گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حافظ:خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست؟ ساقی کجاست، گو سببِ انتظار چیست؟

❈۱❈
خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست؟ ساقی کجاست، گو سببِ انتظار چیست؟
هر وقتِ خوش که دست دهد مغتنم شمار کس را وقوف نیست که انجامِ کار چیست
❈۲❈
پیوندِ عمر بسته به موییست هوش دار غمخوارِ خویش باش، غم روزگار چیست؟
معنیِ آبِ زندگی و روضهٔ ارم جز طَرفِ جویبار و میِ خوشگوار چیست؟
❈۳❈
مستور و مست هر دو چو از یک قبیله‌اند ما دل به عشوهٔ که دهیم اختیار چیست؟
راز درونِ پرده چه داند فلک، خموش ای مدعی نزاعِ تو با پرده دار چیست؟
❈۴❈
سهو و خطایِ بنده گَرَش اعتبار نیست معنیِ عفو و رحمتِ آمُرزگار چیست؟
زاهد شرابِ کوثر و حافظ پیاله خواست تا در میانه خواستهٔ کردگار چیست

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۶۵

تصاویر

کامنت ها

سیدمحمدحسین ممجد
2015-10-12T08:18:16
خوش ترزعیش وصحبت وباغ وبهار چیست ساقی کجاست گو سبب انتظار چیستعیش=طرب وخوشی حقیقی/بودن باحقاندیشه عیش بی حضورشترسم که بدو رسد نخواهمصحبت=مصاحبت/هم نشینی/گفتگوی خوش/سخن حضرت حقباغ:گلستانی از گلهای معنوی.به این معنا قرآن باغ است.اشعار حافظ باغ است.کنج خلوت شما اگر بایاد حق قرین شد باغ است.بهار:عمری که بایاد دوست بگذرد"بهار عمر خواه ایدل وگرنه این چمن هرسالچونسرین صد گل آردباروچون بلبل هزارآرد"ساقی:کسی که شراب معرفت وعشق برایمان به ارمغان می آورد"صبح است ساقیا قدحی پرشراب کندورفلک درنگ ندارد شتاب کن""ساقیا درگردش ساغرتعلل تابچنددور چون باعاشقان افتد تسلسل بایدش"
فرشید
2015-03-12T09:32:08
باصدای همایون شجریان
بهمن
2015-04-03T06:42:45
در نسخه ستیشگر بیت هفتم به صورت:سهو و خطای بنده گرش هست اعتبارمعنی.....آمده است، به نظر در "گرش اعتبار نیست" با توجه به مصرع بعدی ناقض معنی کلی بیت است!!
سهیل قاسمی
2016-09-11T12:55:34
بیت پنج: مستور و مست هر دو چو از یک قبیله اند. شاید جناس بودن مستور و مست را از یک قبیله دانسته.بیت هفتم: گرش اعتبار نیست. یعنی اگر این که «بنده ممکن است سهو و خطا کند» را به رسمیت نمی شناسید و برای این موضوع اعتباری قایل نیستید، پس این که خدا آمرزنده و بخشنده و رحیم است را چه طوری معنی می کنید؟ یعنی اگر بطور کلی «سهو و خطا» برای بنده، قابل پذیرش نیست؛ پس نیازی نیست که خدا چیزی را ببخشد! پس مجالی برای سهو و خطا گذاشته شده تا آمرزگار آن را ببخشد.
میلاد
2016-07-24T23:23:05
جناب ممجد متاسفم که این شعر با طرز تفکر شما مطابقت نداره ولی لطفا تصورات خودتون رو به شعر حافظ بزرگ نسبت ندیدتک تک ابیات و کل ابیات این غزل در کنار هم معنای حقیقی غزل رو کاملا روشن بیان میکنه و به هیچ وجه مطالب و تفاسیر شما ربطی به مفهوم و معنای این غزل حافظ بزرگ نداره
محمد تقی زاده
2016-12-18T12:07:09
درود.در بیت هفتم میخواهد بخشنده بودن خداوند را بگوید و میگوید که اگر انسان خطا کار است و بار ها میکند، پس چرا آمرزگار (خداوند) هر بار او را میبخشد؟!!!! و در ژرفای معنی میگوید که خداوند برایش مهم نیست که بنده چکار میکند و در عین حال و بدون هیچ چشم داشتی او را میبخشد...
خداوندگار آواز: سیاوش
2015-12-27T12:02:46
این غزل روحانی رو با صدای ملکوتی حضرت استاد شجریان همراه با زخمه های مردانه زنده نام لطفی در ابوعطا بشنوید و ببینید که با ابوعطای عشق داند تفاوت از زمین تا آسمان است.
امین کیخا
2012-10-05T15:45:33
مستوران برابر پردگیان است انانکه در پرده مانده اند حالا ذات وگوهرهای مینویی باشند یا انانکه خویش پنهان میکنند از چشم مردمیان
جمشید پیمان
2013-03-07T09:13:44
از خون پُـر است دفترِ تاریخِ این دیارجمشید پیمانگُل سر کشیده هر طَـرَف امّا بهار نیستدر شعله زارِ خفته ردی از شرار نیستاز بس که لاله ها به سحر سر بریده اندنقشی دگر به خاطری از لاله زار نیستدارم امید رویش شادی به جان، چه سود زین غمسرای کهنه به قلبم قرار نیستمی جوشد از گلوی تمنّای من عطشآبی،نمی، دگر به لب چشمه سار نیستاین جا درخت واحدِ جنگل نمی شودمفهوم هر درخت بجز شرحِ دار نیستمی خواهم عاشقی کنم،امّا کدام عشقباروت اگر چه هست،سرِ انفجار نیستدر جست و جوی صبح چه شب ها به من گذشتجز رنگ مبهمی ز سحر در غبار نیستکو وقت خوش رفیق که گویم غنیمت است*دانی که غیر دَرد درین رهگذار نیستاز خون پُـر است دفتر تاریخِ این دیارهنگامه ی ورود به شعر و شعار نیستدریا دلی، ز هیبتِ این صخره ها مترساکنون درنگ پاسخِ این انتظار نیستبنشسته ای کنار و به میدان نمی شویسر داده ای شعار که اینجا سوار نیست.اکنون نمان به بسترِ نرمِ خیال خویشعزم تو هست و چاره ی دیگر به کار نیست*حافظ گفته است:هر وقت خوش که دست دهد مغتنم شمار
چنگیز گهرویی
2014-06-23T17:16:54
در بیت هفتم مصرع اول ایهام بسیار زیبای بنده قابل ذکر میباشد 1.بنده به معنی من (اول شخص مفرد )2. بنده به معنی عبد .افریده و مخلوق و ادم و انسان . به نظر اینجانب معنی نزدیکتر و صحیح تر معنی دومی میباشد و مراد شاعر نیز دومی میباشد
چنگیز گهرویی
2014-06-23T17:10:00
بیت هفتم این غزل .سهو و خطای بنده گرش اعتبار نیست .معنی عفو و رحمت امرزگار چیست در اینجا بدین صورت میباشد در معنی مصرع اول دقت فر مایید اگر سهو و خطای بنده اعتباری ندارد .معنی عفو و رحمت خدای چیست مسلم است که تکمیل کننده هم نیستند توجه کنید که مصرع اول مضمون جایز الخطا بودن انسان را دارد.به نظر و با توجه به رجوع اینجانب به تصحیح های دیگر صحیح بیت به صورت ذیل میباشد ..( سهو و خطای بنده گرش هست اعتبار . معنی عفو و رحمت امر زگار چیست .
