گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حافظ:این خرقه که من دارم در رهن شراب اولی وین دفتر بی‌معنی غرق می ناب اولی

❈۱❈
این خرقه که من دارم در رهن شراب اولی وین دفتر بی‌معنی غرق می ناب اولی
چون عمر تبه کردم چندان که نگه کردم در کنج خراباتی افتاده خراب اولی
❈۲❈
چون مصلحت اندیشی دور است ز درویشی هم سینه پر از آتش هم دیده پرآب اولی
من حالت زاهد را با خلق نخواهم گفت این قصه اگر گویم با چنگ و رباب اولی
❈۳❈
تا بی سر و پا باشد اوضاع فلک زین دست در سر هوس ساقی در دست شراب اولی
از همچو تو دلداری دل برنکنم آری چون تاب کشم باری زان زلف به تاب اولی
❈۴❈
چون پیر شدی حافظ از میکده بیرون آی رندی و هوسناکی در عهد شباب اولی

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۴۶۶

تصاویر

کامنت ها

سید
2015-07-28T11:20:45
سلام، به دوستان توصیه می کنم آهنگ دفتر بی معنی از سرکار خانم سپیده رئیس سادات را گوش کنند! خیلی زیباست
پیام
2011-02-21T03:06:01
بیت سوم مصرع دوم : هم سینه پرآتش به هم...از کتاب حافظ به سعی سایه تصحیح هوشنگ ابتهاج
فرید ن
2019-12-30T02:37:29
دوستان گرامی از قدیم الایام در شعرو ادبیات ایران «دفتر» به معنی کتاب مقدس بکار رفته،چرا همیشه قصد داریم که معنی باطنی و معنی ظاهری برای شعر بسازیم!؟مثلا این شرابی که حافظ میگه منظورش شراب معرفت هست و نه شراب انگور...و از این دست معانی و تفاصیر.البته زیبایی شعر خواجه به اینه که هر کس با هر فکر و مرام و مسلکی برداشت دلخواه خودش رو میتونه از شعر داشته باشه،یکی میتونه بجای معشوق خداوند رو قرار بده و دیگری جنس مخالفی که بهش علاقه مند هست و هیچ کدوم هم نباید عقیده خودش رو درست مطلق به حساب بیاره و درصدد تحمیلش بر دیگری باشه
محمد شکری
2019-04-23T10:48:45
با سلام، اصل ترانه با این شعر توسط بانو روح انگیز اجرا شده که بسیار زیباتر از سایر اجراهای انجام شده می باشد. علاقه مندان میتوانید در آثار این خواننده بی بدیل موسیقی جستجو نمایید.
محمد ضیا احمدی
2019-09-30T17:09:13
خیلی خوشحال شدم که مصرع «چون پیر شدی حافظ از میکده بیرون آی»رقم زده شده ،چون اکثراً می‌گویند « از میکده بیرون رو» که با ادب حافظ و نیت او مغایرت دارد./ بدیهیست بیرون رفتن با بیرون آمدن دو مفهوم کاملا متفاوتی دارد مخصوصاً موقعیکه به صورت « امر » مورد استفاده قرار می‌گیرند
جاوید
2021-04-22T17:52:35
در پاسخ به آقا «فرید»باید عرض کنم گمونم شما حتی معنای کلمه‌ی (دفتر) رو تو فرهنگ لغت نزدید یا لااقل چهارتا شعر نخوندید که بفهمید به چی میگن دفتر معنی دفتر، کتاب و دفتر مدرسه(دینی) و مکتب خانه است که در آن ها مطالب دینی یادداشت میکردند و نه کتاب آسمانی دوماً اینکه کلماتی نظیر شراب و می و ساقی و... در هر شعری معنای متفاوت و مشخصی داره، باید دید اون شعر رو کِی و چرا و خطاب به چه کسی نوشته اما عموما اشعارش به دو دسته تقسیم میشن:یه گروه از اشعار که واقعا مراد از شراب همون می و شراب است که این اشعار خطاب تزویر گران و زاهدان دو روی زمان حافظه و به زاهدان تزویرگر میگه می خوردن بهتر از عبادات ازو روی