گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حافظ:بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی خون خوری گر طلب روزی ننهاده کنی

❈۱❈
بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی خون خوری گر طلب روزی ننهاده کنی
آخرالامر گل کوزه گران خواهی شد حالیا فکر سبو کن که پر از باده کنی
❈۲❈
گر از آن آدمیانی که بهشتت هوس است عیش با آدمی ای چند پری زاده کنی
تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی
❈۳❈
اجرها باشدت ای خسرو شیرین دهنان گر نگاهی سوی فرهاد دل افتاده کنی
خاطرت کی رقم فیض پذیرد هیهات مگر از نقش پراگنده ورق ساده کنی
❈۴❈
کار خود گر به کرم بازگذاری حافظ ای بسا عیش که با بخت خداداده کنی
ای صبا بندگی خواجه جلال الدین کن که جهان پرسمن و سوسن آزاده کنی

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۴۸۱

تصاویر

کامنت ها

روفیا
2015-02-23T14:19:52
خاطرت کی رقم مهر پذیرد هیهاتمگر از نقش پراکنده ورق ساده کنیاز همان سادگی سخن می گوید که منشا بسیاری برکات است و همی دانم من و تو ...در جایی خواندم شاعری در عهد ویکتوریا به نام رابرت براونینگ کلمه قصاری گفت که به فارس ترجمه شده است : کمتر بیشتر است یا کمتر غنی تر است !!!less is more این کلام اسمانی هم با اموزه های مذاهب گوناگون سازگار است و هم می گویند جرقه پیدایش سبک minimalism در هنر بوده است و به دوستان پیشنهاد میکنم اثار هنرهای گوناگون که متاثر از این سبک هستند اعم از نقاشی و عکاسی و معماری را در google image مشاهده نمایند و از جادوی سادگی لذت ببرند و در عرصه های گوناگون زندگی خود و عزیزانشان را از برکات بی مانند سادگی بهره مند سازند .
مجتبی خراسانی
2015-02-06T12:45:40
سلامخاطرت کی رقم فیض پذیرد هیهاتمگر از نقش پراگنده ورق ساده کنیاغراق نیست (توضیحی پیرامون اغراق: احتمال دارد عقل بپذیرد عرف نپذیرد. غلو: نه عقل می پذیرد و نه عرف. مبالغه: هم عقل می پذیرد و هم عرف) اگر بر سردر جهان نوشته شود.ورق باطن انسان است. نباید همانند چرک نویس خط خطی شود.شک نیست که این همه مرقومات م
مجتبی خراسانی
2015-02-06T12:50:59
سلامخاطرت کی رقم فیض پذیرد هیهاتمگر از نقش پراگنده ورق ساده کنیاغراق نیست (توضیحی پیرامون اغراق: احتمال دارد عقل بپذیرد عرف نپذیرد. غلو: نه عقل می پذیرد و نه عرف. مبالغه: هم عقل می پذیرد و هم عرف) اگر بر سردر جهان نوشته شود.ورق باطن انسان است. نباید همانند چرک نویس خط خطی شود.شک نیست که این همه مرقومات ما را در مزاج قابلیت او تاثیری بی نهایت خواهد بود و محتاج به تادیبی فوق غایت نخواهد شد.والسلام خیر ختام
مهناز ، س
2016-09-28T21:49:36
drjackool گرامیگر از آن آدمیانی که بهشتت هوس استعیش با آدمی ای چند پری زاده کنیمی گوید: اگر دوست داری در بهشت زندگی کنی ، با مردم پری سیرت و فرشته خوی دوست باش که عیشی ست بهشتی مانا باشی
ناشناخته
2016-09-28T18:14:49
جناب شمس، باور بفرمایید که " منت " میگذارند چه منت گذاشتنی است و نه گزاردنی.