علی
2020-01-28T03:52:32
عشوه/'eSve/مترادف عشوه: اخمناز، ادا، شیوه، غمزه، فریب، کرشمه، لوندی، نازبرابر پارسی: کِرشمهعشوه گریلغت‌نامه دهخداعشوه گری . [ ع ِش ْ وَ / وِ گ َ ] (حامص مرکب ) عمل و حالت عشوه گر. عشوه سازی . عشوه کاری . (فرهنگ فارسی معین ). دلفریبی و شوخ چشمی
لیلا
2019-11-11T13:33:00
من حافظ شناس نیستم یک حافظ خوان بسیار معمولی ام، ولی من هم خود بخود بیت اول رو خوندم: صحبتِ باغ و بهار... به همون معنای همنشینی.راستی من تازه متوجه شدم معین آخر اون آهنگ بندری اش بیت اول این غزل رو میخونه! :)) زیباست ولی ترکیب شعر حافظ با آهنگ بندری "بیا هنوز عشقت توی قلبمه" یه کم عجیبه!
پوریا
2020-03-16T11:08:20
آواز :استاد محمد رضا شجریان تار: زنده یاد محمد رضا لطفیدستگاه ابوعطااجرای تلویزیونی البوم عشق داند..
دکتر صحافیان
2020-06-15T07:55:47
حال خوش در سایه زندگی و هم نشینی باغ و بهار، بهترین حال آدمی است. نمی دانم چرا ساقی منتظرم نگه داشته است؟! (شراب حال خوش می خواهم)شارحان دو سوی عرفانی و عیش ظاهری را برگزیده اند.اما برای حافظ عیش و...بهانه ی است برای گریز به سرچشمه حال خوش.2-هر آن، که گریزی به حال خوش زدی، قدردان باش چه آنکه سرانجام جهان و هر لحظه ای نامعلوم است.3- آگاه باش که زندگی ات به مویی بسته است، پس به جای غمهایت نگران خود و احوالت باش.4- اّب حیات و بهشت ارم همان دلخوشی کنار جویبار و شراب حال خوش است.5- آنکه پرهیز از شراب دارد و آنکه مست شراب است هر دو از یک جنس اند ما فریب کدامشان را بخوریم؟!( انتخاب ما شراب حال خوش است)6- سرنوشت نیز از راز خود بی خبر است،( خداوند نیز تابع راز تقدیر است)ای که ادعای آگاهی داری، با او ستیزه نکن.7- اگر خطا و گناه ما بی ارزش است پس دریای بخشایش حق چگونه موج زند. -صفت بخشایش خداوند گناهکار می جوید - خطاها زنده شدن روح بندگی و عشق در آدمی میشوند8- زاهد شراب بهشتی و حافظ حال خوش می خواهد، نظاره گریم تا خواست حق کدام است؟ -در یک مثلث زیبا( شراب کوثر، پیاله و اراده حق) تسلیم را به نمایش می گذارد و با ایمان به حال خوشش ادب نگه داشته و در تسلیم انتخاب او محو می شود( شوق حال خوش دارد اما از روی ادب اراده نمی کند تا خداوند پیشکشش کند) و البته انتخاب حق می تواند هر دو باشد یا حال خوش ژرفای شراب کوثر.آرامش و پرواز روح  پیوند به وبگاه بیرونی
رامین کشوری
2020-10-28T19:36:55
بی گمان حافظ یک خیام دو آتشه ولی لفافه گوست . به بیت پایانی بنگرید که شوندی چونان این سروده ( و بسیاری سروده های دیگر ) خیام دارد : این نقد بگیر و دست از آن نسیه بدار .... که آواز دهل شنیدن از دور خوش است .
ابراهیم
2020-08-31T17:49:21
به نظرم حضرت حافظ یک پیر طریقت هستندتمام اشعار حافظ راجع به شاهد بودن ،خاموش بودن ،تسلیم بودن و سالک بودن است البته در بعضی اشعار و بعضی ابیاتش اشاره به خوش بودن دارند که باز هم منظور حضرت حافظ بودن در لحظه و زندگی در لحظه است چون بودن در لحظه حال یا بهتر بگویم رسیدن به لحظه حال و یکی شدن با هستی لازمه اش بیرون آمدنواز ذهن و تولد دوباره است وفقط کسانی که به این مرحله و تولد از ذهن یا شکوفایی میرسند به شادمانی و سرور خالص میرسند که همان عیش و طرب حضرت حافظ است مطلب بعدی هم این است که ما محدودیت ادراک داریم هرگز قادر به شماخت جهان و اسرارش نخواهیم بود یا در حد فهم و توان خود قادر به شناخت جهان هستیم البته اگر خداوند اسرار بر ما آشکار سازد حضرت حافظ به این موضوع وقوف داشتند به همین دلیل میفرمایند راز درون پرده کس نمیداند و چون ما از راز درون پرده که همان دلیل رویدادها نیز می باشد آگاهی نداریم یعنی نمیتوانیم به نیت ذات پروردگار پی ببریم لارم است که خاموش باشیم و اعتراض بحکت خداوند نداشته باشیم و اینکه مستور و مست درواقع انسانهای درخود فرو رفته و چه انسانهای پر سرد صدا هم از یک ریشه هستند پس داوری دباره انسانها نشان از کوتاهی دیدگاه ماست و همه پیش خداوند یکسان هستند و اواد و اطوار نزد خداوند هیچ معنایی ندارد و ......
منوچهر تقوی بیات
2017-09-17T21:30:16
در این غزل حافظ می گوید؛ از باغ و بهار و خوشگذرانی و همنشینی با دوستان، چه چیز می تواند بهتر باشد؟ اکنون که همه ی این چیزها آماده است، ساقی کجاست؟ منتظر چیست و چرا بزم را برپا نمی کند؟ هر زمان خوش و بی درد سر را باید دریابیم و از آن بهره ور شویم، چون کسی نمی داند پایان کار چگونه می شود. او می گوید که آگاه باشید، رشته ی زندگی مانند یک تار مو است که به سادگی گسسته می شود، به خودت و خوشی خودت بیندیش و غم روزگار را نخور. آب زندگانی که در افسانه ها گفته اند همین جویبار و می خوشگوار است و باغی را که ارم نامیده اند، نیز چیزی جز همین کنار جوی و گل و سبزه، نیست. آن ها که شادمان و مست هستند و آنان که پرهیزکار و گوشه گیر هستند، از یک دست و مردمانی مانند ما هستند که هر یک شیوه ای را برگزیده اند، آیا اکنون ما چه باید بکنیم؟ آیا باید از آنان دنباله روی کنیم؟ یا خود راه خود را بربگزینیم؟ اختیار چیست؟ آنچه بر ما می گذرد بر همه کس نهان است و ستارگان از راز آنان چیزی نمی دانند. ای کسی که ادعای ستاره شناسی می کنی و راز زندگی را می خواهی پیشگویی کنی، خاموش باش! گفت و گوی تو درباره ی ستارگان که خود همچون پرده دار، راز هستی را پنهان می دارند، چه معنایی دارد؟ چرا کارهای مردمان باید گناه شمرده شود و چرا باید پروردگار آنان را ببخشد؟ لطف و رحمت پروردگار یعنی چه؟ این ها به چه معناست و چرا باید چنین باشد؟ زاهد یعنی آن کسی که پرهیزکار و گوشه گیر است، نوشابه ی چشمه ی کوثر را که در بهشت است می خواهد و اما حافظ جام شراب را برمی گزیند. اکنون باید دید که خدا چرا چنین می خواهد؟ دوست دانشمندم دکتر حسن حصوری این غزل را به شیوه ای زیبا به انگلیسی بر گردانده است. اگر آن ترجمه را به دست آورم با اجازه ی مترجم ، به دوستداران حافظ پیشکش خواهم کرد.منوچهر تقوی بیات
بهنام
2017-07-16T09:46:56
ضمن تشکر از زحمات بعضی دوستان، با توجه به صراحت معنی این غزل، احساس میشه که ماله کشیه بسیار بیشتری نیاز هست.
