حافظ:ای که دایم به خویش مغروری گر تو را عشق نیست معذوری
❈۱❈
ای که دایم به خویش مغروری
گر تو را عشق نیست معذوری
گرد دیوانگان عشق مگرد
که به عقل عقیله مشهوری
❈۲❈
مستی عشق نیست در سر تو
رو که تو مست آب انگوری
روی زرد است و آه دردآلود
عاشقان را دوای رنجوری
❈۳❈
بگذر از نام و ننگ خود حافظ
ساغر میطلب که مخموری
کامنت ها