drjackool
2016-09-28T17:42:24
سلاممن معنی بیت سوم رو مخصوصاً مصرع دوم رو هرچی فکر میکنم نمیفهمم منظورش چی بوده پر از ابهامهلطفاً اساتید یه توضیحی بهم بدنبا تشکر
مهسا
2016-07-09T11:04:36
سلامعذر میخوام که بنده ادبیاتی همچون ادبیات زیبای شما ندارم..اما دلم گرفتبین این افراد غنی..یکی هم به "غلت" و "غلط" اشاره نکرد..شاید وبگذری به اینجا رسید و دانش نداشت و در همین نادانی ماند و رفت...توضیح بدهید که غلت ریشه ی فعل غلتیدن است و غلط همان اشتباه...تصحیحات بر عهده ی جنابان...فقط لطفا در جهل بیشتر نگذارید مردمان را...به اندازه ی کافی هست...هست...هست...
پیمان
2016-11-12T12:53:44
بسی جای حیرت است که غزلی به این زیبایی، روانی و پر نغز را بخوانی و بعد حاشیه بزنی که منظور از جلال الدین وزیر فلان شاهک بوده است.ای وای من، ای وای من، ای وای من.غزل فریاد میزند: ورق ساده و عیش از بخت خدا داده بکن، ورنه خون خوری. شاه شجاع کیست که وزیرش که باشد؟!!از جلال الدین به غیر از رومیش هیچ کس را حافظ منظور نیست.
علی فیضی
2012-07-13T11:55:09
معنی بیت سوم:اگر از آنآدم هایی هستی که آرزوی بهشت داری با چند آدمیزادفرشته نژاد به عیش و نوش بپرداز.در بیت آخر نیز خواجه جلال الدین وزیر شاه شجاع بوده که نام او تورانشاه است و حافظ در چند غزل وی را ستوده است
اندیشه
2013-10-27T14:29:03
درود.دوستی به من فرمودند ذیل غزل شماره 481 حافظ در تاریخ ما، بر حاشیه ات، حواشی زده اند(!).دیدم و خواندم، عشرت و سعید عزیز!هر چه از دوست میرسد، نیکوست؛ ولی من سخنانتان را درنیافتم!کاش کمی روشنتر بنویسید...سپاسگزارم.
امین کیخا
2013-10-27T14:36:20
درود بر اندیشه نیکو رایم بله حق باشماست کمی تیرگی پیش امده بود میان دوستانمان به لطف پروردگار گذشت . اما چکیده نوشته ایشان این است که از نوشتن چون تویی همه به وجد امده ایم و اگر به ما منت بگزاری( بگذاری) باز بنویسی همه خواهیم خواند درود بر تو و نام بلندت
تاوتک
2013-10-27T21:08:23
استاد جانم درودسایه تان بر سر ما و تاریخ ما و تاریخ مایان مستدام و پاینده باد.
اندیشه
2013-10-20T12:56:45
این شعر -به ویژه بیت چهارم- در رد آراء ساده دلانی است که روانشناسی مثبت نگر را فقط در طرح شعارهایی کلی، مبهم و به ظاهر مثبت چون "من موفق هستم" و " من ثروتمندم" و ... خلاصه کرده اند و واقع بینی؛ کسب توانایی و مهارت؛ و گردآوری اسباب آن را نادیده میگیرند.
عشرت
2013-10-20T14:41:33
آفرین به اندیشۀ عزیز که نکته سنج هستند و دایرۀ تفاسیر را گسترش میدهند. واقعا ادبیات پتانسیل برداشتهای روانشناسی و جامعه شناسی را بسیار دارد. اندیشه جان اگر بتوانی مباحث را دسته بندی کنی و به نتیجه برسانی کار بسیار موفقی خواهدشد. مباحث هوش عاطفی، من والد و کودک شاعر، گستردگی من اجتماعی در شاعران مختلف و بسیاری از مباحث دیگر جایشان خالیست. بازهم منتظرم از شما بخوانم. سپاس.
عشرت
2013-10-20T15:31:23
سلام سعید عزیزم. ممنون که لغت نامه و دابل کلید را گوشزد کردی. بخدا نمیدانستم و به نوشتۀ سایت هم توجه نکردم! از همینجا از همه عذر میخواهم که تکرار مکرارات کردم، شرمنده.