کیانوش
2017-04-15T19:26:28
پیشنهاد می کنم آواز ابوعطای بی نهایت زیبایی که استاد شجریان و روانشاد استادلطفی در تلویزیون ملی حدود سال های 1354-1356 اجرا کردند را ببینید و بشنوید :پیوند به وبگاه بیرونیهمین کار چندسال بعد در سفارت آلمان (به گفته ی خود استاد شجریان) به همراه زنده یاد استاد لطفی اجرا شد و منجر به ضبط و تولید آلبوم «عشق داند» شد.
۸
2018-08-27T05:55:13
جناب دکتر صدری، این استاد مشیری که می فرمایید در چه رشته ای استادند و در کدام دانشگاه؟سپاس می گزارم
دکتر مهدی صدری
2018-08-26T23:55:40
خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیستاین واو بین صحبت و باغ به گفته حافظ شناسان و استاد مشیری اشتباه است و به غلط اضافه شدهچون صحبت در قدیم به معنای گفتگو که امروز متداول است نبوده و معنی همنشینی می دادهدرست این مصرع این است
دکتر مهدی صدری
2018-08-26T23:57:45
خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیستاین واو بین صحبت و باغ به گفته حافظ شناسان و استاد مشیری اشتباه است و به غلط اضافه شده , چون صحبت در قدیم به معنای گفتگو که امروز متداول است نبوده و معنی همنشینی می دادهخوشتر ز عیش و صحبتِ باغ و بهار چیست صحیح است
بنده
2019-01-23T00:05:03
با سلام شرح این غزل توسط دکتر ابراهیمی دینانی در برنامه معرفتقسمت اول:پیوند به وبگاه بیرونیقسمت دوم:پیوند به وبگاه بیرونی
رضا
2018-01-27T17:27:29
خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیستساقی کجاست گو سبب انتظار چیستعیش: به خوشی وشادمانی پرداختنمعنی بیت: آیا کاری شایسته تراز پرداختن به خوشی وشادمانی وگردش درباغ به موسم بهارهست؟ ساقی کجا رفته،علّت ِ این تعلّل وتاخیردرگردش کاسه ی شراب چیست؟شگفتاحافظ به هرزبان وبه هرواژه ای که به نظرش می رسد تلاش می کند بسیار ساده وروشن به مخاطبین اش برساند که دراین دنیای وانفسا هیچ کاری بهتراز شادکامی وپرداختن به عیش وعشرت نیست، بازهم یک عدّه متشرّع ِ متعصّبِ افسرده دل،بخیلانه سعی دارند میل وخواستِ شخصی خودرا که برخاسته ازبیماری بددلی وافسرده حالیِ آنهاست به دیگران القا نمایند. این خودخواهان بیمار ازآنجاکه خود، میل به شادمانی نداشته ودردنیایی وَهم آلود ، بسته وتاریک نفس می کشند دوست دارند دیگران را نیزبا خود همراه ساخته وازوحشتِ تنهایی بکاهند. اینها ناآگاهانه ویاشاید آگاهانه به منظور گمراه ساختنِ مخاطبین غزل، معناهای خودخواهانه تحمیل کرده وبه خیال باطل خویش قصد دارند درلذّت بردن مخاطبین ازمضامین امیدبخش وشادی آفرین اختلال ایجادنمایند. این حسودان ازاین موضوع غافلند که محبوبیّتِ حافظ نه به سببِ عارفانه بودنِ اندیشه های او، بلکه به سببِ مردمی بودن،توصیه به شادمانگی وکوچک شمردنِ گناه وثواب دربرابر دریای بیکرانِ رحمت و بخشش خداوندیست. اومی خواهد انسانِ فرورفته درتوّهم ِگناه وثواب را ازرنجی ویرانگر برهاند تاشاید این انسان متوّهم، با رهایی ازوحشت، بافراغبالی وآسودگیِ خاطر،توانسته باشد نسبت به خدا ومخلوقات اوعشق ورزی کند.به یک نمونه ازاین تعبیراتِ متعصّبانه توجّه کنید: دراین غزل کاملاً روحانی وعارفانه، منظور از"عیش" عبادت! "صحبت" به معنیِ رازونیاز ! ومقصود از"باغ" همانا قرآن! و"بهار" مصاحبتِ باخداست!!!چنانکه ملاحظه می شود شارح محترم، هرآنچه راکه خود دوست داشته جایگزین ِ معناهای اصلیِ این واژه ها کرده وتمامی ظرایف ولطایفِ شعری را پایمال ساخته است.این برداشت های بیمارگونه مرا به یاد ماجرای گوساله وحضرت موسی انداخت. گویند قومی مرتکب گناهی شده بودند،ازترس اینکه مباداخداوند بلایی برآنهانازل کند به دامن حضرت موسی پناه آوردند تا میان آنها وخداوند وساطت کند. حضرت موسی به دیدارحق شتافته ودربازگشت گفت: خداوند فرموده یک گوساله قربانی کنید تا موردبخشش قرارگیرید. مردم پرسیدند:گوساله نرباشد یا ماده ! موسی دید مردم موضوع راخیلی جدّی گرفته اند گفت ماده باشد بهتر است! مردم سئوال کردند چه رنگی باشد؟ موسی ناچاراً رنگی را گفت وگمان کرد که موضوع همین جا فیصله پیدا می کند! اما دوباره مردم پرسیدند: چندساله باشد؟ موسی باز پاسخی داد وعزم رفتن کرد تاشاید سئوالاتِ این مردم نادان پایان پذیرد. مردم به دنبال اوروان شده وپی درپی سئوالاتی مطرح کردند : آیا این گاو چندشکم زائیده باشد بهتراست؟ آیا..... خلاصه آنقدرسئوال کردند وپاسخ شنیدند تااینکه سرانجام دیگرسئوالی به ذهن آنها خطورنکرد و بدنبال پیداکردن ِ گوساله ی مورد نظررفتند تا قربانی کنند. پس ازجستجوی زیاد به معمّای عجیبی برخوردند! آنها هرچه گشتند گوساله ای با این مشخصّاتِ عجیب وغریب یافت نشد. ناامیدانه به نزد موسی آمده وماجرا راتعریف وازاو درخواست استمداد کردند. موسی گفت: خداوند فرموده بود یک گوساله قربانی کنید تا مورد بخشش قرارگیرید،حالا چه فرقی می کرد چندساله باشد ،چه رنگی باشد و.... شما آنقدرسخت گرفتید وازروی نادانی و جهالت موضوع راپیچ وتاب دادید که درنهایت نتیجه این شد! حال یاباید گوساله ای بدان نشان که خودآفریدید پیداکنید یا منتظرعذاب الهی باشید!این عرفان زدگان ِ بیمار نیز از بازماندگان همان قوم ِجاهل هستند وبه همان سیاق عمل می کنند. آنقدر موضوع را پیچ وتاب داده وبرداشت های خودخواهانه از سخنان گهربار این اندیشمند، به دیگران القا نموده اند که تمام اشعار نغز آن شاعرعزیز راتبدیل به معمّا ساخته اند! باورکنید حافظ اگرخودش اینها رابشنود ازتعجّب شاخ درمی آورد وبه اشعارخودباتردید می نگرد که آیا من اینگونه شعرگفته ام وکلماتم این همه تفسیر وتعبیر داشته وخود ازآن بی خبربودم! بگذریم ......