گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حافظ:احمد الله علی معدلة السلطان احمد شیخ اویس حسن ایلخانی

❈۱❈
احمد الله علی معدلة السلطان احمد شیخ اویس حسن ایلخانی
خان بن خان و شهنشاه شهنشاه نژاد آن که می‌زیبد اگر جان جهانش خوانی
❈۲❈
دیده نادیده به اقبال تو ایمان آورد مرحبا ای به چنین لطف خدا ارزانی
ماه اگر بی تو برآید به دو نیمش بزنند دولت احمدی و معجزه سبحانی
❈۳❈
جلوه بخت تو دل می‌برد از شاه و گدا چشم بد دور که هم جانی و هم جانانی
برشکن کاکل ترکانه که در طالع توست بخشش و کوشش خاقانی و چنگزخانی
❈۴❈
گر چه دوریم به یاد تو قدح می‌گیریم بعد منزل نبود در سفر روحانی
از گل پارسیم غنچه عیشی نشکفت حبذا دجله بغداد و می ریحانی
❈۵❈
سر عاشق که نه خاک در معشوق بود کی خلاصش بود از محنت سرگردانی
ای نسیم سحری خاک در یار بیار که کند حافظ از او دیده دل نورانی

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۴۷۲

تصاویر

کامنت ها

ناشناس
2015-07-31T02:42:05
ضمن اینکه متأسفم که این مجال هم بستر نامناسبی برای نکاتِ بعضن نادرست عزیزان شده، بسیار دوست داشتم یک اهلِ فن و ذوقی توضیح بدهد که بیتِ اول را چگونه باید خواند تا بحر و تقطیعِ درست به وزن غزل که (فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن) است، برسد؟!به نظر بنده، واژه ی "ایلخانی"، باید "الخانی" باشد؛ همانگونه که در مصرع دومِ بیت ششم، "چنگیزخانی" را به حسب رعایت وزن "چنگزخانی" آورده است.لطفن به جای دلقک‌مآبی، چهارتا چیز از این سفره یاد بگیریم و یاد بدهیم. ممنون که به اندازه ی یک تاریخ، اندر خمِ یک کوچه‌ایم!!!!!
ناباور
2015-12-20T04:31:54
آقای منوچهر تقوی بیاتچرا آدرس آشتباه به دیگران می دهید حافظ شاه را مدح گفته نه عبید راغزل یاد باد آنکه سر کوی توام منزل بود نیز ، مستقیماً خطاب به ابوااسحاق استخواجه این غزل را در حسرت روزگار شادخواری ابو اسحاق سروده در ابیات انتهاییمیفرماید : راستی خاتم فیروزه بواسحاقیخوش درخشید ولی دولت مستعجل بوددیدی آن قهقهه کبک خرامان حافظکه ز سرپنجه شاهین قضا غافل بودروزگاری که دولت چهارده ساله ی ابو اسحاق درخشش داشت ولی در رفتن تعجیل کرد
ناشناس
2015-12-20T03:42:53
شعرای لیبرال به شعرای انقلاب مدیحه سرا میگویند. در حالی که حافظ نه حکومت دینی. بلکه شاه را مدح کرده است.
امیرعلی
2015-06-03T16:28:50
برای مریم:خرد چشم جان است چون بنگری تو بی چشم شادان جهان نسپری...
مریم
2015-03-03T17:45:38
من کسی به نام مستعار اویس را دوست دارم یه تفال به حافظ زدم این غزل اومد به نظرتون معنیش چی میتونه باشه؟؟
محمد
2016-07-26T08:46:25
قدر مسلم آوازه شاعری مثل حافظ به درگاه سلاطین هم رسیده بود و چه بسا مدح شاه به خاطر اضطرار و مخاطراتی است که اگه شاعر امتناع می کرده پیش می آمده ، چیزی که مهمه اینکه حافظ به هیچ وجه یه شاعر درباری نیست و با حذف یا تغییر برخی از ابیات این قبیل شعرها مسیر حکمت و بیداری در شعرهاش دیده میشه
ایلیا
2016-12-09T10:56:50
به نظر میاد بیت اول همچون حالتی باید داشته باشهاحمد الله علی معدله السلطانیچون معدله السلطانی متصل به هم و به معنی عدالت پادشاهی استنتیجتا باید به صورت "مَ ع دِ لَ تُ ال سُّ ل ط ا ن ی خونده بشه
منوچهر تقوی بیات
2012-06-21T12:16:01
برای دریافت معنای فال، مقاله ی " حال در دیوان حافظ را بر روی نت جست و جو کنید.این غزل گرچه به نام حسن ایلخانی است اما حطاب به عبید زاکانی که دوست بسیار نزدیک و عزیز حافظ بوده، نوشته شده است که در آن زمان از دست امیرمبارزالدین از شیراز فرار کرده و به بغداد نزد حسن ایلخانی رفته بود. حافظ در مدت غیبت عبید از شیراز غزل های زیبایی در فراق عبید نوشته است ، مانند این غزل "یاد باد سر کوی تو ام منزل بود . . . " یا غزل " یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد . . . " منوچهر
منوچهر تقوی بیات
2012-06-21T12:18:00
فال در دیوان حافظ درست است نه " حال در دیوان حافظ" منوچهر
یک ناشناس دیگر
2010-09-29T16:42:09
(بیت ششم!!!)