سعید
2013-10-20T15:18:15
اندیشه جان هله (آگاه باش) که تحت تاثیر این آفرین ها و زنده بادها قرار نگیری که بد دامیست که در آن سرها بریده بینی !عزیزم بگذار حالا که از روانشناسی گفتی چشمانت را باز کنم وآگاهت کنم نسبت به تکانه های رهگذرها و عشرت ها که سوپاپهای اطمینانی هستند که برای رهایی از انفجار ناهشیار ..اندیشه جان هر که باشی با هر سواد و ذوقی !اینجا امنیت نخواهی داشت تا امثال عشرت و رهگذر و..هستند پس دعوتت میکنم خواندن و اندیشیدن تا ندانستن و نوشتن خاصه این نوع نوشتن که با یک دابل کلیک ساده بر روی هر واژه در فضای همین تارنما هم امکان پذیر است پس خاموش بخوان به امید روزی که باز همه بیاییم و بنویسیم موافق و مخالف بدون تاختن به دیگری و بدون بی احترامی
تنها خراسانی
2020-01-25T15:49:44
گر از آن آدمیانی که بهشتت هوس استعیش با آدمی ای چند پری زاده کنی"چند"احتمالا به معنای" تاکی "باشد در این بیت!بیت بعد روشنگری می کند که اسباب بزرگی در این عیش چند روزی نمی باشد.
تنها خراسانی
2020-02-06T01:39:01
ذات و جبلت این جهان رنج است.هر چه عمیق تر بنگری دردناکتر!جهان پیر رعنا را ترحم در جبلت نیستز مهر او چه می‌پرسی در او همت چه می‌بندیحافظ
تنها خراسانی
2020-04-06T05:26:48
خاطرت کی رقم فیض پذیرد هیات!مگر از نقش پراگنده ورق ساده کنینجم الدین علامه حسن زاده آملی: معرفت نفس همان روان شناسی و خودشناسی است که اقرب طرق به ماورای طبیعت و صراط مستقیم خداشناسی است.انسان بزرگترین جدول بحر وجود و جامع ترین دفتر غیب و شهود و کامل ترین مظهر واجب الوجود است.این جدول، اگر درست تصفیه و لایروبی شود، مجرای اب حیات و مَجلای ذات و صفات می گردد.دفتر حقست دل، به حق بنگارش/نیست روا پرنقش باطله باشدانسان کاری مهمتر از خود سازی ندارد، و ان مبتنی بر خود شناسی است.
تنها خراسانی
2020-04-06T06:05:56
خاطرت کی رقم فیض پذیرد هیهات
جواد
2020-12-16T11:06:22
سلام به همه تاریخ مای های عزیز...من آدم ادبی نیستم ولی خب تفاسیر دوستان رو که میخونم واقعا لذت میبرمخواستم بگم که از یک مسئله ذهنی و آشفتگی افکار و اوهام خیالات به شدت آزرده خاطر میشدم تا این که ی تفالی به حضرت حافظ زدم این غزل اومد برامخاطرت کی رقم فیض پذیرد هیهاتمگر از نقش پراکنده ورق ساده کنیپیروز و سربلند باشید..یا علی
حسین
2020-12-24T16:12:21
سلام به اهالی شعر و ادب و اساتید گرانقدردر بیت هفتم مصرع اول من کار خود گر به خدا باز گذاری حافظ شنیدم و البته گر به کرم باز گذاری هم زیاد شنیدم، اساتید اگه لطف کنن وراهنمایی خوشحال میشم. والبته این بیت در رابطه با داستان بشر پرهیزکار هست که بسیار داستان جالبیست
ایمان عبیدی
2021-03-21T15:38:03
توی برنامه پرگار قسمت زندگی ارزشمند و جواب رواقیون. در این قسمت که کپی کردم از این بیت حافظ استفاده میشه به زیبایی و ربط دادم به موضوع پذیرش و سرنوشت و تقدیرپیوند به وبگاه بیرونی
دکتر محمد ادیب نیا
2020-06-07T05:23:56
با سلام بر همه حافظ نشینان؛ بیت هفتم در دیوان خواجه حافظ شیرازی به اهتمام مرحوم انجوی شیرازی (کار خود گر به کرم بازگذاری حافظ) به جای کرم ، خدا آمده است (کار خود گر به خدا بازگذاری حافظ) و به گمان بنده این مصرع درست تر باشد، به دلیل اینکه باز گذاشتن به معنای تفویض نمودن است و آن اشاره به یکی از منازل و وسایل سیر و سلوک در اخلاق عرفانی «تفویض الامر الی الله » می باشد. لذا می توان نتیجه گرفت که کار به خدا واگذاردن در مصرع مورد نظر احیانا منظور این شاعر عارف الهی بوده که نتیجه آن خوشبختی خدادادی است که نصیب انسان می گردد. ضمنا لازم به یادآوری است که دیوان مذکور بیت هشتم را هم ندارد. سلام و درود خداوند بر همه عارفان مخلص باد....