دراین غزل تمامی واژه ها وعبارات، به قصدِ تشویق ِ مخاطبین به شادیخواری وخوشگذرانی درکنارهم چیده شده وهیچ معنا ومفهوم عارفانه ای جزاینکه: "شاد باشید وغم روزگار رانخورید،غصّه ی گناهان کرده وناکرده رابرخودتحمیل نکنید که خدا بخشنده ترازآنیست که ماتصوّرمی کنیم" ندارند. امّاچراحافظ این همه مخاطبین خودرا به خوشگذرانی دعوت می کند؟حافظ این اندیشمندِ روشنگر، رسولِ عشق وعیش وشادمانیست ونیک می داند که درزندگی فقط یک چیز زیباست وآن شادیست وفقط درصورتِ شادمانه زیستن است که انسان فرصتِ اندیشیدن به خدا ،عشق و انسانیّت راپیدا می کند نه درعبوس نشستن ِ زاهدانه وتند خویی ِصوفیانه! ازهمین روست که پیوسته عیش وشادمانی راتوصیه وابلاغ می کند.نشاط وعیش جوانی چوگل غنیمت دانکه حافظا نبود بر رسول غیر بلاغهر وقت خوش که دست دهد مُغتنم شمارکس را وقوف نیست که انجام کار چیستمغتنم: غنیمت شمردن وارزش وقت دانستنوقوف: آگاهیانجام کار: پایان کارمعنی بیت: هرگاه که وقت مناسب وخوشی بدستت افتاد آن راقدر بدان و غنیمتی بشمار که پایان کارراهیچ کسی نمی داند به چه سان خواهدبود. خوش باش وشادی رابه پیرامون خویش نثارکن. غنیمتی شمر ای وصل شمع پروانهکه این معامله تا صبحدم نخواهد ماند.پیوندِعمر بسته به موییست هوش دارغمخوار خویش باش غم روزگار چیستپیوند: پیوستگی، اتصالهوش‌دار: به هوش باش، حواست را جمع کنمعنی بیت: پیوستگی وتداوم عمرآدمی هیچ تضمینی ندارد،هرآن احتمال دارد این اتّصّالی که به مویی بنداست پاره گردد بنابراین غم روزگار را مخور درفکرخویشتن باش ولحظه را به شادمانی سپری کن که تنها راهِ رستگاری دَم غنیمت شمردن است وبس.جریده رو که گذرگاه عافیت تنگ استپیاله گیر که عمرعزیز بی بدل است.معنیّ ِ آب زندگی و روضه ی اِرمجزطَرفِ جویبارومی خوشگوارچیستآب ‌زندگی: آب حیات، چشمه‌ ای در تاریکی که گویند هرکس ازآن بنوشد چون خضر عمر جاودانی یابد.روضه: چمن، باغ بهشت طَرف: کنارمعنای آب حیاتی که درافسانه ها آمده همین باده ی خوشگواراست، منظوراز باغ بهشت نیز همین لبِ سرسبز جویبار است دریاب تا عمرگرانمایه بیهوده سپری نکنی.صوفی گلی بچین ومرقّع به خاربخشوین زهدخشک به مِی خوشگواربخشمستور ومست هردو چوازیک قبیله‌اندما دل به عشوه ی که دهیم اختیارچیستمستور: پوشیده، کنایه اززاهد پرهیزگار، مست: شراب خورده عقل از دست داده، کنایه از رند وخراباتیمعنی بیت: زاهد پرهیزگار ورندِ لااُبالی هردو،بنده وآفریده ی خداوندگارند، هردو فرزندان آدم وازیک خانواده ویک جنس هستند،امّا درموردِ زندگانی،بندگی ورستگاری باورهایی متضاد دارند ما کدام یک را بپذیرم ما که ازخود اختیاری نداریم!حافظ دراینجا به یک نکته ی کلیدی اشاره کرده است یک سئوال بی پاسخ ویک ابهام که درهیچ دوره ای، به آن پاسخ درست داده نشده است. آیا ما درزندگانی حقیقتاً اختیاری ازخود داریم؟ یااختیارما صرفاً درحدِّ پوشیدن ونپوشیدن یک پیراهن ویانوشیدن وننوشیدن یک لیوان آب است!.بحثِ محدوده ی اختیارآدمی بسیارپیچیده ودامنه داراست ودراین مجال اندک پرداختن به آن غیرممکن. لیکن ناچاریم برای درک بیشتر ازاین عبارتِ "اختیارچیست" توضیحاتی دراین زمینه داشته باشیم. منظورازاختیاردراینجا آن بخش وسیعی اززندگانیست که ما هیچ اراده واختیاری درتغییرات آنهاازخود نداریم. مثل به دنیا آمدن یا نیامدن، انتخاب پدرومادر وخواهروبرادر،محل تولّد، اینکه باچه فرهنگی ودرچه محیطی رشد کنیم وخیلی چیزهای دیگر. ماوقتی متوجّه اختیار واراده دروجود خودمان می شویم که زمان مفید سپری شده است.سنگ بنای شخصیّت ما گذاشته شده واخلاق دروجود ما نهادینه شده است. ما وقتی متوجِه اختیارمی شویم که کارازکارگذشته است. یعنی پدر ومادرمان ،مکان زندگیمان وفرهنگمان وخیلی ازچیزها رابرای ماانتخاب کرده اند وما باآنها ساخته وپرداخته شده وگام به اجتماع گذاشته ایم. حتّا برایمان دین ومذهب نیزتعیین کرده اند تابرهمان مدارپیش برویم! درچنین شرایطیست که به ما می گویند توصاحب اختیار واراده هستی! اگر دوست نداری تغییربده! امّاواقعاً بعد ازاین مرحله، انسان چقدر توان دارد که دست به تغییربزند! اصلاًآیا کسی می تواند خانواده وآثاربنیادیِ فرهنگی را که درآن رشد کرده است تغییردهد؟ آیا دینی که به مااعطاشده است اجازه ی خروج به مامی دهد؟ آیااین امکان وجود دارد انسان همه ی مذاهب را تحقیق وبررسی کند وسپس دست به انتخاب بزند؟ آیا برای همه این امکان وجود دارد که مکان زندگی خودرا از کشوری به کشوری دیگر تغییر دهد؟ برای روشن شدن سختی این امرتقریباً محال ، فرض کنید کودکی نگون بخت، ازپدرو مادری که معتاد هستند،چشم به جهان هستی می گشاید، اوبی آنکه خودخواسته باشد به مواد افیونی آلوده شده وباشیرآلوده تغذیه می کند، درخانه ای که هوای آن آلوده هست نفس می کشد وبا همین شرایط نامطلوب رشد ونمو می کند. قطعاً اوهرگزنخواهد توانست درس بخواند،آداب زندگی ومهارت زیستن بیاموزد. چیزی جزافیون درذهن و زبان اوجای نمی گیرد اوناگزیراست حداقل تازمان بلوغ ،همین وضعیّت راتحمّل کند. به راستی آیا این نگون بخت بعد ازبلوغ، چقدر شانس تغییر دارد؟ او که راه درست ازنادرست رانمی شناسد، اوکه درس نخوانده، اوکه طعم سلامتی نچشیده، اوکه عقل وخردش راافیون زایل نموده و راهنما ورهبریی ندارد چگونه خواهد توانست دست به تغییر بزند؟ حال آیا می توان اوراگناهکاردانست وبه محاکمه کشید؟عکس این قضیّه نیزصادق است. یعنی ممکن بود این نگون بخت مادرزاد، کمی شانس داشت واندکی آن طرف تر درخانه ی همسایه، پا به این جهان خاکی می گذاشت وصاحب شخصیّت ،سرنوشت ودارای جسم وروحی متفاوت تر می شد!البته شاید آدمیان اندکی باچنین شرایطی دست به گریبان بوده باشند امّا اگرنیک بنگریم وضعیّت همه ی آدمیان به نوعی شبیهِ چنین وضعیّتی هست وشخصیّت همه ی ما تحت تاثیرمحیط زندگی ووراثت شکل گرفته است . به فرض اگر هرکدام ازما نه دریک کشور دیگر،بلکه درهمین نزدیکی وتنها دریک کوچه ی دیگربه دنیا آمده بودیم شخصیّت وسرنوشتِ هر کداممان متفاوت تر ازالآنمان بود. نتیجه اینکه می توان گفت بخش عمده ای ازشخصیّت ما،دین ما،خُلق وخوی ما تحتِ تاثیر محیط ووراثت شکل می گیرد وما اختیارچندانی درتغییر بنیادیِ شخصیّت وهویّتمان نداریم. بنابراین ناگزیریم به همدیگر بگوییم:رضابه داده بده وزجبین گره بگشاکه برمن وتو دراختیارنگشادستراز درونِ پرده چه داند فلک خموشای مدّعی نزاع تو با پرده دار چیست"مدّعی" دراینجا کسی هست که نادانسته به روزگاراعتراض می کند.پرده‌دار: حاجب، دربان، در اینجا منظور آفریننده ی فلک هست.معنی بیت: ای مدّعی توکه ازرازدرون پرده ی اسرارآگاهی نداری، چرا بی جهت اعتراض می کنی وباچرخ فلک می جنگی، روزگار وچرخ فلک نیز چیزی ازدرون پرده نمی داند وخود بازیچه ای بیش نیست،به هوش باش که تودرحقیقت باخداوند به ستیزبرخاسته ای.ماازبرون در شده مغرور صدفریبتاخود درون پرده چه تدبیرمی کنندسَهووخطای بنده گرش اعتبار نیستمعنی عفو و رحمت آمرزگار چیستسَهو: غفلت.خطا: لغزش، جُرماعتبار: معتبر، باارزشآمرزگار: آمرزنده ی گناهان،خداونداین بیت متاثّرازدیدگاه وفلسفه ی خیّامیست که طرفداران خودرا داردحافظ نیز بدان معتقداست. دراین بینش گناه وخطا سببِ بارش ِ رحمت الهیست. یعنی اگرگناهی نباشد عفووبخشش خداوند چه معنایی خواهدداشت! خیّام معتقدبود اگر درقبالِ کارهای نیک، مابهشتی می شویم این مزدِ اعمال نیک ماست پس لطف وعطای پروردگارچه می شود؟معنی بیت: خطا ولغزش ما دارای اعتبار وارزش است. زیرا سببِ نزول بخشش خداوندی می گردد. اگرچنین نیست وگناهان ما بی اعتبارهستند، پس بااین حساب عفوو بخشش خداوندچه معنایی دارد. باید گناهکارباشد تا عفو درمورد اوجاری گردد. البته دیدگاه حافظ مطلق خیّامی نیست. حافظ ازآن جهت گناه راسبک می شمارد که به بخشندگیِ خداوند اعتمادکامل دارد.لطفِ خدابیشترازجرم ماستنکته ی سربسته چه دانی خموشزاهد شراب کوثروحافظ پیاله خواستتا در میانه خواسته ی کردگار چیستتا: باید صبرکرد ودید "پیاله" باتوجّه به اینکه درتقابل باشراب کوثرآمده، کنایه ازشراب انگوریست.معنی بیت: زاهد دل به بهشت وشراب کوثربسته وپرهیزگاری پیشه کرده تا درآن دنیا بدان دست یابدلیکن حافظ شراب انگوری راانتخاب کرده ودراین دنیا به عیش وعشرت می پردازد باید صبرکرد ودید درآن دنیا خداوندچگونه قضاوت خواهد کرد.ترسم که صرفه ای نبرد روزبازخواستنان حلال شیخ زآب حرام ما
نیکومنش
2018-02-18T10:30:04
درود بیکران بر دوستان جان_خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیستساقی کجاست گو سبب انتظار چیستگردش در طبیعت و طبیعت گرایی و ارتباط با درختان بوستان به ویژه در بهار که فصل رستاخیزطبیعت است و یاد اوری از خالق طبیعت عشرتی بی مانند می باشد که امید است در چنین فضایی ساقی ازلی (خداوند)الطاف خویش را بر عاشقان ارزانی داشته و جام وجودشان را از می روشنایی بخش خویش پر سازد2_هر وقت خوش که دست دهد مغتنم شمارکس را وقوف نیست که انجام کار چیستاز هر فرصتی که در راه حقیقت جویی برای سالک پیش میاید می بایستی بهره جسته جام دل خویش را از یاد محبوب لبریز سازد چرا که بر هیچ رهروی پیدا نیست که عاقبت کار خود چه خواهد شد و ایا وصال برای او پیش خواهد امد یا نه 3_پیوند عمر بسته به موییست هوش دارغمخوار خویش باش غم روزگار چیستاز انجا که ادامه حیات و زندگی بر هیچ سالک و رهروی متقن نبوده وهیچ کس از لحظه بعدی خویش اطلاعی ندارد پس بهتر است ادمی غمخوار خویش بوده وتنها غم دوری محبوب خویش را بخورد و بی دلیل دل خویش را با غم خوردن روزگار و رویدارهای ناپایدار ان نرنجاند4_معنی آب زندگی و روضه ارمجز طرف جویبار و می خوشگوار چیستان دم که دل در طبیعت سپرده و کنار جویباری اختیار کرده باشی وبا دیدن مناظر طبیعی، معمار طبیعت در ذهنت تداعی شده و جام وجودت را با یاد وذکر او می الود کنی قطعاً همانند نوشیدن اب زندگانی جان تازه ای گرفته و چنان خواهد بود که در بهشت جاویدان در کنار جویباران به مستی می پردازی.5_مستور و مست هر دو چو از یک قبیله‌اندما دل به عشوه که دهیم اختیار چیستدر قبیله عشق عاشقانی هستند که جام باده محبوب را نوشیده و جانشان به جوشش امده و مستی اختیار کرده اند و عاشقانی نیز هستند که ان جام باده را نوشیده ولی بر حال خویش چیره شده و سکوت و محجوبی اختیار کرده و لب فرو بسته اند ودر این میان من مانده ام که دل به کدام گروه داده و مسیر کدام گروه را در پیش بگیرم6_راز درون پرده چه داند فلک خموشای مدعی نزاع تو با پرده دار چیستای متعصب وای واعظ ریاکار که جز به مسند و بهره مندی های روزگار به چیز دیگری نمی اندیشی مطمئن باش که بااین دلبستگی