گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حافظ:که برد به نزد شاهان ز من گدا پیامی که به کوی می فروشان دو هزار جم به جامی

❈۱❈
که برد به نزد شاهان ز من گدا پیامی که به کوی می فروشان دو هزار جم به جامی
شده‌ام خراب و بدنام و هنوز امیدوارم که به همت عزیزان برسم به نیک نامی
❈۲❈
تو که کیمیافروشی نظری به قلب ما کن که بضاعتی نداریم و فکنده‌ایم دامی
عجب از وفای جانان که عنایتی نفرمود نه به نامه‌ای پیامی نه به خامه‌ای سلامی
❈۳❈
اگر این شراب خام است اگر آن حریف پخته به هزار بار بهتر ز هزار پخته خامی
ز رهم میفکن ای شیخ به دانه‌های تسبیح که چو مرغ زیرک افتد نفتد به هیچ دامی
❈۴❈
سر خدمت تو دارم بخرم به لطف و مفروش که چو بنده کمتر افتد به مبارکی غلامی
به کجا برم شکایت به که گویم این حکایت که لبت حیات ما بود و نداشتی دوامی
❈۵❈
بگشای تیر مژگان و بریز خون حافظ که چنان کشنده‌ای را نکند کس انتقامی

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۴۶۸

تصاویر

کامنت ها

امین
2015-11-27T11:21:45
شما بعضی از قسمت های شعر را ستنسور کردیدمثل بیت 5 که میگوید:اگر این شراب خام است اگر این فقیه پختهشما به جای فقیه نوشته اید حریفتو بیت 6:بفتد ---> نوشته اید یه اشتباه نفتدلطفا شعر رو درست کنیدبازم اشکالاتی داره.ولی بخام بگم یه صفحه میشهبا نسخه تصلی مطابقتش بدیر
جاوید مدرس اول رافض
2016-01-29T12:54:14
**************************************************************************************عجب از وفای جانان که ................. نفرمودنه به نامه‌یی پیامی نه به خامه‌یی سلامیتفقدی: 35 نسخه (801، 803، 813، 814- 813، 818، 819، 821، 823، 824، 825، 843 و 24 نسخۀ متأخر یا بی‌تاریخ) خانلری، عیوضی، نیساری، جلالی نائینی- نورانی وصالعنایتی: 3 نسخه (822، 827 و 1 نسخۀ بی‌تاریخ) قزوینی- غنی، سایه، خرمشاهی- جاوید38 نسخه از جمله تمام نُسَخ کاملِ کهنِ مورّخ غزل 459 و بیت فوق را دارند.**********************************************************************************
فضل الله شهیدی
2012-09-09T07:51:50
حا فظ در بعضی ابیات خود شاهان وامیران زمان خودش را بسیار ستوده وحتما دلیل خاص مصلحتی داشته است اما در این غزل میبینیم که شاهان را از نظر اهل معرفت چقدر بباد تحقیر گرفته است میگوید:که برد به نزد شاهان ز من گدا پیامیکه به کوی می فروشان دو هزار جم به جامییعنی هزاران شکوه شاهی به یک جام می معرفتی نمارزدارزش واعتبار شاهان باعتبار سایر افراد است اگر آنها نباشند شاه بودن بی معناست اما اعتبار اهل معرفت بواسطه کمال فردی است وشکوه وعظمتی در دل احساس میکنند که جنبه الهی دارد وبه مردم ربطی ندارد
احسان
2013-04-08T07:36:46
که برد به نزد شاهان ز من گدا پیامیکه به کوی می فروشان دو هزار جم به جامی1-در کوی میفروشان دو هزار پادشاه از یک جام می نوشیدند.2- در کوی میفروشان نقش دو هزار پادشاه رفته در یک کوزه افتاده بود.3-در کوی می فروشان ارزش یک جام دو هزار پادشاه بود.
هلیا حبیب الهی
2010-03-23T11:29:12
در بیت 6،ز رهم را به ز رخم اصلاح کنید---پاسخ: در نسخهٔ قزوینی/غنی «رهم» است و بدل هم نیاورده.