ناصر
2020-10-20T12:06:45
آقارضاساقی دوست گرامی اززحمتی که بابت تفسیراشعارمی کشیدبی نهایت سپاسگزارم شادوپاینده باشید
طهرانی
2020-09-16T14:25:15
شاید زبان فارسی و فرهنگ ایرانی من اندازه دوستان گرانقدر غنی نباشد.من به نیتی فالی گرفتم و این غزل برایم آمد، دیدم تمام دروسی که در غرب خوانده‌ام در این ابیات آمده است و بسی منقلب شدم از دیدگاه من : در این ابیات درس‌هایی است که در بزرگترین دانشگاه های جهان به صورت آکادمیک تدریس می‌شود ضمن اینکه لازم به ذکر است که من هنوز این ابیات را حفظ نیستم معتقدم حافظ در این غزل بر چند نکته مهم اشاره کرده است اولی انتخاب اساتید برجسته، دومی تمرکز ذهن بر روی هدف، سومین تلاش برای ایجاد بستر مناسب برای رسیدن به اهداف چهارمین دستگیری از افراد نیازمند به علمت و در آخر یادآوری این نکته که از همان مبدأ که آمده ای به مقصود میرسی
داور
2020-09-25T20:22:58
نظرم منظور شاعر اینه که تویی که آرزو و هوس بهشت راداری چقدر درزندگی خود با انسان های واقعی نشست و برخاست داشتی همون انسانها که سزاوار نام آدم هستند نه آنها که فقط نام انسان را یدک می‌کشند
حامد نوری
2017-08-02T11:55:32
حافظ در سطر سوم، گر از آن آدمیانی ..... میگوید که:اگر از آن آدم هایی هستی که بهشت را می خواهی تو پری زاده ای، تا چند می خواهی با آدمیان در عیش و عشرت باشی ( بطور خلاصه، اگر معنوی هستی به مادیات دل خوش نکن)
حسین،۱
2017-11-29T16:02:58
گمانم در مصرع : کار خود گر به کرم بازگذاری حافظبه این صورت درست تر است:کار خود گر به کرم بازگزاری حافظدر اینجا ”کار“ چون نه مادُیست و نه قابل انتقال ، بهتر است گزار با ” ز “ نوشته شود. با احترام
ناشناخته
2017-11-29T17:25:01
باز گذاشتن، مصدر مرکب ( مصدر پیشوندی ) سپردن ، تفویض رها کردن . ترک کردن .