امین کیخا
2013-04-30T13:53:03
نژاد به فارسی لغت زیبایی دیگر هم دارد که کمتر بکار می بریم و ان پروز می باشد به کردی هم رگز نژاد می شود
بیگانه
2020-03-11T06:09:21
با سلامدر پاسخ به ناشناس، جدای از آن که با نظراتان کاملا موافقم، نکته ای که فرمودید هم از نظر بنده درست است و اگر ایلخانی به صورت الخانی خوانده نشود از وزن خارج می گردد.
وحید
2019-04-13T23:25:09
بهر حال حافظ با طبع لطیفش برای امرار معاش نمیشده بره کارگری پس به همین دلیل به نظرم گاهی شعر مدح میگفته و صله میگرفته
ناقه
2017-05-28T01:00:32
هو الحق شعر حافظ همه بیت الغزل معرفت استآفرین بر نفس دلکش و لطف سخنشبیایید با آیینه دل ببینیم ...! مسایل تاریخی و دون را دور بریزید ... شعر ناب عرفانیست با رموز نهفته شعر ناب ولایت است و شیعه علی ... عشق علی میخواهد و جام جهان بین محفوظ در دل حافظ ... و سلام با مدعی مگویید اسرار عشق مستی بگذار تا بمی ....
امیرمحمد دهقان
2018-10-05T11:36:52
 غزل چنانکه صراحت دارد، در مدح سلطان احمد جلایر، از سلسله ایلکانیان بغداد است ، به گفته علامه قزوینی در مقاله حافظ و سلطان احمد جلایر حافظ در غزلیات خود یک بار به تصریح و بار دیگر بدون تصریح از سلطان احمد جلایر یاد کرده است ، این پادشاه در تذکره دولتشاه سمرقندی چنین وصف شده است : سلطان السلاطین احمد، خلف الصدق سلطان اویس جلایر است ، بعد از پدر در دارالسلام بغداد بر مسند خلافت قرار گرفت و ملک را از طریق برادرش سلطان حسین بیرون آورد و آذربایجان را نیز تصرف کرد و شوکتی زیاده از وصف یافت و حکم او تا سر حد روم رفتی و پادشاه هنرمند و هنرپرور و خوش طبع بود و اشعار عربی و فارسی نیکو می گفته ،،، اعتقادی عظیم به خواجه حافظ داشت و چند بار او را به بغداد دعوت کرده بود اما خواجه حافظ دعوت او را اجابت نمی کرد و ایـن غـزل (احـمدالله عـلی معـدلة السـلطان ) را در جواب او سرود و به بغداد فرستاد، سلطان احمد جلایر از سال 487 الی 418 ق حکومت کرد و در سال 418 به دست قره یوسف کشته شد،از آنجا که در نسخه قزوینی کلمه آخر بیت ایلخانی ضبط شده نه ایلکانی توضیح زیر را اضافه می نماید: سلسله از 456 تا 057 در ایران سلطـنت کرده است ، بنیـانگـذار این سلسـله هـلاکوخـان و از شاهان معروف آن ابوسعید بهادر خان است ، امّا ایلکانیان همان آل جلایر هستند که از 637 تا 418 بر عراق و ارمنستان سلطنت کردند و پایتختشان بغداد بود، دکتر غنی نیز در تاریخ عصر حافظ همین اویس را سلطان اویس ایلکانی نوشته است ،دکتر معین در فرهنگ خود یادآور می شود که محمد قزوینی ایلکانیان را مُحرّف ایلخانیان می داند، ولی این سلسله را برای عدم اشتباه با ایلخانیان (سلسله ای که هلاکو تأسیس کرد) به صورت ایلکانیان یاد کرده اند،پس معلوم می شود علامه قزوینی ایلخانان را یکی دانسته و بدین سبب ایلخانیان را پذیرفته و متعرض نسخه نشده است ، اینک غزل :خدا را بر دادگری سلطان سپاس می گویم : احمد پسر شیخ پسر حسن ایلکانی ،که مصراع دوم توضیح کلمه سلطان در مصراع اول است.