رسته
2008-10-02T18:31:51
موضوع : غلط رسم الخطبیت 4غلط : نامهدرست : نامه ی غلط : خامهدرست : خامه ی ( هر دو مطابق نسخه ی قزوینی چنین است که پیشنهاد شد)---پاسخ: با تشکر، به صورت «خامه‌ای» و «نامه‌ای» تصحیح شد. در رسم‌الخط بعضی چاپهای تصحیح قزوینی-غنی «ای» را به صورت «ی» نوشته‌اند، مثلاً در بعضی از چاپها تمامی «ای»های آخر غزل «ای که با سلسله‌ی زلف دراز آمده‌ای» به صورت «ی» (آمده‌ی) درج شده‌اند که مقصود همان «ای» است. روی همین حساب، چاپ در دسترس شما نیز احتمالاً همین رسم‌الخط را رعایت کرده است.
رسته
2008-10-02T18:38:10
موضوع : وزن شعرمطابق تقطیع خطیب رهبر: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن
کامران بالانی
2013-11-16T14:55:22
در نسخه تصحیح شده توسط استاد خانلری و با توجه به نسخه اساسی که دردست داشته اند و قدیمی تر از نسخه استاد قزوینی بوده در مصرع دوم بیت اول آمده که به بزم درد نوشان دوهزار جم به جامی که با عنایت به واژه گدا در مصرع اول همخوانی بیشتر دارد
مادر
2020-11-25T17:14:21
به نظر من با توجه به بیت 4 که شاه نعمت الله ولی پیام و سلامی برای حافظ نفرستاده و به حافظ بی توجهی کرده، در بیت 5 خام خود حافظ هست. و پخته شاه نعمت الله ولی. حافظ میگه اگر در مقابل شاه نعمت الله ولی که در این راه به معرفت رسیده و پخته شده و من خام و تازه کارم هستم ، ولی من خام و تازه کار هزار بار با معرفت تر و بهتر از شما پخته و با تجربه هستم.
یوسف
2017-04-08T12:25:58
به نظر من معنی بیت اول می تواند این باشد که: آیا کسی هست که این پیام را از طرف من به شاهان برساند که اینقدر دچار کبر و غرور نشوند و از سرنوشت شاهان درگذشته عبرت بگیرند که خاک شدند و خاکشان جامی شده در دست من گدا
مسعود هوشمند
2018-09-21T01:18:07
روی سخن حافظ در این غزل با شاه نعمت الله ولی است.شاه نعمت الله سفری کوتاه به شیراز داشته و در این سفر به تبلیغ دین و ادعاهای بلندپروازانه ی خود میپردازد و حافظ پس از مراجعت شاه نعمت الله این غزل را در ردّ ادعاهای واهی وی می سراید.در بیت ز رهم میفکن ای شیخ ....حافظ اشاره ای مستقیم به این موضوع دارد
رضا ساقی
2018-12-27T22:13:12
که برد به نزد شاهان ز منِ گدا پیامیکه به کوی می فروشان دوهزار جم به جامیگرچه دراین غزل هیچ اسم واشاره ی روشنی به مخاطب غزل نشده است بااینحال باتوجّه براینکه حال وهوای غزل با حس وحال غزل ِ "آنان که خاک رابنظرکیمییاکنند" یکیست، بعضی ازشارحان براین باورند که مخاطب این غزل نیزشاه نعمت اله می باشد. بانظرداشتِ طنز وکنایه ای که درمتن ِابیات غزل وجود دارد بنظرمی رسد که این ظن وگمان به یقین نزدیکتراست.شاهان: شاهنشاه، شاه شاهان( شاه نعمت اله)گدا: نیازمندتوجّه یاروتهیدست کوی می فروشان : محلّه ی باده فروشان، کنایه ازکوی وخانه ای که پیرومرشد رندان سکونت دارد. محل تجمّع رندان وعاشقان راه حقیقت.