محسن
2017-11-29T13:08:06
خاطرت کی رقم فیض پذیرد هیهاتمگر از نقش پراگنده ورق ساده کنیکار خود گر به کرم بازگذاری حافظای بسا عیش که با بخت خداداده کنیمفهومش اینه که زمانی به فیض و لذت میرسی که از سوالات هدف آفرینش و قیل و قالی که آن ایجاد میکند رها شوی در بیت بعدی هم در تایید بیت قبل میگه کار دنیا رو به کرم و آنچه مقدر شده رها کن تا به عیش بسیار دست یابی
مرتضی
2017-01-16T19:09:14
باسلام خدمت اساتید بزرگوار.به نظرتون مصرع «گر از آن آدمیانی که بهشتت هوس است»اینگونه نبوده?:::گر از آن آدمیانی که بهشتست هوس....به نظرم اینجور به وزن شعر بیشتر میخوره.ممنون
امیر
2017-05-10T01:58:49
خون خوری گر طلب روزیه ننهاده کنی. جناب حافظ به اسناد و احکام و اخبار و افکارِ شخص شخیص هر جنبنده ای متناسب با احوالاتشان، آن دم ک در حال خواندن غزل است معنی خاصّه ای میبخشد. از بابت اینکه ( معنیِ شعر، درون دل شاعر باشد(علی الخصوص حافظ) ) هیچ احد الناسی توانای تفسیر ابیات
یاسر رحمانی
2018-09-10T17:53:39
این درسته به نظرم کار خود گر به خدابازگذاری حافظ ای بسا عیش که با لطف خداداده کنی
یاسر رحمانی
2018-09-10T17:57:02
به نظرم این درسته کار خود گر به خدا بازگذاری حافظ ای بسا عیش که با لطف خداداد کنی
عبد الرحمان
2019-01-02T00:34:27
سلام اندیشیدن و تدبیر و تعقل ما قدرتی است که خداوند به ما عنایت میکند ، این جا منظور اینه که به آنچه بالاتر از توان توست ( عقلی و روحی و مالی و جسمی و .... ) نیندیش چون چنین توانی نداری چون این اندیشیدن نیست بلکه تصوریر ذهنی ( خیالات و توهم ) و در ثانی هر تدبیری هم کنی اول و آخرش ختم به خداوند میشود و نکته اینکه زمانی تدبیر در کاری و امری نمیشود که عاشق آن کار یا چیز یا امر باشی و از هر جای بویی از آن حس کنی به سمتش میروی بدون تعقل و همین خطرناک است ، چون شاید بوی از طرف نادرست آشنا برات بیاد و به سمتش بری و در دام افتی بدرود
عبد الرحمان
2019-01-02T00:40:01
با تقدیرت نجنگ
رضا ساقی
2019-01-08T21:04:49
بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنیخون خوری گر طلب روزی ننهاده کنیحافظِ فرزانه دراین غزل زیبا یک الگوی رفتاری حافظانه ای برای سعادت ونیکبختی ارایه می دهد. الگویی که پیشنیازآن رهایی ازغم وآماده شدن برای پذیرش شادمانیست. شادی درنظرگاه حافظ، تنها خندیدن دایمی و خوشگذرانی نیست بلکه زندگانی متفکّرانه، عشق ورزی وجستجوی حق وحقیقت است. دراین الگوی رفتاری رضابه داده دادن،قناعت ومهمترازهمه دل سپردن به عشق است که آدمی رابه سرمنزل سعادت رهنمون می سازد. یک آدم شاد هزارباربهتر وباکیفیّت ترازیک آدم عبوس، عبادت می کند بهتر عشق می ورزد وبهترمی تواند بردَم غنیمتی ودرلحظه زندگی کردن تمرکزکند. کسی که به خرسندی رسیده ودارای چهره ای خندان است درزدودن غم واندوه غمدیدگان ،پاک کردن اشک دیگران ونشاندن لبخند برلب آنها بسیارتاثیرگذارتر وموفّق تراز دیگران عمل می کند وحافظِ فرهیخته دراین غزل ناب وحکمت آمیز می خواهد مارابا این الگوی سعادت بخش آشناسازد.