمیکنه اگر بی ادبی کرده باشه منم اونو طردش می کنمبا اینکه در بیشتر موارد ازش طرفداری کرده ام
ناشناس
2016-03-01T01:04:46
سید جونبه نظرت کسی می تونه خودش رو طرد کنه.این بازی رو تموم کن رفیق.چشم هات را باید شست!
ناشناس۴
2016-02-27T03:09:30
دوستدار قول می دهم تو هم همان سمانه و سید محمد و حسین هستی.یک نفر با اسامی زیادزبل خان اینجاسمانه خان اونجاسمانه همه جابه جان تو نه، به جان آرامش دوستدار اگر دروغ بگویم ای دوست پر عَرض و کم عِرض
دوستدار
2016-02-27T02:59:43
عبوری و ناشناس 4 از نام هایی که برگزیده اید پیداست از چه قماشیدعرض خود می برید بی که زحمت سمانه و دوستان ادیبش بدارید. گر در خانه کسی باشد!!!
nabavar
2016-02-26T23:50:32
عبوری جان ”دختر پر رو“ را خوب اومدیآفرین نشون دادی که از چه قماشی هستیدر عجبم که چرا این حاشیه ی تو حذف نشد ؟
سیدمحمد
2016-02-27T00:37:21
حسین جان آنکه با انسان فرهیخته ای چون سمانه بانو چنین برخوردی دارد ، جواب نداردتا به حال ندیده ام که این بانو جواب بی ادبان را داده باشدشما هم همان کار را بکنچه خوب بود جناب حمید رضا محمدی گرامی حاشیه های توهین آمیز را حذف می کردند تاریخ ما محل ادیبان است.
سمانه ، م
2016-02-25T16:36:49
جناب توفانی احمد شاملو به سلیقه ی خود ابیات غزلهای حافظ را بر خلاف ترتیبِ نسخه های قدیم ، به دلخواه جا به جا کرده و معتقد است که نظم اشعار باید آنطور که او می گوید باشد بدین قرار هر کس میتواند سلیقه ی شخصی خود را اعمال کند که حتماً با نظر شاعر منافات داردو این دست درازی ست به آثار بزرگانشاد زی
محمد مهدی ظاهرنسب
2010-02-07T10:44:59
سلام...به نظر من این شعرو چند شعر مشابه در این سایت که با سر تیتر غزل اورده شده از قصاید جناب خواجه ی راز ه ...چون هم موضوع با غزل متفاوته و هم تعداد ابیات...ممنون میشم اگه درسته مرحمت بفرماینن اصلاح کنید یا اگه اشتباه می کنم منو از لغو خارج کنید!---پاسخ: ممکن است فرمایش شما درست باشد مطابق تعریفی که از قصیده در دست دارید، اما در تصحیح قزوینی/غنی آن را جزء غزلیات آورده و ما همان طبقه‌بندی را حفظ می‌کنیم.
حمیدرضا
2011-01-12T20:32:29
مصرع دوم بیت اول این غزل یادآور جمله‌ای از گلستان سعدی است:... آنجا تا نقدی ندهی بضاعتی نستانی و اینجا تا ارادتی نیاری سعادتی نبریسعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۳۷
حسین فخار
2010-10-28T09:14:53
سلام بزرگواران پارسی گوی.در آخرین بیت این غزل حرف"ی" از انتهای واژه القمر در اشتباه نوشتاری از قلم افتاده است. لطفاً بررسی نموده و اصلاح نمایید.---پاسخ: با تشکر، این گونه نیست. در صورتی که «ی» به آخر این لفظ عربی اضافه شود معنا تغییر می‌کند و غلط می‌شود. حال آن که صورت حاضر، با توجه به این در هنگام خواندن «القمری» باید خوانده شود صحیح است.
رضا
2014-10-19T11:10:50
درودگفتنی است که مرحوم ایرج بسطامی نیز این غزل را در آلبوم بداهه خوانی به زیبایی تام به نحوی بسیار شنیدنی اجرا کرده اند.