رِیا ست. //( یه توضیح برای کسایی که نمیدونند: زمان حافظ دو سه تا پادشاه به تخت نشستند اولی که اسمش یادم نیست خیلی علاقه به شعر و شاعری داشت و به شاعران بها میداد اما دومی به اسم امیر مبارزالدین (پادشاه کرمان و سپس شیراز )یه پادشاه قاتل بی رحم بود که پادشاه اولیه رو کشت و خلاصه دهن همه رو سرویس کرد علاقه ای هم به شاعری نداشت(اینجا حافظ و شاعران اون زمان حسابی خونشون از دست حاکم جدیده به جوش بود) بعد از اینکه به اندازه کافی خون ریزی کرد یهو به فکر دین و ایمان و این چیزا افتاد از اون به بعد خیلی فاز مذهبیتوری می‌گرفت و به زاهدان و عارفان اهمیت می‌داد به همین دلیل بسیاری از افراد یه خرقه پوشیدنو یه عمامه گذاشتنو ادای مذهبی ها و با ایمان هارو در میاوردن که خودشون رو برای شاه عزیز کنند اما از اونجایی که حافظ خودش با دین و ایمان بود و اهل سلوک و خلاصه اینکارا تزویر اینارو میدونست و بدش میومد به همین دلیل هم بهشون هی میتوپید.)گروه دوم مربوط به خدا و این چیزا که حتی تو دانشگاه هم رشته اختصاصی داره واژه شناسی عرفانعذر میخواهم با توضیحات نا کاملم
Mo Taheri
2020-07-23T11:59:04
شاهککاری دیگر از رند دوران
آذرگشسب
2017-09-06T12:29:56
دفتر بی معنی مشکوک میزنه. حافظ تو زمان خودش دیوان شعرِ جمع شده ای نداشته!
احمد
2017-03-30T10:07:35
چه نزدیک است ازنظرمعنی این غزل حضرت حافظ با این غزل ازجناب خواجو جالب آنکه هر دورسفته هم وزن هم قافیه هستندخواجوی کرمانی » غزلیات مسیح وقتی ازین خسته دم دریغ مدارز پا در آمدم از من قدم دریغ مدارورم قدم بعیادت نمینهی باریتفقدی بزبان قلم دریغ مداربساز با من دم بسته و کلید نجاتاز این مقید دام ندم دریغ مداراگر دریغ نداری نظر ز خسته دلانازین شکستهٔ دلخسته هم دریغ مداربه عزم کعبهٔ قربت چو بسته‌ایم احرامز ما سعادت وصل حرم دریغ مداربشادمانی ارت دست می‌دهد آبیز تشنگان بیابان غم دریغ مدارنوای پرده‌سرایان بزمگاه وجودز ساکنان مقام عدم دریغ مداراگر شفا نفرستی بخستگان فراقز بستگان ارادت الم دریغ مدارچو عندلیب گلستان فقر شد خواجوازو شمامهٔ باغ کرم دریغ مدار
رئوف موسوی
2019-02-07T17:38:51
این آقای که شعر رو میخونه (سهیل قاسمی ) کاملا کلمه 《اولی》 را اشتباه تلفظ میکنه...خرابولا یعنی چی آخه؟؟؟؟...شرابولا...
رضا ساقی
2018-12-24T20:39:45
این خرقه که من دارم در رهن شراب اولیوین دفتر بی‌معنی غرق می ناب اولیخرقه: لباس مخصوص صوفیان ودرویشان. حافظ درسراسردیوان گهرباربارخویش ازخرقه بیزاری جسته وآن رامستوجب آتش دانسته است. خرقه گرچه نمادِ پرهیزگاری وتزکیه ی نفس است لیکن حافظ بدان سبب که خرقه پوش باپوشیدن لباس مخصوص، ادّعای پرهیزگاری داشته وخودراانگشت نمای خلق می کند آن رانمی پسندد وبراین باوراست که برای دینداری وپرهیزگاری نیازی به پوشیدن لباس مخصوص نیست وپرهیزگاری باید درباطن وقلب وجان آدمی صورت پذیرد نه درظاهرولباس. ضمن آنکه درآن روزگاران کم نبودندصوفیانی که باپوشیدن خرقه ووانمودکردن به تقوا ودینداری مردم را فریب داده وازاعتماد آنها درجهت حفظ منافع شخصی استفاده ی سوء می نمودند و چون به خلوت می رسیدند آن کاردیگرمی کردند. به همین سبب حافظ درطول تمام عمرخویش از"خرقه وخرقه پوش" بیزاری می جست وآن رااسباب ریا وتظاهر وحُقّه بازی می دانست.