نکته: مسئله ی لطیف وظریفی که با دقّت نظر به‌دست آید.، جمله ی لطیفی که در شخص تٲثیر کند و مایه ی انبساط خاطر شود.خون خوری : غصّه و اندوه می خوری، خودرابه رنج وعذاب دچارمی کنی روزیی ننهاده: آن چیزی که سهم تونیست وبرای تو مقدّر نشده است.معنی بیت: این مسئله ی لطیف ودقیق را بادقّت بشنو وبپذیرتا بدینوسیله توانسته باشی خودرااز دام غم واندوه نجات دهی مسئله این است که تومی بایست بدانی که اگرمدام درحسرت بدست آوردن چیزی باشی که سهم تونیست وبرای تومقدّرنشده بی گمان دررنج واندوهی بی پایان گرفتارخواهی شد. باید درقدم اوّل ازآنچه که داری رضایت داشته وشکرگذار باشی وسپس برای رسیدن به کمال قدم بعدی رابرداری. بدون رضایت وسپاسگزاری ازداشته ها، به رنج واندوهِ حسرتِ نداشته ها گرفتارشده وازجاده ی نیکبختی منحرف خواهی شد.رضا به داده بده وزجبین گره بگشاکه برمن وتو دراختیارنگشادستآخرالامرگل کوزه گران خواهی شدحالیا فکر سبو کن که پر از باده کنیآخرالامر: سرانجامسبو: کوزه ای که درآن شراب یاآب ریزند.معنی بیت: به هرموفّقیتی که برسی عاقبتِ کار روزی رخت بربسته ازاین جهان به جهانی دیگرخواهی شتافت وجسم تو تبدیل به گِل زیرپای کوزگران خواهدشد شایسته آن است که امروز که فرصت داری کوزه ی دل وجان را ازشراب عشق ومعرفت پرکن بنوش ،وبه دیگران بنوشان که تنها راه نیکبختی همین است.به می عمارت دل کن که این جهان خراببرآن سراست که ازخاک مابسازدخشتگر از آن آدمیانی که بهشتت هوس استعیش با آدمی ای چند پری زاده کنیبهشتت هوس است: توراهوس بهشت در سر استآدمی ای : آدمیزاده ای.پری زاده: پری نژاد، کنایه اززیبارویانمعنی بیت: اگرازآن آدمیان هستی که آرزوی بهشت رفتن درسرتوست درهمین چندروزه فرصتی که داری باپرداختن به عیش وعشقبازی بازیبارویان درهمین جا بهشت راخَلق کن. بی تردیددرآن دنیا نیزاگربهشتی بوده باشد ازآن ِ کسانی خواهدبود که سبوی جان پرازباده ی عشق و شادمانی کرده،خودنوشیده به عیش پرداخته وبه دیگران نوشانیده اند نه ازآنِ کسانی که به جای نشستن باشاهد،عبوس نشسته ، یارضابه داده نداده وروزی ننهاده طلب کرده وبه جای نشاندن لبخند برلب دیگران، باتندخویی اشکی برگونه ی آنهانشانده است.زمیوه های بهشتی چه ذوق دریابد؟هرآنکه سیب زنخدان شادی نگزیدتکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزافمگراسباب بزرگی همه آماده کنیبه گزاف: از روی مبالغه وبسیار خواهی، بیهوده وعبثمعنی بیت: نشستن برجایگاه بزرگان،فرهیختگان ووارستگان، تنهابابلندپروازی ولاف وگزاف گویی میسّرنمی شود بایدسعی وتلاش کنی، ،باید شاگردی ِ استاد کنی وهمه ی آنچه راکه برای بزرگ بودن لازم وضروریست فراهم کنی تاشایستگی گرفتن مزد رابه دست آوری.