علی
2013-11-27T10:55:37
استاد شجریان به همراه تار استاد فرهنگ شریف این غزل رو در برنامه ی گلهای تازه ی 104 در ابوعطا اجرا کردند که واقعاً از بهترین آواز های ابوعطاست و خیلی خیلی شاهکار.
مصطفی قلاوند
2013-11-23T01:43:50
دعای گوشه نشینان بلا بگرداند چرا به گوشه چشمی بما نمی نگری ...شاید مراد گوشه، گوشه دل باشد که یار در آن نشسته است ... یا اینکه به گوشه چشم بنگر تا در آن بیافتیم و گوشه نشین شویم و دعایمان بلا گردانت باشدت.. اساتید کمک کنید..
امین کیخا
2013-11-23T02:22:05
درود به مصطفای خوش پسند و هنر فزایم درود به تو
امین کیخا
2013-11-23T02:27:44
مصطفا هم از دوستان من باید باشد . به شگون آمدنش باید خوشی بکنم و لری باز بنویسم . و با هم به فارسی خدمت بکنیم
امین کیخا
2013-07-15T13:20:06
به به حمید رضا جان ، مستعد هم لغت زیبای پرامایه را دارد . از امودن و امادن .
احمد
2020-04-19T10:06:20
هزاران درودآقای رضا سوقی، خیلی بهره بردیم.دست مریزاد
سعید
2019-09-30T10:07:01
درود! این تارگاه تاریخ ما خواستار فراوان دارد؛ برای همین هست که با تاخیر باز میشود. لطف کنید همه نوشته هایی را که ربطی به شعر ندارد پاک کنید؛ از جمله همین نوشته من را. با سپاس!
سید جعفر هادئی
2020-10-22T14:28:35
استاد رضا ساقی سلام مرا بپذیرید، دستمریزاد چقدر لذت بردم. زندگیتان پایدار قلمتان همیشه توانا.
رضا زندمنفرد
2017-09-18T08:30:46
در بیت نخست، چنین می نماید که تنها عشق را به عالم خیال، عالم الست، عالم ذر یا عالم بی صورت راه است چرا که از جنس همان عالم است. لذا اگر طفیل عشق باشی، به یمن دعوت عشق به آن عالم روحانی تو نیز می توانی همراه عشق به آنجا راه پیدا کنی و سفر زندگی خاکی تو، اینگونه معنا پیدا کند. (طفیل کسی است که خود به جایی دعوت نمی شود و به واسطه کس دیگری اذن ورود پیدا می کند.)به گونه ای رمز آلود این بیت نخستین اشاراتی به ماجرای خلقت انسان نیز دارد که مورد اعتراض فرشتگان قرار گرفت و مولوی می گوید در پشت پرده ی آن مجلس پیرانی نیز بودند که به اعتراض فرشتگان لبخند می زدند و می گفتند اینان هنوز از راز خلقت انسان بی خبرند. در دیگر ابیات نیز،حافظ رندانه می کوشد پیرامون این سخن نکاتی را بیان کند.در بیت دوم تقابل و تضاد خواجه و بنده و در دیگر ابیات لغات متضاد هم به لحاظ لفظ و معنا، چون نخوری و بخوری و صباح و مسا و ... همه دال بر جمیع اضداد بودن دنیاست و انسان است که خود خلاصه ی دنیاست چرا که انسان هم جمیع اضداد است و خوی حیوانی دارد و خوی ملکی نیز در او است و تنها موجودی چون او می تواند به اختیار "ارادتی بنماید تا سعادتی ببرد". درگر ابیات علاوه بر طرح کلی ماجرای خلقت، هرکدام دریایی از معانی است.