رَهن: گِرواولی : بهتر، سزاوارتردفتربی معنی : باتوجّه به اینکه دفتر وکتاب نیزهمانندِ "خرقه" همواره دستآویزفرصت طلبان وریاکاران و حُقّه بازان بوده حافظ آنهارا نیزبی معنی دانسته تابدینوسیله فضاسازی کرده وتوانسته باشد برتریِ شور واشتیاق وعشق ِقلبی رانسبت به زهد وتقوا نشان داده وآن رابرجسته سازی کند.معنی بیت: این خرقه ای که من برتن دارم فاقدارزش است فقط به درداین می خورد که درمقابل جام شرابی گِروگذاشته شود واین دفتر ِ به ظاهردانش و کتب درسی دینی بی معنی سزاوارآن است که به می ناب شسته شود هیچ سودی ازاین خرقه ودفتروکتاب حاصل نمی شود وسودمندی اینهادرقیاس با سودی که ازشرابخواری وعیش وعشرت نصیب آدمی می شودهیچ است.چنانکه گفته شد درآن روزگاران به ویژه درخانقاهها وصومعه سراها، بازارریاکاری صوفیان ،زاهدان وعابدان بسیارگرم وپررونق بوده است. آنها باترفندهای گوناگون وفریب مردم ساده دل، خودرابه مردم تحمیل کرده وبه اشغال جایگاهای مهم اجتماعی، غارت بیت المال،غصب اموال اوقافی وسایر منابع اینچنینی می پرداختند. حافظ که خودمدّتی بااین متظاهرین نشست وبرخاست کرده وباترفندها وحُقّه بازیهای ی آنهاکاملاًآشنابوده، رفتارهای آنهارابرنمی تابید وخود رادرآگاهسازی وروشنگری مردم مسئول می دانست ازهمین روست که درهرفرصتی که دست می دهد بازبانی حافظانه وشیوا واثربخش سعی دارد با به زیرسئوال کشیدن قداستِ کاذبِ خرقه ودفتروکتابِ ریاکاران، مشت آنهارابازومردم رابا ترفندهای حیله گرانه ی آنهاآشنا سازد.بیاکه خرقه ی من گرچه رهن میکده هاستزمال وقف نبینی به نام من درمیچون عمرتَبه کردم چندان که نگه کردمدر کُنج خراباتی افتاده خراب اولی چنانکه می دانیم معنای"خرابات" درغزلیّات حافظ درهرغزل متفاوت ومتناسب بامضمونیست که درآن بکارگرفته شده است‌. دراینجا به معنای مکانیست که درآنجا نقابهای ظاهری وبُت های باطنی می شکند غرور وخودخواهی پایمال می شود وبَرساخته های ذهنی وهمه ی بناهای شخصیّتی فروریخته وخراب می شوند. خرابات پناهگاه ورشکستگان روحی روانی وسرخوردگان اجتماعیست. حافظ که مدّتی درپی جستن حقیقت درکسوت صوفیگری وپرهیزگاری، باصوفیان وبه ظاهرپرهیزگاران همراه وهمگام بوده، خیلی زود پی به پوسیدگی وپوچی باورهای صوفیانه برده واینک قصددارد همچون ورشکسته ای عاطفی،خرقه ی خود را به گِرو باده سپرده ودفتروکتاب بی معنی خودرا به شراب ناب بشوید ودرکنج خرابات آرام گیرد.معنی بیت: وقتی که به پشت سرم نگاه می کنم وراه ِ طی شده را ارزیابی می کنم درمی یابم که عمرگرانمایه ام تباه شده وبربادرفته است برای گریزاز این غم واندوهِ جانکاهِ ورشکستگی بهترآنست که به خرابات پناه برده ودرگوشه ی آنجا به باده نوشی ومستی بپردازم.حافظ باجداشدن ازصوفیان حّقّه باز ومتشرّعین ریاکار،وآسودن درکنج همین خرابات بود که طریق عشق راانتخاب وبنای مَسلک ومرام ِ رندی رابااندیشه های لطیف وطبع حافظانه اش پی ریزی کرد بنایی مستحکم که هزاران سال است درمقابل طوفانهای حوادث روزگار وپتک های گرانِ کینه توزان وبدخواهان تاب آورده ودرگذرزمان روزبروزبه رونق واعتلای آن افزوده می شود.