به دنیا هیچ رمز و رازی از هستی بر تو اشکار نخواهد شد پس دشمنی و کینه ورزی با عاشقان خالص و دانندگان و پوشندگان راز حق را کنار بگذار تا شاید انها رمز و رازی از زندگی را بر تو اشکار کنند .7_سهو و خطای بنده گرش اعتبار نیستمعنی عفو و رحمت آمرزگار چیستای متعصب و ای واعظ ریا کار که به بندگان خداوند پند واندرز می دهی وانها را از عِقاب امور و انجام خطا و اشتباه می ترسانی یکی از ان رموز که در بیت بالا به ان اشاره شد این است که انجام سهو و اشتباه عاشقان به مراتب از انجام عبادت ریایی تو در نزد خداوند بالاتر می باشد چرا که عاشقان در صورت ارتکاب سهو وخطا متذکر شده و روی سوی محبوب خویش برده و تضرع و نیازمندی پیشه می کنند وخداوند به دلیل این صداقت انها را مورد عفو قرار داده و این اشتباه و سهو انها را به نیکی تبدیل کرده واز انها به نیکی دریافت می کند و حال انکه عبادت تو باعث غرور و خود فروشی تو بر بندگان خدا و دل آزردگی انها شده و رحمت خداوند را از تو دور میگرداند_زاهد شراب کوثر و حافظ پیاله خواستتا در میانه خواسته کردگار چیست‌زاهد به دنبال بهشت و شراب چشمه کوثر و بهره مندی از نعمت های بهشتی خداوند بوده واز خود خداوند غفلت می ورزد و من حافظ نیازمندی خداوند را در پیش گرفته و از خداوند می خواهم جام دل مرا از هر گونه الودگی منزه داشته و جام وجودم را از باده لطف خویش لبریز سازد و می بایستی در این میانه منتظر بود و دید که خواسته خداوند بر چه مستقر شده و کدام یک از خواسته های من و زاهد را بر اورده خواهد کرد اما یقین میدانم که خواسته من بر اورده شده ولی هنوز خواسته زاهد پا بر جاست.سر به زیر و کامیاب
آرمین علیرضایی
2021-12-03T14:23:38.4730206
عرض سلام دوستان عنایت کنید؛ که خوانش صحیحِ مصرع اول این چنین است: خوشتر ز عیش و صحبتِ باغ و بهار چیست صحبت به معنی(همنشینی) می باشد، لذا خوانش به صورت؛ باغ و بهار غلط می باشد از همه دوستان که در بالا غرل خواندن تنها فریدون خان فرح اندوز درست خواندن
حنّان
2021-12-14T23:16:47.5991088
ممنون از شما، عالی بود
حنّان
2022-01-17T11:39:34.4333342
بر روی کاشیکاری دیواری قدیمی دیدم که بیت هفتم به این صورت نوشته شده بود: سهو و خطای بنده چه گیرند اعتبار معنی عفو و رحمت پروردگار چیست در اینصورت معنی آن این است که گناهکاری انسان نزد خدا اعتباری ندارد و خداوند همه گناهان را می‌بخشد (ان الله یغفر الذنوب جمیعاً انّه هو الغفور الرحیم، الزمر ۵۳). این با سخن برخی دوستان گرامی که پیشنهاد داده‌اند بیت به این صورت خوانده شود (سهو و خطای بنده گرش هست اعتبار...) همخوانی دارد.   اما اگر این بیت را به این صورت که در این‌جا آمده بخوانیم (سهو و خطای بنده گرش اعتبار نیست...) معنی آن اینگونه می‌شود: گناهکاری یا ممکن الخطا بودن انسان قطعا اعتباری و ارزشی دارد، زیرا با بخششِ گناهان ماست که صفت غفور بودن پروردگار آشکار می‌گردد، پس گناه و معصیت کم ارزش و بی اعتبار نیست. مانند این که بگوییم اگر عالم خلقت وجود نمی‌داشت، خداوند چگونه میخواست صفت خالق بودنش را ظاهر کند؟ پس این عالم ارزشمند و دارای اعتبار است. بنده فکر می‌کنم که به هر دو صورت می‌توان بیت را خواند و در هر دو حالت معنی دارد. اما اینکه منظور جناب حافظ کدام یکی بوده بنده نمی‌دانم.    
در سکوت
2022-03-17T23:51:07.9132568
این غزل را "در سکوت" بشنوید
عباس غلامی
2022-04-17T14:16:57.078379
عرض سلام خدمت حافظ دوستان حافظ انسان را به دل خوش بودن توصیه می نماید یک سری انسان هوسران معنای هوسبازی برداشت می نمایند. همه توصیه های حافظ به خوش بودن و غم ایام نخوردن و به فکر آخرت بودن به غم دنیا خوردن و تکیه ننمودن به زهد و اهل توکل بودن همه در آیات و روایات نیز وجود دارد و حافظ که حافظ قرآن است بر آنها تسلط دارد و انسان را از ریاکاری برحذر می دارد همانگونه که قرآن نیز انسان را از ریا کاری برحذر می دارد. اما از آنحا که جدل ما با شما ابتدا به ساکن نتیجه ای نخواهد داشت . شما را توصیه می نمایم حال که چنین عاشق و شیفته و واله حافظ هستید بی زحمت کمی مانند حافظ باشید حافظ تمام عمر نماز شب می خواند و صبح گاهان استغفار می نماید شما جان من یک سال نماز شب و استغفار صبح گاهان را عمل نماید از قرآن هم یک جز فقط حفظ نماید تا کمی شبیه به حافظ شوید بعد بیاین با هم سخن بگیم و ببینم منظور از کنایه های شراب و جام آیا همان مایع نجسی است یا معناهای عرفانی دارد . همانگونه که عرفا با عبادت از خود رها شده و به مستی عرفانی می رسند. تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز. .... من عرضی ندارم شما عاشقان حافظ و رهپویان شعر و ادب را پس از سالی اشک ندامت ریختن در معنای کنایه های عرفانی خواهم دیدن . یا حق 
عباس غلامی
2022-04-17T14:31:54.2022743
مگر اینکه فکر کنیم حافظ فردی است که گاهی نماز شب و قرآن می خواند و گاهی گناهانی مخالف نص صریح قرآن انجام می دهد. دراین صورت شما حافظ را فردی با رفتار غیر حکیمانه و کاملا احمقانه پنداشته اید . فردی که دیوانه و بدون تعادل روانی است که هیچ هدفی در زندگی ندارد. ما هرگز حافظ را فردی متناقض گو و دمدمی مزاج نمی دانیم و بلکه او را عارفی وارسته که برای نیافتادن در دام ریاکاری به صورت کنایه آمیز از کلمات عامیانه استفاده می نماید. ولی شراب حافظ آن شرابی است که حقیقت است نه مجاز .