Kiyarash
2017-07-23T14:34:30
ای بابا گند زدید وسط حالمون خواستیم دوتا تفسیر از ابیات مشکلشو بخونیمهمش شد دعوا خونگی جمع کنید خودتونو از شعر فقط تعسب گرفتن از شاعرشو یاد گرفتید؟حد اقل حرف نزنید که دوتا ادم با خرد روشون بشه بیان برا ما که چیزی از این اشعار نمیدونیم تفسیری بدن
محس سعیدزاه
2017-08-20T18:20:15
دعای گوشه نشینان بلا بگرداندچرا به گوشه چشمی به ما نمی‌نگریبه نظر میرسد که منظور خواجه از گوشه نشینی،زهد بی ریا باشد.آدمی که به دنیا توجهی ندارد وبه کنج زهد وقناعت خزیده است،اگر دعا کند، دعای معنوی میکند ورزق وروزی نمی طلبد. وچنین دعایی مقبو ل درگاه خدا است ،وبرآورده میشود.بلای مورد نظر حافظ،بلای فراق است که که برداشتنی هم نیست.او انتظار دارد که محبوب گوشه چشمی به وی بنگرد واین آرزو برآورده نمیشود.
امیررضا
2018-01-06T20:50:50
خواستم از لفظ نابه جای ابتدای حاشیه انتقاد کنمکیارش و جناب سعید زاده ی عزیز انتقاد مرا به تشکر تبدیل کردند .دمتون گرم!
حمیدرضا
2018-10-30T10:40:52
بیت اول یادآور این بیت بوستان است:«ارادت نداری سعادت مجویبه چوگان خدمت توان برد گوی»سعدی » بوستان » باب چهارم در تواضع » بخش ۱۴ - حکایت
مسعود هوشمند
2018-09-16T02:42:59
بنظر میرسد پاره یی از مضامین این غزل را حافظ از نظامی اخذ کرده است. به عنوان مثال مضمون مطلع غزل را نظامی در مخزن الاسرار چنین چنین به طور ساده سروده است:هر که نصیبش به ارادت کشد خاتم کارش به سعادت کشدو مضمون بیت چهارم: که در برابر چشمی و غایب از نظری را نظامی در خسرو شیرین مشروحاً بیان می دارد … شیرین در چشمه آبی به آب تنی مشغول و خسرو دزدانه او را نظاره می کند و چون شیرین متوجه موضوع می شود از شرم بدن خود را با گیسوان بلند خود می پوشاند. خسرو از شرم روی برگردانیده و شیرین بر اسب پریده و فرار می کند. دگر بار چون خسرو روی خود را به سوی چشمه بر می‌گرداند شیرین چابک سوار شیرین کار را نمی‌بیند و می‌گوید:برون آمد پری رخ چون پری تیز قبا پوشید و شد بر پشت شبدیزبه این سبب است که حافظ می فرماید:تو خود چه لعبتی ای شهسوار شیرین کار که در برابر چشمی و غایب از نظریهمچنین مضمون بیت دوازدهم را نظامی در هفت پیکر چنین سروده است:خیز تا می خوریم و غم نخوریم و انده روز نامده نبریم
رضا ساقی
2018-12-11T19:19:57
طُفیل هستی ِعشقند آدمیّ و پریارادتی بنما تا سعادتی ببریطُفیل: کسی یا چیزی که وجودش وابسته به وجود کس یا چیز دیگر است مانند کسی که ناخوانده همراهِ شخص مهمان به مهمانی می‌رود. وابستههستی : وجودآدمیّ وپری: انسان و جنّ و فرشتهارادتی بنما: ابرازتوجّه وعنایت کنمعنی بیت: بود ونبود همه ی آدمیان وجنّ وفرشتگان همه وابسته به وجودعشق هستند تو نیزبه عشق روی کن تاسعادتمند ورستگارگردی. ازنظرگاه حافظ «عشق خداست وخدا عشق است» وبنظر چنین می رسد که همین اعتقادوایمان راسخ، راز ماندگاری ِ آن عزیز بی همتاست. بی شک اوپیامبر عشق است که انسانها رااینچنین دلسوزانه به عشق ورزیدن فرامی خواند وراه ورسم آن راآموزش می دهد. حافظ به تنهایی یک مذهب است،یک مکتبِ انسانسازاست وبه هیچ یک از ادیان ومذاهب تعلقی ندارد، اوفراتر ازآنها ومستقل است. چراکه عشق فراتر ازمکان وزمان است..