جَم: جمشید پادشاه افسانه ای که به شکوه وعظمت شهرت دارد. حافظِ رند درمصرع اوّل مخاطب خودراازروی طنز، "شاه شاهان" خطاب می کند وخودراازفروتنی وتواضع "گدا" می خواند! لیکن درمصرع دوّم صریح تر وبی پرده ترطعنه زده وحرف دلش راکوبنده ترمی زند.معنی بیت: چه کسی پیغام مرابه شاهنشاه شاهان می برد که (زیاد به عنوان شاهی خود دل خوش مکن) درکوی بادفروشان دوهزارپادشاهی مثل جمشید افسانه ای را به یک کاسه شراب می فروشند!ساقی بیارباده وبا محتسب بگوانکارمامکن که چنین جام جَم نداشتشده‌ام خراب و بدنام و هنوز امیدوارمکه به همّت عزیزان برسم به نیک نامیخراب: گناهکار و رسوابه همّت: به لطف، باکمکمعنی بیت: گرچه رسوای زمانه شده وخراب وبدنام هستم امّاامیدوارم که با عنایت ومساعدت دوستان من هم اعتبار وآبروی خویش رابدست آورده وبه خوشنامی برسم.صوفیان جمله حریفند ونظرباز ولیزین میان حافظ دلسوخته بدنام افتادتو که کیمیافروشی نظری به قلب ما کنکه بضاعتی نداریم و فکنده‌ایم دامیکیمیا : درقدیم بسیاری براین بودند که دانشی پیداکنند که بواسطه ی آن بتوانند آهن ومس را به طلا مبدّل کنند. بعضی نیزهمانند شاه نعمت اله ادّعای کرامت داشته ومدّعی بودند که قادرندبا نظرکردن درخاک وسنگ آنها راتبدیل به طلا کنند. "کیمیافروش" طعنه به شاه نعمت اله هست که غزلی بامطلع "ماخاک رابه نظرکیمیاکنیم" سروده بودوحافظ نیز پاسخ آن را"باغزل آنانکه خاک رابه نظرکیمیاکنند"داده بود.قلب: 1- دل، 2- سکّه ی تقلّبی بِضاعت: سرمایه وداراییمعنی بیت: ای مدّعی ِ کیمیاگری! ای کیمیافروش، به قلب سیاه وتقلّبی ما نظری بیافکن(وبا آن کرامتی که داری تبدیل به طلا کن!) که هیچ سرمایه ای جزاین سکّه ی تقلّبی وبی ارزش دراختیارنداریم!برای مقابله بامدّعی حافظ بهترین راه راانتخاب می کندهرگزنمی گوید تودرغگو وحُقّه بازهستی او باکمال ادب ونزاکت، برای کسی که ادّعای کیمیاگری دارد یک سکّه ی تقلّبی می دهد وازاومی خواهدکه تبدیل به سکّه کند! روشن است که این روش برای تحقیروبازکردن مشتِ دروغین حُقّه بازحافظانه ترین راه است.آنان که خاک رابه نظرکیمیاکنندآیابود که گوشه ی چشمی به ماکنند!عجب ازوفای جانان که عنایتی نفرمودنه به نامه‌ای پیامی نه به خامه‌ای سلامیخامه: قلممعنی بیت: شگفتا ازوفاداری جانان که هیچ توجّهی به مریدان خویش نکرد! نه نامه ای نه پیغامی فرستاد ونه باقلم سلامی برای ما نوشت!چنین بنظرمی رسد شاه نعمت اله ازحافظ به سبب صراحتِ لهجه ورُک وبی پروا بودنش، زیاد دل خوشی نداشته وهنگام ورودبه شیراز سراغی ازوی نگرفته که حافظ اینگونه به اوطعنه می زند. توبه سلامی ونامه ای ازاحوالات ما جویا نشدی لیکن بیا به میکده ی ما ببین که چگونه رندان ِ خاکسار فروتنانه اوقات خودرابرای دعا به توصرف خواهندکرد.بگذربه کوی میکده تا زُمره ی حضوراوقات خودزبهرتوصرفِ دعاکنند.اگر این شراب خام است اگر آن حریف پختهبه هزار بار بهتر ز هزار پخته خامیکسی چه می داند شاید شاه نعمت اله که اندیشه های ناب حافظانه رابرنمی تابیده، طعنه ای به حافظ زده وجهان بینی اورامثل شراب خام شمرده که حافظ نوشیدن شراب خام را به دیدار حریف ِ مدّعی ترجیح داده وبه استقبال وملاقات اونرفته است! معنی بیت: (نشستن درخانه و....) شراب خام نوشیدن،درنظرمن هزار باربهترازملاقات و دیدارهزارطبیبِ مدّعی (شاه نعمت اله ) هست.