گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حافظ:گفتند خلایق که تویی یوسف ثانی چون نیک بدیدم به حقیقت به از آنی

❈۱❈
گفتند خلایق که تویی یوسف ثانی چون نیک بدیدم به حقیقت به از آنی
شیرینتر از آنی به شکرخنده که گویم ای خسرو خوبان که تو شیرین زمانی
❈۲❈
تشبیه دهانت نتوان کرد به غنچه هرگز نبود غنچه بدین تنگ دهانی
صد بار بگفتی که دهم زان دهنت کام چون سوسن آزاده چرا جمله زبانی
❈۳❈
گویی بدهم کامت و جانت بستانم ترسم ندهی کامم و جانم بستانی
چشم تو خدنگ از سپر جان گذراند بیمار که دیده‌ست بدین سخت کمانی
❈۴❈
چون اشک بیندازیش از دیده مردم آن را که دمی از نظر خویش برانی

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۴۷۵

تصاویر

کامنت ها

علی
2015-09-23T02:08:00
شعر ناقصه که اصلش اینه:گفتند خلایق که تویی یوسف ثانیچون نیک بدیدم به حقیقت به از انیشیرین تراز انی به شکر خنده که گوییمای خسرو خوبان که تو شیرین زمانیتشبیه دهانت نتوان کرد به غنچه هرگز نبود غنچه بدین تنگ دهانیخود سرو بماند از قد و رفتار تو بر جایبخرام که از سرو گذشتی به روانیصد بار بگفتی که دهم زان دهنت کامچون سوسن آزاده چرا جمله زبانی گویی بدهم کامت و جانت بستانمترسم ندهی کامم و جانم بستانیچشم تو خدنگ از سپر جان گذراندبیمار که دیده‌ست بدین سخت کمانیچون اشک بیندازیش از دیده مردمآن را که دمی از نظر خویش برانیاز پیش مران حافظ غمدیده ی خود راکز عشق رخت داد دل و دین و جوانیدر راه تو حافظ چو قلم کرد ز سر پایچون نامه چرا یک دمش از لطف نخوانیبر اساس نسخه ی غنی،قزوینی و قدسی.
محیا
2015-10-11T02:49:22
یا صاحب الزمان، ای خسرو و پادشه خوبان.....الغیاث.
ناشناس
2015-03-19T21:13:00
سلام خسته نباشید. چند تا اشتباه هست که ننوشتید : 1: شیرین تر نه شیرینتر.2: از دیدۀ مردم نه دیده مردم.3: بیت آخر هم ننوشتید : در راه تو حافظ چو قلم کرد ز سرپای / چون نامه چرا یکدمش از لطف نخوانیتشکر.
مهران
2010-02-22T20:23:56
حمیدرضا جان اگر سبک این دو بزرگوار رو با هم مقایشه کنیم میبینم که بی شک این غزل از حافظ میباشد یا حداقل از عطار نمیتواند باشد!!!!!!!!!
حمیدرضا
2009-01-03T18:02:10
این شعر را برخی به عطار منتسب می‏کنند.
ندا
2014-04-21T22:36:15
چرا شاعر در این شعر تخلصش را نیاورده؟
امین کیخا
2014-04-22T15:39:19
bebakhshid felan farsinevis keyboardam kharab ast ! vali manzouram ine ke navard va nanavard mishavad sezavar /nasezavar dar in sheer bekhosos ! vard e gol ham yani sezavar e gol
امین کیخا
2013-05-11T13:48:47
لایق بجز سزاوار کلمه دیگری هم دارد و ان نورد است و نالایق می شود نانورد کسایی می فرمایدنانوردیم وخوار واین نه شگفت که بن خار نیست وردنوردوردنورد هم یعنی شایسته گل و ورد فارسی است و به عربی رفته است
دکتر محمد ادیب نیا
2019-06-30T23:42:22
گفتند خلایق که تویی یوسف ثانیچون نیک بدیدم به حقیقت بِه از آنیاصطلاحات و ترکیبات این غزل؛ یوسف ثانی، خسرو خوبان، شیرین زمان، غنچه تنگ دهان، سوسن آزاده، کام ده ی جان ستان، بیمار سخت کمان، حافظ غمدیده، عشق رخت (رخ تو)، و.... حاکی از آنست که این غزل نوعی معاشقه آسمانی و مطایبه دلدادگی و مناجات عرفانی با یک وجود کامل و متعالی است، که در عرفان اسلامی از آن به انسان الهی و کامل تعبیر می شود. و البته در عرفان شیعی این وجود کامل همان وجود کامل و مکملی است که جهان موجود به وجود مقدس او برپاست و آن همان وجود مبارک و نورانی حضرت مهدی (صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف) می باشد. .... والحمد لله رب العالمین علی کل حال
رضا س
2019-08-17T02:43:36
بیت آخر کلمه مردم ایهام داره و هم میتونه اشاره به اصطلاح از چشم مردم افتادن داشته باشه و هم اشاره‌‌ای به مردمک چشم که اشکی ازش می‌افته و یا اینکه اشک طرف رو درمیاری اگر از خود برانی و قبولش نکنی. این غزل به غیر از دو بیت آخر خیلی شبیه به سبک غزلیات سعدیه ولی دو بیت آخر از هنرمندی‌های خاص خود حافظ محسوب میشه.
محمد قاسمی فرد
2021-03-09T00:57:07