درمکتب آسمانی او هرگز ازوَعظ ،وَعده،گناه ، ثواب، تقوی ودانش صحبتی به میان نمی آید. پیامِ حافظ مَشحون ازمهر ومحبت، راستی ودرستی،شادی ونشاط وعشق وامید میان خالق ومخلوق است.او پیوسته انسانهارا به دوری از اوهام وخرافات تشویق کرده و بجانبِ فهمِ زیباییها هدایت می کند. چهره ای که حافظ از خدا ترسیم کرده است ، یارِآشفته مویی ِ غزل خوانیست که با پیراهنی سینه چاک، در حالی که جامی پر از شراب محبّت رابا طنّازی دردست گرفته،با لبی خندان ،سربه راه ،صلح جو واز روی مهر،نیم شب ،نرم نرمک به سراغِ عاشق دلداده ی ِ خویش می آید تااورا موردِدلجویی ،نوازش و لطف ومرحمتِ قرارداده وبا سخنان گرم و سحر انگیزش سرمست نماید. جهان وباقی وفانی فدای شاهد وساقیکه سلطانیّ عالم راطفیل عشق می بینمبکوش خواجه وازعشق بی‌نصیب مباشکه بنده را نخرد کس به عیب بی‌هنریخواجه: آقا،سرور،بزرگ"بنده": غلام ونوکربی هنری: کسی که هیچ هنری ندارد. عشق ورزی درنظرگاه حافظ یک هنراست دراینجا "بی هنری" کنایه ازکسی که عشق نمی ورزد.معنی بیت: ای سرور وای که قصد رسیدن بع بزرگی داری سعی کن از عشق بی نصیب مباشی براساس همان حقیقت که غلامِ بی هنر خریدار وطالبی ندارد آدم بی عشق نیز هیچ ارزشی ندارد خاصیّت وارزش واهمیّت آدمی به عشق است وبس.عشق می ورزم وامیّد که این فنّ شریفچون هنرهای دگرموجبِ حرمان نشودمی ِصبوح و شکرخواب صبحدم تا چندبه عذر نیم شبی کوش و گریه سحری"میِ صبوح" آن می که هنگام صبح نوشند.معنی بیت: تابه کی می خواهی صبح به باده نوشی بپردازی و ودرخواب شیرین سحرگاهی فروروی؟ کمی نیزوقت برای رازونیازبامعبوداختصاص بده نیم شبی برخیزوبرای گناهان خویش عفو وبخشش طلب کن واشگ ندامتی سحرگان ازدیدگان خویش روان کن. تاکی میِ صبوح وشکرخواب بامدادهشیارگردهان که گذشت اختیارعمرتو خود چه لُعبتی ای شهسوار شیرین کارکه دربرابر چشمیّ و غایب از نظریلُعبت: بازیچه،هرآنچه که باآن به بازی پردازند. دلبرشوخ،معشوقشهسوار: سوار دلاور، چالاک، و ماهر در اسب‌سواری معنی بیت: ای شهسوار شیرین رفتار وخوش حرکات توخودچه دلبرشوخ وطنّازی هستی که از یکطرف همواره درمقابل چشمان منی وازیکسو همیشه ازنظرغایب هستی!به پیش خیل خیالش کشیدم ابلق چشمبدان امید که آن شهسواربازآیدهزار جان مقدّس بسوخت زین غیرتکه هر صباح و مَسا شمع مجلس دگری"جان مقدس" کنایه ازجان پاک و بی آلایش عاشقانغیرت: رشک وحسدصباح: صبحمسا: شبمعنی بیت: ازاین رشک وحسد که هرصبح وهرشب مجلس افروز دیگران هستی جان هزاران عاشقانت درسوز وگدازافتاد وسوخت.