من زمسجدبه خرابات نه خودافتادماینم ازعَهدازل حاصل فرجام افتادچون مصلحت اندیشی دور است ز درویشیهم سینه پرازآتش هم دیده پرآب اولیمصلحت اندیشی:‌ عقل گرایی و مطابق خیروصلاح خویش اندیشیدن که بابی پرواییِ رندی ودرویشی سنخیّت ندارد. معنی بیت: ازآنجاکه مصلحت بینی،محافظه کاری وبراساس عقل مصلحت اندیش رفتارکردن،هیچ همگونی وسنخیّتی بامرام رندی ودرویشی ندارد بنابراین بهترآن است که آتشی درسینه افروخته گردد تاهرآنچه که به عقل وخیروصلاح مربوط می شود بسوزاند و رودخانه ای ازدیدگانم روان سازم که هرآنچه که بُردنیست باخودببرد. سینه ی درویش باید همیشه فروزان ودیده اش گریان باشد تاسوختنیها بسوزند وخاروخاشاکِ تعلّقاتِ دنیوی به آب سپرده شوند.بی شک آتشی که حافظ قصد دارد درسینه بیافروزد همان آتش عشق ومحبّت است وآبی که درنظر دارد ازچشمه ی چشمانش فوران کند اشکیست که حاصل سوزوگداز اشتیاق ودلدادگیست.تیره آن دل که دراوشمع محبّت نبُوَدخیره آن دیده که آبش نبَردگریه ی عشقمن حالت زاهد را با خَلق نخواهم گفتاین قصّه اگر گویم با چنگ ورَباب اولی"چنگ و رَباب" هردوآلت موسیقی قدیمی."باچنگ ورباب اولی": بهتراست با سازوآوازبگویم.بعضی ازشارحان براین باورند که " باچنگ ورباب" یعنی اینکه به گوش چنگ ورباب بگویم. بااینکه این معنی نیز درست است لیکن بنظراین ناتوان این برداشت حافظانه نیست وبه گوش چنگ گفتن هیچ لطف حافظانه ای ندارد وبا این برداشت، طنزرندانه ای که دردل بیت وجود دارد ازبین می رود شیرینی وحلاوت این بیت دراین تضادی هست که حافظ خلق نموده است. حافظ شاعرتضادهاست، ازبرخورد وجمع تضادهاست که زندگی زائیده می شود،طنزتولیدمی شود ونکته های باریکترازموپدیدارمی گردندوموتور اندیشه هابه کارمی افتد.درمصرع اوّل حافظ به زاهد اطمینان خاطر می دهد که چیزهایی که ازاو دیده ومی داندرابرای کسی نخواهدگفت وبرملا نخواهدکرد امّا درمصرع دوّم می فرماید حالا اگرخواستم بگویم باچنگ ورباب وبه آواز خواهم گفت وتورا هرچه بیشتر رسواخواهم نمود.حافظ پس ازآنکه راه خودرا اززاهدو عابدریایی جدامی سازد اورابه باد سُخره وطنزحافظانه می گیردومی فرماید: ای زاهد درست است که من مسیرخودراازشماجداکردم لیکن خیالت آسوده باد من ازریاکاریها وشیوه های فریبکاری توبامردم سخن نخواهم گفت ولی اگرروزی تصمیم گرفتم آنهارابامردم درمیان بگذارم بهتراست باسازودُهل وبه آواز وبا صدای بلند بگویم. بااین برداشت هم شیطنت وطنزحافظانه حفظ می شود هم تضادِ ی که درسخن است تبدیل به حلاوت وشیرینی می گردد ضمن آنکه بااین برداشت ،حافظ نیزدرمورد فاش نکردن حالت زاهدبدقولی نکرده است چراکه قول نداده بود که باچنگ ورباب نگوید فقط گفته بودباخَلق نخواهم گفت!معنی بیت: من ازترفندها وحُقّه بازیهای زاهدباخَلق سخن نخواهم گفت لیکن اگرقراربراین شدکه سخن بگویم بهترآن است که شیوه های ریاکاری زاهد را باآهنگ چنگ ورباب وبه آوازبلند فاش کنم تاهمگان ازشعبده بازیهای این متظاهرین آگاه گردند.زاهدازکوچه ی رندان بسلامت بگذرتاخرابت نکند صحبت بدنامی چند!