برگ بی برگی
2022-07-31T02:31:46.589519
خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست  ساقی کجاست، گو سبب انتظار چیست؟  اگر صحبت را هم نشینی و مجالست معنی کنیم ، بنظر میرسد همین خوانش درست است اما اگر بخواهیم صحبت را به معنی امروزی آن یعنی سخن گفتن بدانیم ، پس‌ معنی بیت برخلاف منش و شخصیت رندی همچون حافظ خواهد بود ، زیرا فقط صحبت از باغ و بهار نمودن که منتج به نیمی از  عیش خواهد شد برای رندان کفایت نمی کند بلکه رند تمامیت عیش را می خواهد ، یعنی بایستی در متن باغ و بهار باشد تا به عیش کامل برسد که از دیرباز گفته اند وصف العیش نصف العیش است ، پس بنظر میرسد منظور ‌حافظ که تمامیت عیش را بدون کم و کاست می خواهد همان مجالست است ، از مصرع دوم نیز کاملا  چنین بر می آید که باغ و بهار در دسترس می باشند  و مجالست ساقی ست که حلقه مفقوده است تا عیش کامل شود ، پس‌حافظ سبب این انتظار و معطل ماندن عیش را جویا می شود تا شاید به ذهن خواننده  تلنگری زده ، موجب قدری فشار به سلولهای مغزش شود تا دریابد که این غزل کاملأ عارفانه  است ، باغ نماد این جهان است که به زیبایی هر چه تمامتر جلوه‌گری  میکند و گلهای نوشکفته  فراوان درون این مجموعه  باغ ، یعنی جوانانی که بهار زندگانی خود را آغاز نموده اند در انتظار ساقی هستند تا از آن شراب حقیقی به آنان بنوشاند و دیدگان را به نور حقیقت منور ساخته ،‌ در نتیجه به عیش جاودانه دست یابند . هر وقت خوش که دست دهد مغتنم شمار  کس را وقوف نیست که انجام کار چیست  حافظ در غزلی دیگر وقت خوش را معنی نموده است : اوقات خوش آن بود که با دوست به سر رفت /  باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود  ، پس معنی ساقی نیز برایمان روشن شد که انسان کامل یا عارفی ست که با خدا یکی شده و زبان حضرت دوست شده باشد ، یعنی بزرگانی مانند لسان الغیب حافظ و یا عطار ، فردوسی و مولانا  که هرگاه مجالست با آنان دست داد بایستی مغتنم شمرد و از دریای معرفتشان بهره ای برد زیرا کسی از فردای خود آگاه نیست و نمی داند  چه سرانجامی در انتظارش می باشد . پیوند عمر بسته به موییست هوش دار  غمخوار خویش باش غم روزگار چیست ؟ عمر انسان از پیوند لحظه ها به یکدیگر تشکیل  می‌شود که تداوم هر لحظه نیز به مویی بستگی دارد ، یعنی لحظه ها با ظرافت تار مو به یکدیگر متصل هستند که میتواند براحتی پاره شده و این لحظه به لحظه بعدی پیوند نخورد ، حافظ میفرماید بهوش باش که به همین راحتی می‌تواند این دم را بازدمی نباشد ، پس غمخوار خویشتن باش ،عمر و جوانی را بیهوده تباه مکن و در اندیشه عیش مدام ، سرخوشی و پویندگی ، و رشد و کمال باش ، غم روزگار از هر نوع آن به درون چنین انسانی که همنشینی چون حافظ و مولانا  دارد راه نخواهد یافت پس‌ پیوسته در عیش و عشرت حقیقی و شادی بدون سبب های این جهان بسر می برد و بقول مولانا شادی آن او خواهد بود . معنی آب زندگی و روضه ارم  جز طرف جویبار و می خوشگوار چیست ؟ آب زندگی یا آب حیات را می شناسیم که کسانی چون اسکندر نیز در جستجوی آن عمری را به آخر رساندند تا با دستیابی به این آب ، همچون خضر جاودانه شوند ، حال بماند که نمی دانیم او بدنبال آب حیات حقیقی بوده و یا تصوری خیالی و موهوم از این آب داشته است که بنظر میرسد بنا بر ادله تاریخی در جنگ طلبی و خونریزی های او ، احتمالآ معنی حقیقی آن آب را نمی دانسته و خوش باورانه بدنبال آب حیات مجازی و افسانه ای بوده است تا از مرگ جسمانی  خود جلوگیری کند ، حافظ رمز جاودانگی انسان  را در دستیابی به آن شراب خوشگواری می داند که هرچه بیشتر بنوشند تقاضا شان نیز بیشتر خواهد شد و این همان آب حیات است که زندگی بخش بوده و تسلسل در دریافت آن سرانجام به جاودانگی منتهی  خواهد شد ، دیدگاه و بینشی که کاملأ  با اسکندر و یا هرکسی که در جستجوی آبی موهوم بوده است تا نمیرد ، متفاوت است . حافظ منظور از  روضه و یا باغ ارم را نیز طرف جویبار معنی میکند  ، طرف یا اطراف جویبار همواره سبز است ، یعنی اگر می خرد ایزدی بر انسان جاری شود پس خواه ناخواه پیرامون انسان را سبزی و خرمی فرا خواهد گرفت و  عیش درونی پایدار را تجربه خواهد نمود . حافظ تاکید میکند که معانی دیگری را برای می خوشگوار و روضه ارم جستجو نکنید که به بیراهه خواهید رفت . مستور و مست هر دو چو از یک قبیله اند  ما دل به عشوه که دهیم ،‌اختیار چیست ؟ مستور در اینجا کنایه از خداوند یا آن نور کل است که ذاتش مستور و پوشیده است و کسی را به آن ذات اعلی راه نیست ، مست کنایه از انسان عاشق است ، یعنی همه انسان‌ها  که امتداد او هستند و با دریافت میِ الست مست و بالقوه عاشق هستند ، پس حافظ می‌فرماید مستور یعنی خداوند و مست یا انسان از یک جنس هستند ، جدایی و دویی در بین نیست ، انسان پرتوی از آن نور کل است و کل هستی یک نور یا یک خرد است ، با این دید و نگاه به جهان آیا اختیاری برای تصمیم گیری وجود دارد که دل به عشوه چه کسی بدهیم ؟ عاشق و معشوق یکی ست ، از هر طرف که عشوه یا آن جذبه را مشاهده کنی خود اوست ، و اصولأ  طرفی وجود ندارد ، همه طرفها به یک هشیاری ختم می شود ، با این بینش عشقهای زمینی نیز در حقیقت عشق به حضرت دوست است . راز درون پرده چه داند فلک ، خموش ای مدعی نزاع تو با پرده دار چیست ؟ حافظ مطلب مهم وحدت وجود را که در بیت پیشین بیان نمود راز درون پرده هستی می داند  که فلک قادر به درک و فهم آن نیست ، فلک در اینجا یعنی جهان اجسام که تفرقه مطلق است  ، مدعی انسانی ست  که  او هم جهان را اجتماع فردها می بیند  ، او خدای ذهنی را تصویر سازی میکند که او را برای خطاهایش تنبیه کرده در جهنم می سوزاند و برای کارهای نیک بهشت موعود را به او پاداش می دهد ، حافظ میفرماید با این دیدگاه همه چیز روشن و ساده است و برای مدعی رازی وجود ندارد که بخواهد با پرده دار نزاعی داشته باشد ، اما عارفان که همه هستی را یک نور می بینند با همت و زحمت فراوان به درون پرده راه یافته و در نتیجه به بخشی از این رازها دست یافته و به رایگان  بدون طلب مزد و یا منت در اختیار همه بشریت قرار می دهند . سهو و خطای بنده گرش اعتبار نیست  معنی عفو و رحمت آمرزگار  چیست ؟ حافظ در این بیت به یکی از آن رازها می پردازد که نه تنها مدعی ، بلکه فلک نیز از آن بی خبر است ،  اگر داستان نمادین آدم و حوا در بهشت را در نظر بگیریم آنجا طرح خداوند این بوده است تا شیطان تمرد کرده ، بر انسان سجده نکند و پس از آن کمر به گمراهی انسان ببندد ، در حالیکه او نیز از مقربان خداوند بوده و فرشته دارای اختیار نیست پس‌ آن خطا و گناه نیز خواست خداوند بوده است، همچنین است اراده حضرت حق بر این امر تا انسان با ورود به این جهان و بدلیل نیازمندی های جسمانی ،‌ خویشِ جدیدی بر روی خویشِ اصلی تنیده ، خویشتنِ ذهنی خود را ساخته و سپس گرفتار جهنم و دردهای ناشی از آن شود تا پس‌از مدتی زمان کوتاهی در یابد که نباید بر مبنای تشخیصِ این خویشتن عمل کند و بلکه بوسیله دید اولیه خدایی خود ، خود را اصلاح و به بهشت آرامش و امنیت و نیکبختی وارد شود ، پس انسان با ورود به این جهان و تنیدنِ خویش جدید ذهنی که برای ادامه حیات جسمانی وی یک ضرورت است سهوا" مرتکب خطا می گردد خطایی که تعمدی در آن نبوده و بلکه مشیت و طرح خداوند می باشد و ضرورتی برای تطبیق شرایط زیست انسان در جهان مادی ست . اما استمرار در نگهداری خویشتنِ کاذب پس از آگاهی یافتن توسط بزرگان  ، خطایی ست عمدی و غیر سهو ، اعتبار در معانی متعددی آمده است از جمله قدر و منزلت ، پس حافظ چنین خطاهای سهوی و حتی عمدی را خطاهایی ارزشمند می داند که به عفو و رحمت پروردگار معنی می بخشد ، در غزلی دیگر میفرماید " حال ما در فرقت جانان و ابرام رقیب / جمله می داند خدای حال گردان غم مخور " و از طرف دیگر تا چنین خطای سهوی و حتی عمدی از انسان سر نزند ، احساس درد و غم در وی فرصت خودنمایی نداشته و انسان در صدد مراجعه به طبیب بر نمی آید تا از خویشِ در خدمتِ تن به خویش اصلی باز گردد ، پس‌ در اینجا هم خطاهای سهوی و عمدی دارای اعتبار و ارزشمند هستند . زاهد شراب کوثر و حافظ پیاله خواست  تا در میانه خواسته کردگار چیست  زاهد یا مدعی بوسیله ذهن تفرقه بینش از خدای ذهنی خود تقاضای شراب از حوض کوثر را دارد که در سرایی دیگر و در بهشت موعود است ، اما حافظ و عارف در همین جهان طلب پیاله می کند ، پیاله یعنی ظرفیت انسان عاشق و انبساط درون تا بینهایت خداوند و این همان شراب عشق است که حافظ در صدد دستیابی به آن می باشد ، ذکر واژه میانه بی ارتباط به میان و مرکز انسان نیست که تنها با  باز شدن و گستردگی این میان تا بینهایت است که انسان به بهشت حقیقی وارد می شود ، باز کردن فضای درونی که  تا پس از مرگ جسمانی نیز ادامه داشته و عرفا حد و نهایتی بر آن متصور نیستند ، و البته که این طلب و خواستن ها  به خواسته کردگار و نظر لطف و عنایت  او بستگی دارد تا در این بین تمنای زاهد را اجابت کند و یا پیاله وجود حافظ را لبریز از می ناب .          
حسین دارنده
2022-12-16T13:03:59.384883
عالی بود👏
یوسف شیردلپور
2022-12-29T21:44:41.1935185
واقعان چه غوغایی کرده خواجه شیرازحافط  پیوند عمر بسته به موییست هوش دار غم خوار خویش باش غم روزگار چیست هروقت خوش که دست دهد مغتنم شمار کس راوقوف نیست که انجام کارچیست بخدا آدمی را تاناکجا که نمی برد؟ وای  که وقتی این غزل را از زبان کسی مثل استاد شجریان بشنوی حال وهوایی بس عرفانی ویک حالت رهایی از خود به ادمی دست می‌دهد🌷 ❤️❤️💕💕
رضا تبار
2023-03-11T09:05:13.2633762
معنی ابیات ۱- در حالی که شرایط برای ظهور تجلیات انوار الهی فراهم است،آیا کاری بهتر از خوش بودن با آن الطاف و همراهی با آن هست؟ - علت چیست که محبوب هنوز حجاب ها را نگشوده؟   ۲- هر فرصت خوبی که دست میدهد ( و محبوب بسراغ تو می آید )آنرا غنیمت بدان( بفکر بعد نباش! همین که پیش آمده زندگی است).زیرا کسی آگاه نیست که آخر و عاقبت کار چیست؟   ۳- عمری که یدان دل خوش کنی و به قردای آن مشغول باشی ،به مویی بسته است و هر لحظه ممکن است تمام شود، - پس غمخوار نفس خودت باش ،غم روزگار  و زمانه چیست؟     ۴- معنی آب زندگی( حیات) و باغ ارم( بهشت) ، -جز کنار چشمه محبت به حضرت محبوب و مستی و دلدادگی به حضرت حق نیست!   ۵- مستور( آن کسی که خود را از گناه پوشانده و زاهدانه تقوا پیشه کرده) و مست( کسی که به اختیار خود،از دست دلبستگیهای خودش رها شده)هر دو از یک قبیله اند( از یک پدر منشعب شده اند)، - در این حالت راه چاره و اختیار چیست؟ ( آیا نباید به شیوه ای که مقابل ما گشوده است دل سپرد و همان را اختیار کرد؟)   ۶- رازی در میان است ولی فلک که کارش در گردش بودن است.بنابر این از آن راز چه می داند؟، - ای مدعی خاموش باش ! دعوای تو با پرده دار( یعنی فلک) چیست؟.   ۷- گیرم در مسیر عشق به محبوب لغزشهایی هم پیش آمد. خطای بنده اگر نزد پروردگار معتبر نباشد ، - پس معنی عفو و رحمت خداوند چیست؟،   ۸- زاهد بدنبال  شراب کوثر  است و حافظ پیاله می( عشق)است، - حال باید میان این دو خواسته دید که مطلوب خداوند چیست؟ (خواسته زاهد مقبول خدا میشود یاخواسته عاشق ؟ هر کدام دل به راهی نهاده اند که خداوند مقابلشان گذاشته  است. مهم این است که در این" لحظه کنونی" نسبت خود با خدا را از دست ندهیم.)   
نسیم بهاری
2023-07-03T20:46:47.3598532
شرح شما را پسندیدم. ممنون از شما