شمع هرجمع مشوتاکه نسوزی مارایادهرقوم مکن تانروی ازیادمز من به حضرت آصف که می‌برد پیغامکه یاد گیر دو مصرع ز من به نظم دَری"آصف ابن برخیا": نام وزیر حضرت سلیمان است . حافظ غالباً این لقب را به وزیران باکفایت مثل تورانشاه می داد.نظم دری: شعرپارسیمعنی بیت: چه کسی ازمن به حضرت آصف پیغام می برد به اوبگوید که: یک بیت نکته دار ازمن به شعرپارسی یادبگیرودر خاطرنگاهدار:بیا که وضع جهان را چنان که من دیدمگر امتحان بکنی می خوری و غم نخوریمعنی بیت: ای آصف بدان که اوضاع دنیا راچنانکه که من تجربه کردم اگرتونیزامتحان کنی درمی یابی که باباده بنوشی غم واندوهت ازبین می رود.چون نقش غم زدورببینی شراب خواهتشخیص کرده ایم ومداوامقرّر استکلاه سروریت کج مباد بر سر حُسنکه زیب بخت و سزاوار ملک و تاج سری"کلاه سروریت کج مباد" کنایه ازاین است که همواره بزرگ و سرورباقی بمانی واساس بزرگی اَت زوال نپذیرد. زیب: زینتمعنی بیت: کلاه سروری وبزرگی اَت نیک برسرزیبایت نشسته، امیدوارم همچنان این کلاه برسر توپایداربماند که تو خود تاج سرهستی وزینت بخت وطالعی وبرازنده ی مملکت. یارمن باش که زیب فلک وزینت دهرازمهِ روی تو واشک چوپروین من است.به بوی زلف و رُخت می‌روند و می‌آیندصبا به غالیه سایی و گل به جلوه گریبه بوی: به امید،به آرزوی، درپی بوی معطّرتوغالیه سایی: عطرساختن، خوشبو سازی. معنی بیت: بادصبا وگل به هوس شنیدن بوی خوش تو می آیند ومی روند صبابه این امید که ازبوی تومایه گرفته،عطربسازد وهوا راخوشبوکند وگل به شوق پراکندن بوی تومی شکفدوجلوه گری می کند.مگرتوشانه زدی زلف عنبرافشان راکه بادغالیه ساگشت وخاک عنبر بوستچو مُستعّد نظر نیستی وصال مجویکه جام جَم نکند سود وقت بی‌بصریمستعّد:‌کسی که آماده برای کاریست،سزاوار،قابلمستعدِّ نظر:کسی که برای نظربازی کردن وهمچنین دریافت نظرازسوی معشوق قابلیّت وشایستگی دارد. جام جم: جام افسانه ای که معروفست متعلّق به جمشیدبوده واوضاع واحوال جهان رادراو می نگریست. روشن است که نابینایی که جام جم هم بدست داشته باشدنمی تواند چیزی ببیند. دراین بیت کسی که برای نظرکردن ودریافت نظرقابل نیست به نابینایی تشبیه شده که ازجام جم هیچ بهره ای نخواهدبرد.بی بصری: نابیناییوصال: رسیدن به معشوق.معنی بیت: وقتی که توانایی نظربازی کردن وقابلیّت دریافت نظرازجانب معشوق را نداری بیهوده درپی رسیدن به وصال مباش باید رسم وراه نظربازی ودلدادگی رابیاموزی وقابلیّت پیداکنی تابه وصال راه یابی چنانکه وقتی نابینا باشی جام جم هیچ تاثیری برای تونخواهد داشت.کسی که حُسن وخط دوست درنظرداردمحقّق است که اوحاصل نظردارددعای گوشه نشینان بلا بگرداندچرا به گوشه ی چشمی به ما نمی‌نگری"گوشه نشینان": برکناره نشستگان،درویشان وپرهیزگاران، عاشقانمعنی بیت: دعای پرهیزگاران که ازسرصدق وراستی صورت می پذیرد اثرگذار وبلاگردان است ای محبوب چرا به گوشه ی چشمی به عاشقان ِ گوشه نشین نمی نگری تا بلاها ومصیبت ها ی احتمالی دفع گردد.