سلام دروددر بیت دوم شیرین تراز انی به شکر خنده که گوییمای خسرو خوبان که تو شیرین زمانی.شیرین زمانی به اشتباه معنی شده،و بیشتر به معنی شیرین زمانه معنی کرده اتد،که بنده این خرکیب شیرین زمان را در جایی ندیدم.به اعتقاد من،زمان در لهجه کرمانجی به معنی زبان است و این ترکیب ،در این لهجه به معنی شیرین زبان است.که اگر به این صورت باشد،بسیار بهتر می نماید.حافظ در ساختن ترکیب واژگان استاد است،و اوردن شیرین زمانه بعید به نظر میرسد.چون حافظ با ترکیب واژگان شاعران دست دوم و دست سوم،واژگان سازی میکرده،در اینجا هم بعید نیست،این واژه را از زبان کردی،کرمانجی گرفته باشد،19/12/99 دکتر محمد قاسمی فرد،ساعت 58 دقیقه بامداد
فرخ مردان
2017-09-07T12:13:36
صدای سرکار خانم تاجیک زیبایی خاصی به شعر دادند. با تشکر از ایشون.
شهریار
2017-02-03T15:25:16
یا صاحب الزمان ادرکنی
رضا ساقی
2019-01-03T21:35:15
گفتند خلایق که تویی یوسف ثانیچون نیک بدیدم به حقیقت بِه از آنیخلایق: مردم،مخلوقاتثانی: دوّمیمعنی بیت: مردم همه گفتند که تو در زیبایی وجمال، یوسف دوّم هستی امّا وقتی که من به تودقیق تر نگاه کردم دریافتم که به راستی تو بهتر ازآنی که مردم گفته اند.هرکس که دید روی توبوسیدچشم منکاری که کرددیده ی من بی نظرنظرنکردشیرین تر از آنی به شکرخنده که گویمای خسرو خوبان که تو شیرین زمانیمعنی بیت: ای پادشاه خوبان،وقتی که لبخند می زنی بسیاردلپذیرتر وشیرین تراز آن می شوی که من بگویم توشیرین زمانه هستی، توازشیرین ِ خسرو نیز شیرین تری.اجرها باشدت ای خسروشیرین دهنانگرنگاهی سوی فرهادِ دل افتاده کنیتشبیه دهانت نتوان کرد به غنچههرگز نبود غنچه بدین تنگ دهانیمعنی بیت: دهان کوچک وتنگ تورابه غنچه نمی توان تشبیه نمود چراکه غنچه هرگزبه این تنگ دهانی وجودندارد.جان فدای دهنت باد که درباغ نظرچمن آرای جهان خوشترازاین غنچه نبستصد بار بگفتی که دهم زان دهنت کامچون سوسن آزاده چرا جمله زبانیسوسن: گلی است معروف که انواع مختلفی دارد. یکی ازآنها سفید که پنج گلبرگ و پنج کاسبرگ دارد وبه همین سبب به ده زبان ویا سوسن آزاد معروف شده است.معنی بیت: صدهابارخودت گفتی که روزی ازدهانم توراکامیاب خواهم نمود ای حبیب چرا به گفته ی خودعمل نمی کنی وهمانندِ گل سوسن چراسرتاپا زبان هستی!به سان سوسن اگرده زبان شودحافظچوغنچه به پیش تواَش مُهربردهن باشدگویی بدهم کامت و جانت بستانمترسم ندهی کامم و جانم بستانیمعنی بیت: می گویی به توکام می دهم وجانت رامی گیرم من می پذیرم امّا بیم آن دارم که جانم رابگیری وکام ندهی!به لب رسید مراجان وبرنیامد کامبه سررسید امید وطلب به سرنرسیدچشم تو خدنگ از سپر جان گذراندبیمار که دیده‌ست بدین سخت کمانیخدنگ: تیر"سخت کمان": کسی که کمان سخت و محکم را بکشد.2. آن‌که در کشیدن کمان و تیراندازی مهارت داشته باشد؛ تیر‌انداز ماهر و پرزورمعنی بیت: چشمان توبقدری نافذ وقدرتمنداست که تیرعشوه وغمزه را از سپر جان عبورمی دهد، چه کسی چشم مست و بیمار دیده است که اینچنین در کشیدن کمان و تیراندازی مهارت داشته باشد!عدو باجان حافظ آن نکردیکه تیرچشمت ای بروکمان کردچون اشک بیندازیش از دیده ی مردمآن را که دَمی از نظر خویش برانیمعنی بیت: آن کسی راکه لحظه ای ازچشم می اندازی وازنظر می رانی درنظرمردم چنان بی اعتبار وبی ارزش می شود که گویی قطره ی اشگی بوده وازچشم افتاده است.من اَرچه درنظریارخاکسارشدمرقیب نیزچنین محترم نخواهدماند
حاتم
2022-10-11T06:55:08.6053102
سلام و سلامتی برای همه عزیزان، دوستان بنظرم حضرت حافظ بوضوح با یک معشوق زمینی صحبت می‌کند. بارها این اشعار زیبای حضرت حافظ را می‌بینیم که مخاطبش عشق زمینی است. برهانم: حضرت حافظ از کجا دیده که معشوق آسمانی تنگ دهان است و وقتی لبخند می‌زند سیمایش زیباتر می‌شود. بنظرم کاملا روشن است مفهوم و منظور این ابیات. در پناه خدای مهربان    
در سکوت
2023-01-16T01:55:30.1149481
این غزل را "در سکوت" بشنوید: پیوند به وبگاه بیرونی
بیدل بی نشان
2023-02-04T23:24:59.5636701
هر کسی با ادبیات کلاسیک آشنا باشه ، بی شک ردپای برجسته ی سعدی رو در این غزل مشاهده میکنه  سعدی در ناخودآگاه حافظ به طور چشمگیری اثر گذاشته  بسیاااااری از ترکیب ها و تشبیه ها و مدل های شعری حافظ ، از حضرت سعدی الگو برداری شده  تعدادشون وااااااقعا زیاده