حافظ:رفتم به باغ صبحدمی تا چنم گلی آمد به گوش ناگهم آواز بلبلی
❈۱❈
رفتم به باغ صبحدمی تا چنم گلی
آمد به گوش ناگهم آواز بلبلی
مسکین چو من به عشق گلی گشته مبتلا
و اندر چمن فکنده ز فریاد غلغلی
❈۲❈
میگشتم اندر آن چمن و باغ دم به دم
میکردم اندر آن گل و بلبل تاملی
گل یار حسن گشته و بلبل قرین عشق
آن را تفضلی نه و این را تبدلی
❈۳❈
چون کرد در دلم اثر آواز عندلیب
گشتم چنان که هیچ نماندم تحملی
بس گل شکفته میشود این باغ را ولی
کس بی بلای خار نچیدهست از او گلی
❈۴❈
حافظ مدار امید فرج از مدار چرخ
دارد هزار عیب و ندارد تفضلی
کامنت ها