یارب توآن جوان دلاورنگاه دارکزتیرآه گوشه نشینان حذرنکردبیاوسلطنت ازمابخربه مایه ی حُسنو از این معامله غافل مشو که حیف خوری"سلطنت ازما بخر" کنایه ازاینکه همه ی اختیارات مارابه دست گیر وبرماتسلطّ پیداکن وسلطان ماباشمایه: آنچه که نقدبود،نقدینگی وسرمایهمایه ی حُسن: جمال و زیبایی به نقدینگی وسرمایه تشبیه شده است. حیف خوری: دریغ وافسوس بخوریمعنی بیت: ای محبوب بیا ودرقبال نشان دادن جمال وزیبایی به ما، بیا واختیارما،مقام وموقعیّت ماوهرآنچه داریم رابگیروبرمامسلطّ باش این یک معامله ی خوب برای توست بایک حُسن فروشی می توانی تمام مال ومنال وجان ودل ماراتصاحب کنی وسلطان ماباشی اگرازاین معامله چشم پوشی کنی دریغ وافسوس خواهی خورد.بکن معامله ای وین دل شکسته بخر که باشکستگی ارزد به صدهزاردرستطریق عشق طریقی عجب خطرناک استنعوذبالله اگر ره به مقصدی نبری!طریق: راه و روشنعوذ بالله: پناه برخدامعنی بیت: ای آنکه درطریق عشقورزی گام نهاده ای به هوش باش که این طریق بسیارخطرناک است وچه بسا که پناه برخدا شاید به منزل مقصود نرسی.قطع این مرحله بی همرهی خضرمکنظلمات است بترس ازخطرگمراهیبه یُمن همّت حافظ امید هست که بازاَری اُسامر لیلای لیله القَمرمعنی بیت: اَری: ببینماُسامر: قصّه وافسانه می گویملیلای: برای لیلای(معشوق) خویشلیله القمر: شب مهتابیمعنی بیت: بااین اراده وهمّتی که درحافظ می بینم بسیارامیدوارم که به برکت خواست ودعای حافظ دوباره در یک شب مهتابی به معشوق خویش قصّه می گویم.عاقبت دست بدان سروبلندش برسدهرکه رادرطلبت همّت اوقاصر نیست
امید وکیل
2021-08-16T18:53:01.400384
دعای گوشه نشینان بلا بگرداند چرا به گوشه‌ی چشمی به ما نمی‌نگری؟   از این زیباتر نمی‌توانست هم غرور خود را حفظ کند و هم التماس کند. به خاطر خودت هم که شده نگاهی به ما بکن!
در سکوت
2022-12-19T05:32:54.7405415
این غزل را "در سکوت" بشنوید
صدرا بهاری
2022-12-31T00:33:37.8532731
استاد شجریان به همراه جناب موسوی و استاد یاحقی در اجرای خصوصی (ساغر مِی) با این شعر چه کردند واقعا..حقا فقط کلمه اعجاز میتونه کمک کنه آواز شجریان بزرگ رو توصیف کنم. مخصوصا بیت ( به بوی ذلف و رخت،میروند و می آیند...) شجریان و ...
روح و ریحان
2023-02-28T22:01:09.4241568
فوق العاده، واقعا صد حیف که چرا جامعه فلان آهنگ های سبک و بعضا مبتذل را حفظ ان، ولی این اشعار غریب و مهجورن
یوسف شیردلپور
2023-03-22T23:03:40.0697071
چققققققدر این شعر زیباست وبااجرای استاد شجریان زیباییش صد چندان میشود، 💞💞🙏🙏
یوسف شیردلپور
2023-08-21T07:54:05.2264727
درود برشما کسری عزیز در تایید فرمایش حضرت عالی همین بیت، یعنی بیت دوم بس که دنیایی از درس وزندگیست، بکوش ای خواجه وازعشق بی نصیب مباش، که بنده را نخرد کس به عیب بی هنری بااجرای ملکوتی استاد شجریان این غزلیات و دیگر شعر وغزل معنی ومفهومش صد چندان میشود مانا باشید💐💞✋