مسعود هوشمند
2018-09-22T02:23:28
@ناقهاتفاقاً به شما نباید گفت اسرار عشق و مستیتا ابد الدهر در جهل مرکب خود بمانی.
رضا ساقی
2018-12-31T19:12:59
احمد الله عَلی مَعدِلة السّلطان ِاحمدِ شیخ اویس ِ حسنِ ایلخانیاحمد الّله : خداراسپاس می گویمعلی: برایمَعدِلت: عدلالسّلطان: پادشاهاحمد شیخ اویس حسن ایلخانی: غزل در مدح سلطان احمد جلایر، از سلسله ایلکانیان بغداد است . این پادشاه در تذکره دولتشاه سمرقندی چنین وصف شده است : سلطان السلاطین احمد، خلف الصدق سلطان اویس جلایر است ، بعد از پدر در دارالسلام بغداد بر مسند خلافت قرار گرفت و ملک را از طریق برادرش سلطان حسین بیرون آورد و آذربایجان را نیز تصرف کرد و شوکتی زیاده از وصف یافت و حکم او تا سر حد روم رفتی و پادشاه هنرمند و هنرپرور و خوش طبع بود و اشعار عربی و فارسی نیکو می گفته واعتقادی عظیم به خواجه حافظ داشت و چند بار او را به بغداد دعوت کرده بود اما خواجه حافظ دعوت او را اجابت نمی کرد و ایـن غـزل (احـمدالله عـلی معـدلة السـلطان ) را در جواب او سرود و به بغداد فرستاد.معنی بیت: :خداوند راسپاس می گویم برای دادگری سلطان احمد پسر شیخ حسن ایلکانی(ایلخانی).حافظ درهرمدح وثنایی که درحق دوستانِ پادشاه یا پادشاهان دوست نموده بلااستثنا، مخاطب خویش رابه دادگستری وعدالت تشویق وترغیب کرده است. حافظِ جهاندیده وفرهیخته، ازهر روانکاو وطبیب بهترمی دانست که طبع پادشاهان بسیارتُرد وشکننده است واگرقراراست آنهارابه رعایت عدل وانصاف و فضایل اخلاقی دعوت کند هیچ شیوه ای بهترازتشویق وترغیب جواب نمی دهد. اونیک می دانست که طبع پادشاهان باطبع کودکان تفاوتی ندارد وتنهااز طریق تشویق وترغیب است که می توان این دوقشر نازک دل را به فضایل انسانی و اخلاقی بیاراست.شاه رابِه بود ازطاعت صدساله وزهدقدریک ساعته عمری که دراو دادکندخان بن خان و شهنشاه شهنشاه نژادآن که می‌زیبداگر جان جهانش خوانیخان بن خان: خان فرزند خانمی زیبد: سزاوار استمعنی بیت: خانِ فرزند خان و شاهنشاهی که از اصل ونسب شاهنشاهان است اگر او را جانِ عالم هستی بخوانی زیبنده ی اوست.دیده نادیده به اقبال تو ایمان آوردمرحباای به چنین لطف خدا ارزانیاقبال: روآوردن دولت،طالع، بختارزانی : عطا،بخششمعنی بیت: دولتی که به تو روی آورده بدون دیدن هم مشهود محسوس است.چشمانم قبل ازآنی که دولت توراببیند آن رادریافت ودرک کرد وبه اقبال خوش تو ایمان آورد آفرین، مرحبا بر تو که سزاوار عطا وبخشش خداوندی قرار گرفته ای.دراَزل هرکوبه فیض دولت ارزانی بودتاابد جام مرادش همدم جانی بودماه اگربی توبرآیدبه دونیمش بزننددولت احمدی و معجزه ی سبحانی"دولت احمدی" ایهام دارد: 1- لطف وعنایت پیامبراسلام 2- دولت سلطان احمد جلایریمعجزه ی سبحانی : معجزه ی الهی اشاره به معجزه ی دونیم شدن ماه از جانب پیامبر که به شقّ القمرمعروف است.معنی بیت: (اگرتونباشی ماه نیز درنمی آید) واگرروزی ماه بدون حضورتو یا بی اجازه ی توطلوع کند به لطف ومددِ دولت محمّدی وبه وسیله ی معجزه ی خداوندی درهم می شکند و به دونیم تقسیم می شود!سیرسپهرودورقمررا چه اختیار؟