سعی نابرده دراین راه به جایی نرسیمزد اگرمی طلبی طاعت استاد ببراجرها باشدت ای خسرو شیرین دهنانگر نگاهی سوی فرهاد دل افتاده کنیاجر: پاداش، ثوابخسرو: شاه.دل افتاده: عاشق و دل از دست داده.معنی بیت: ای پادشاه شیرین سخنان ونوشین لبان، اگربه عاشق ِ خویش که همچون فرهاد، درعشق تودل ازدست داده وشیداشده است التفاتی بکنی بی تردید اجروپاداش زیادی نصیب توخواهدشد.یارب اندردل آن خسروشیرین اندازکه به رحمت گذری برسرفرهاد کندخاطرت کی رقم فیض پذیرد هیهاتمگر از نقش پراکنده ورق ساده کنیخاطر: دل، قلب، ضمیررقم پذیرفتن: صورت گرفتن فیض: بهرمندی ازلطف واحسان خداوند.هیهات: افسوس، هرگزنقش پراکنده: تصویرهای گوناگون،رنگارنگ ومتفرقّه. هوسها وآرزوها یابُتهای گوناگونی که درصفحه ی ذهن آدمی شکل می گیرند."ورق" کنایه ازذهن یاخاطرساده کردن: دراینجا کنایه ازپاک کردن افکارمتفرّقهمعنی بیت: زمانی که خاطر ودل وجان تو، ازهوسها وآرزوها ومِهربُتان لبالب است هرگزاز لطف واحسان خداوندی بهره مند نخواهی شد برای پیدا کردن شایستگی ولیاقت، می بایست صفحه ی ذهن خودرا ازافکار متفرقّه وگوناگون پاک کنی.زفکرتفرقه بازآی تاشوی مجموعبه حکم آنکه چوشداهرمن سروش آمدکار خود گر به کرَم بازگذاری حافظای بسا عیش که با بخت خداداده کنیمعنی بیت: ای حافظ اگرامورات خودرابه خداسپرده وبه اوتوکّل کنی اگربه لطف و احسان خداوند اطمینان داشته وامیدوارباشی چه بساکه لطف خدا شامل حال توگردد وازبخت واقبال خداداده عشرت ها بکنی.تورا که حُسن خداده هست وحجله ی بختچه حاجت است که مشّاطه ات بیاراید؟ای صبا بندگی ِخواجه جلال الدین کنکه جهان پرسَمن و سوسن آزاده کنیمعنی بیت: ای باد صبا اگربرای خواجه جلال الدّین تورانشاه (وزیرباکفایت شاه شجاع ودوست صمیمی حافظ) خدمتگری کنی ازصفای باطن اوبهره مندمی شوی وجهانی را می توانی به گلشن به تبدیل کرده وهمه جارا پر از گلهای سوسن ویاسمن کنی. توبدین نازکی وسرکشی شمع چگللایق بندگی خواجه جلال الدّینی
حسن ک
2019-01-07T01:26:11
بیت ششم را خانم پریسا با گروهی که یکی از اعضا آقای ذولفنون بودن خوندن
سهیل قاسمی
2018-03-20T16:19:17
کار ِ خود گر به کرم بازگذاری حافظ...اگر کار خود را به کَرَم واگذار کنی.بازگذاری اینجا درست مثل واگذاری امروز به کار رفته. یعنی اگر کار ِ خودت را به کَرَم واگذار کنی...
ب
2018-06-18T12:06:19
به نام خداوند مهربانبشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنیخون خوری گر طلب روزی ننهاده کنی"هر چه از دوست رسد نکوست"یعنی از فرمانهای الهی در تدبیر امور بهره بریم و یا تدبیر و تعقل رها کنیم؟بسیار تدابیر موشکافانه را ما در وادی تعقل می پنداریم و می اندیشیم این راه صحیح است،چه باید کرد من ندانم که مقصود چیست؟راهنمایی می کنید لطفا
احسان
2018-06-02T19:08:00
مگر از نقش پراکنده ورق ساده کنی ... به گمانم ...از کثرت به وحدت برسی ... از جزوی سوی کلی یک سفر کرد ...