دردم نهفته بِه زطبیبان مدّعیباشد که ازخزانه ی غیبم دَوا کنندز رَهم میفکن ای شیخ به دانه‌های تسبیحکه چومرغ زیرک افتد نفتد به هیچ دامیمعنی بیت: ای شیخ که بادانه های تسبیح دام گسترانیده ای تاافرادساده لوح رابه دام بیاندازی! برای من تبلیغات مکن، بدان که وقتی مرغ زیرک وهوشیارباشد به هیچ دامی نمی افتد.گرجلوه می نمایی وگرطعنه می زنیما نیستیم معتقد شیخ خودپسندسر خدمت تو دارم بخرم به لطف و مفروشکه چو بنده کمتر افتد به مبارکی غلامیبخرم: مرا خریداری کنباتوجّه به اینکه لحن کلام دراین سه بیت پایانی کاملاًتغییریافته است دواحتمال متصوّراست: اوّل اینکه شایدحافظ پس ازآنکه چندپاسخ دندان شکن وتحقیرکننده به شاه نعمت اله گفته، باملایم کردن لحن کلام شاید می خواسته حرمت اورانگاه دارد وازجاده ی ادب ومعرفت خارج نگردد.احتمال دوّم این است که بنظرچنین می رسد که حافظ دراین سه بیتِ پایانی،ازپرداختن به شاه نعمت اله فارغ شده و روی سخن رابه طرف محبوب خویش گرفته است.معنی بیت: ای حبیب، هوای خدمتگذاری تورادارم می خواهم به غلامی تومشغول باشم مراازروی لطف بخرونگاهدارکه چنین غلام مبارک وبنده ی مطیع کمترپیدا می شود.به لابه گفت شبی میرمجلس توشومشدم به رغبت خویشش غلام ونشدبه کجا برم شکایت به که گویم این حکایتکه لبت حیات ما بود و نداشتی دوامیمعنی بیت: ای محبوب، من این گله وشکایت به کجاببرم واین حکایت غم انگیزباچه کسی بازگویم که لبان تو زندگانی ما وآب حیات مابود دریغا که دوام نداشت وهمیشگی نبود.دربزم دوریک دوقدح درکش وبرویعنی طمع مدار وصال دوام رابگشای تیر مژگان و بریز خون حافظکه چنان کُشنده‌ای را نکند کس انتقامیمعنی بیت: بگشای چشم وبا تیرغمزه ی مژگان خونم رابریز که ازدل هیچکس برنمی آید تا از کُشنده ای لطیف مثل تو انتقام گیرد.خونم بخورکه هیچ ملک باچنان جمالازدل نیایدش که نویسد گناه تو
احمد
2018-06-07T03:21:12
با سلام خدمت امین عزیز ... اگر این شراب خام است و اگر حریف پخته به هزار باره بهتر ز هزار پخته خامی ...منطق و عقل میگه که همون واژه ی حریف درسته ! چه ربطی داره که فقیه باشه !؟ شراب . خام . حریف . پخته . همه مراعات نظیر هم هستند و اگر به منظور شاعر دقت بشه ؛ اطمینان به حریف بیشتر میشه ! میگه شراب خامی که با حریف پخته ( با تجربه ) بنوشی بهتر از هزار بار بهتره از شراب پخته ای که با آدمی خام ( مدعی ) بنوشی ... حالا این وسط فقیه چه کاره ی چه !!؟ چه ربطی داره این وسط ...
احمد
2018-06-08T09:20:49
سلام امین عزیز ... بیت 6 میگه مرغ زیرک به دام نَفِتَد ... درست هم هست ! حالا شما چرا میگی بفتد درسته !؟ شما میگی " بفتد به هیچ دامی " درسته !!!؟ اصلا از نظر معنی دستوری اشتباه میشه خخخ( مثلا ؛ بفتد به هر دامی درسته ) نه هیچ...
در سکوت
2023-01-06T02:51:36.3603937
این غزل را "در سکوت" بشنوید