درگردشندبرحسب اختیاردوستجلوه ی بخت تودل می‌برد ازشاه و گداچشم بددورکه هم جانی وهم جانانیجلوه: خودنمایی و نمایش،جاذبه ،تابش فروغمعنی بیت: تابش فروغ دولتی که به توروی آورده چنان جذّاب است که ازشاه وگدا دل می برد وشیفته ی خودمی سازد ازتو ودولت تو چشم بد دورباد که هم جان وهم جانان هستی، هم مانندجان عزیز وشیرینی هم اینکه خودت معشوق وجانان هستی.درآن بساط که حُسن توجلوه آغازدمجال طعنه ی بدبین وبدپسند مبادبرشکن کاکل تُرکانه که در طالع توستبخشش وکوشش خاقانی وچنگزخانیبرشکن: بیارای وچین وشکن بدهکاکل: دسته‌ای از موی قسمت میانی سر که آن را بلند نگه دارند،همچنین به موی جلو سرنیزگویند که برپیشانی ریزند،طرّه،کاکلهکاکل ترکانه: مدل کاکلی که ترکان می بستند.قاآنی: اشاره به اوکتای قاآن جانشین چنگیز خان مغول است و قاآن، در اصل لغت به معنای پادشاه بزرگ است.چنگز خان: چنگیز خانی که به ضرورت وزن شعر"ی" حذف شده است.معنی بیت: طرّه وکاکل خودرا بیارای وبه شیوه ی ترکان ببند که اراده وهمّت وبخشندگی ِ چنگیزو قاآنی درذات وسرشت توست.نازها زان نرگس مستانه ات بایدکشیداین دل شوریده تاآن جعد وکاکل بایدشگرچه دوریم به یاد توقدح می‌گیریمبُعد منزل نبود در سفر روحانیقدح: کاسه ی شراب، جامقدح گرفتن: شراب نوشیدنبُعد: مقابل قُرب،فاصله ودوریسفر روحانی : سفرکردن درعالم خیال معنی بیت: ای حبیب ،اگرچه به ظاهرازتو دورافتاده ایم امّا به یاد شراب می نوشیم چنانکه در محضرتوهستیم چراکه درسفر روحانی،دوری راه معنایی ندارد.درراه عشق مرحله ی قُرب وبُعد نیستمی بینمت عیان ودعا می فرستمتاز گُل پارسیم غنچه ی عیشی نشکفتحبَّذا دجله ی بغداد و می ریحانی"گل پارسی" ایهام دارد:1- گلی است به غایت سرخ و خوشرنگ که آن را گل صدبرگ و گلناز فارسی هم میگویند.2- کنایه ازشهرشیراز که به شهرگل وبلبل شهرت دارد.حبَّذا: خوشا، چه خوب و خوش است.می ریحانی: باده ی ریحانی، شراب ناب وخالص، شرابی که آغشته به عطروبوی گلهای معطّرباشد.معنی بیت: درشیرازنتوانستم به عیش ونوش مطلوب بپردازم گُل پارسی اَم هیچ غنچه ای نداد ونشکفت ای خوشا بغداد(قلمرو حکمرانی مخاطب) که محل عیش ونوش با باده ی ناب ریحانیست.ره نبریم به مقصود خوداندرشیرازخرّم آن روز که حافظ ره بغدادکندسرعاشق که نه خاکِ درمعشوق بودکی خلاصش بوداز محنت سرگردانیمعنی بیت: ای حبیب، سرعاشقی که خاک درگاه دوست نگردد کی وچگونه خواهدتوانست ازغم واندوهِ آوارگی ودربدری رها شود؟ فتاد درسرحافظ هوای چون تو شَهیکمینه ذرّه ی خاکِ درتوبودی کاجای نسیم سحری خاک در یار بیارکه کندحافظ ازاودیده ی دل نورانیخاکِ درِ یار: خاک آستانه ی معشوق که درنظرگاه عاشق توتیای چشم است روشنی و بینایی می بخشد.معنی بیت: ای بادسحرگاهی ازخاک درگاه یاربیاورتا حافظ آن راتوتیای چشم کند وچشمانش رانورانی سازد.دلیل راه شو ای طایرخجسته لقاکه دیده آب شدازشوق خاک آن درگاه
Sepide
2022-10-12T15:45:41.8706183
منم امیدوارم در شرایط اضطرار مجبور به این‌کار شده باشه  چون هیچ جوره نمیتونم بپذیرم اینچنین فرد وارسته و آزاده ای با میل خودش برای این افراد مداحی کرده باشه :)) 
در سکوت
2023-01-16T01:52:31.3668579
این غزل را "در سکوت" بشنوید