هِرش
2021-05-27T17:35:52.2801821
این غزل زیبا را بانو پریسا در آواز بیات ترک خوانده‌اند؛ لطفاً این مطلب را در سوابق غزل ثبت فرمایید. با سپاس
جهان
2021-07-29T17:20:35.5004642
در مصراع(کار خود گر به کرم باز گذاری حافظ)، بنظر میرسد که باز هم اشتباه جا افتاده در نوشتار فارسی دیده می شود.گزاردن «گزاشتن»به معنی(انجام دادن)با(ذ) نیست.شوربختانه در بسیار موارد این نوع نوشتن تکرار می شود.حتی در دانشنامه برای پیشنهاد معنی واژه(بنیاگزاری) آنرا با(ذ) نوشته اند. بهتر است در نوشتن واژگانی چون،نامگزاری،بنیانگزاری(پی ریزی کردن)سپاسگزاری،نمازگزاری،سرمایه گزاری، قرارگزاشتن (پیمان بستن)،پا پیش گزاشتن(شروع بکاری کردن)،دست روی دست گزاشتن(معطل کردن)،دست روی دل کسی گزاشتن(درد کسی را یاد آوری کردن)،واگزار کردن(سپردن کار یا چیزی به کسی)،برگزاری(اجرا)، در میان گزاشتن(مطرح کردن)،به نمایش گزاشتن(نشان دادن)،کم گزاشتن(از اصل کار زدن)، و این دست بیشتر دقت کنیم. (جمعیت با داد و هوار خود،محله را روی سرشان گزاشته بودند!!)   با سپاس
مست خیال
2022-01-01T22:50:44.538253
با سلامبنظرتون در بیت چهارم منظور نظر حافظ از "اسباب بزرگی" چیست؟
حمید دشتی
2022-01-06T06:29:52.4887009
چون بسن هفتاد سالگی رسیده ام شاید این امر مسلم شده باشد در زیر سنگ اسیاب۔ هر رهبری هر پدری هر مادری هر خان دایی بزرگ خانواده، هر انسانی خیال بزرگی به معنای تحسین شده، قبول آمده، راستین و بیدریغ، بزرگ خانواده باشد۔ چه در خانواده چند نفره یا چندین نفره۔   حافظ عزیز براستی بافت نخی داشت که همه را در این شعر پاینده کرد، بزبان امروزه: پز الکی نیا که یه جا دست وا میشه میفتی گردنت میشکنه ، حیفی ✌✌
حسین کردعلی hkordali۷@gmail.com
2022-09-02T23:50:25.2860511
درود بر همه دوستان. پری زاده به گمانم بار منفی دارد. پری در اساطیر خوش صورت و زشت سیرت و هوس باز است. تهمینه مادر سهراب و مادر سیاوش پری بوده اند. به نظرم این مصرع رو باید پرسشی خوند. عیش با آدمی ای چند پری زاده کنی؟   ممنون میشم دوستان معنای درست بیت و با ارائه سند و ابیات شاهد بفرمایند.
در سکوت
2023-01-16T02:00:51.7590847
این غزل را "در سکوت" بشنوید: پیوند به وبگاه بیرونی
آذر بهار
2023-02-28T01:40:23.533896
با احترام به همه نظرات ولی به نظر من حافظ در بیت سوم کنایه میزنه  میگه اگه بهشت رو بخاطر حوری هاش می خای همین جا میتونی  درک ما از بهشت حوری و شراب . در حالی حافظ میدونه بهشت یعنی چی ولی نمی‌خواد بگه تو طوبی و منو قامت یار** فکر هر کس بقدر همت اوست
سمیه نورافشان
2023-03-17T09:38:44.2415857
خانم پریسا در مایه بیات ترک این غزل را به چه زیبایی خواندند.
رومینا
2023-04-11T08:28:58.8909292
سپاس از توضیحات عالی شما بزرگوار🌹
(نگین)در ابتدای راه
2023-06-12T11:15:24.4754213
بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی خون خوری گر طلب روزی ننهاده کنی مست خیال گرامی، یکی از این سبب هارا حافظ در این شعر خود آورده است، خود را از غم آزاده کردن، کار بس شگرفیست، گر انسان توان آزاد کردن خود از غم و اندوه های دنیایی را داشته باشد و رنج مادیات را از روی دوشش پایین بگذارد، همانا راه انسان های بزرگ را در پیش گرفته است و انجام اینکارِ سخت یکی از اسباب بزرگیست
احسان چراغی
2023-08-18T08:44:36.7476046
در این بیت بهتر بود به جای واژه‌ی «کرم»، از واژه «خدا» استفاده می‌شد