تا بی سر و پا باشد اوضاع فلک زین دستدرسرهوس ساقی دردست شراب اولیزین دست: ‌از اینگونهبی سر وپا: بی سروسامان،قانون وبی نظم، بی همه چیزمعنی بیت: تازمانی که اوضاع روزگار اینچنین بی سروسامان است و چرخ فلک برمَداربی نظمی می چرخد(تازمانی که روزگارراهرج ومرج فراگرفته ودانا دررنج وعذاب است ونادان درنازونعمت وآرامش) راه رستگاری وسعادت همین است که درسر، ارادت به ساقی گلچهره ودردستانت جام شراب ناب داشته باشی.فلک به مردم نادان دهد زمام مُرادتواهلی فضلی ودانش همین گناهت بس!از همچو تو دلداری دل برنکنم آریچون تاب کشم باری زان زلف به تاب اولی"تاب" معنای زیادی دارد دراینجا تاب اوّلی به معنای غم ورنج وتاب دوّمی به معنای چین وشکن وپیچ وتاب آمده است. چون تاب کشم : وقتی قراراست رنج واندوه بکشم.معنی بیت: ای محبوب، ازدلداری همانندِ توهرگز دست برنخواهم داشت اگرقراربراین است که من رنج واندوه بکشم به هرجهت بهترآن است که این رنج واندوه ازجانبِ زلفی برآید که چین وشکن داشته باشد وچه زلفی بهتراززلف تو؟تاب بنفشه می دهدطرّه ی مشک سای توپرده ی غنچه می درد خنده ی دلگشای توچون پیر شدی حافظ از میکده بیرون آیرندی و هوسناکی در عهد شباب اولی"رندی" ازکلمات کلیدی دیوان حافظ است. حافظ به مددِ نبوغ خویش این واژه راکه سخت بدان علاقمند نیز بوده غنی سازی کرده ودامنه ی معنای آن راتوسعه بخشیده است. معنای رندی نیز همانندِ خرابات درهرغزل متفاوت ومتناسب با مضمون بیت تغییرمی کند. دراینجا به معنای خوشگذرانی وخوشباشی آمده است.شباب: جوانیمعنی بیت: ای حافظ وقتی که پیرو کهنسال شدی نباید مطابق روال جوانی به شرابخواری ادامه دهی خوشگذرانی وهوسرانی شایسته ی دوران جوانیست ونبایددردوران پیری تداوم داشته باشد. حافظ چه شداَرعاشق ورنداست ونظربازبس طورعجب لازم ایّام شباب است
پویا
2018-03-03T00:34:52
خانم رعنا فرحان این غزل را در غالب موسیقی بلوز در آلبوم I Return تحت عنوان Better Drown in Wine اجرا کرده.
بابک بامداد مهر
2018-08-07T23:12:44
سلامدرتوضیح وپاسخ به دوست عزیز،اشاره حافظ به دفتربی معنی،دفتر ودرس مدرسه ای بوده که درآن زمان مسلط بوده ومسلم بدانیدمنظورش به اشعارخودش که بیت الغزل معرفت است نبوده.درجایی خواندم استادشفیعی کدکنی این غزل رابسیارخوش داشته اند:این خرقه که من دارم دررهن شراب اولیوین دفتربی معنی غرق می ناب اولی.
در سکوت
2023-01-06T02:33:45.2880922
این غزل را "در سکوت" بشنوید
سهیل قاسمی
2023-01-18T21:16:57.1022097
سپاسگزارم که گوش کرده‌اید. البته منظور من، شرابولا خرابولا و ... نبود. من هم همان شراب اولیٰ و خراب اولیٰ منظورم بود. منتها اینجا به ضرورت وزن، در تلفظ، همزه حذف می‌شود. مثل وقتی که به‌جای در او، می‌گوییم دَرو. یعنی آوای انسدادی چاکنایی همزه را در تلفظ حذف می‌کنیم. در باره‌ی تلفظ اولیٰ، گویا در فارسی با ضمه ارجح است. هرچند با فتحه هم می‌خواندم، باز ناگزیر همزه را حذف می‌کردم. و می‌شد خرابَوْلا! که هم زیبا در نمی‌آمد و هم ممکن بود شما یا عزیز دیگری ایراد کنند که شرابَولا دیگه چیه! باز سپاسگزارم که نظرتان را نوشته‌اید.