تاریخ ما
گزیده‌ای از تاریخ و تمدن جهان باستان
رادیو جوان - همه اهنگ های ایرانی مجاز و غیرمجاز لس آنجلسیتلگرام بدون فیلتر - تله پلاس 24

زندگینامه اینشتین

اگر خواهان اضافه کردن یا حذف اطلاعات خود در مطالب هستید، به آیدی @Tarikhemaadmin در تلگرام پیام بدید.
لطفا جهت پرسیدن آدرس و سوالات نامربوط پیام ندید. ما فقط آدرس‌ و شماره تماس‌ها را قرار میدیم که در پایین قرار گرفته.

آلبرت اَینشتَین فیزیک‌دان نظری آلمانی الاصل بود. او بیشتر، برای نظریه نسبیت و به‌ویژه هم‌ارزی جرم و انرژی (E=mc۲ که از آشناترین رابطه‌ها در فیزیک بین غیرفیزیک‌دان‌هاست) شهرت دارد. افزون بر این، او در گسترش نظریهٔ کوانتوم و مکانیک آماری سهم به‌سزایی داشت. اینشتین جایزه نوبل فیزیک را در سال ۱۹۲۱ به پاس خدماتش به فیزیک نظری و به‌ویژه کشف اثر فوتوالکتریک دریافت کرد. او برای کارهای چشم‌گیرش، از بزرگ‌ترین فیزیک‌دانانی است که جهان به خود دیده‌است.

زندگی‌نامه

اینشتین در ۳ سالگی، سال ۱۸۸۲

اینشتین در ۱۴ سالگی، سال ۱۸۹۳
آلبرت اینشتین در ۱۴ مارس ۱۸۷۹ میلادی در شهر اولم در ایالت پادشاهی وورتمبرگ آلمان (در نزدیکی اشتوتگارت)، در خانواده‌ای یهودی به دنیا آمد. اولین رد پای مکتوب این خانواده از قرن هفدهم از مردی‌ست به نام «باروخ موزس اینشتین» که در حوالی دریاچه کنستانس زندگی می‌کرده و تاجر اسب و پارچه بوده. آلبرت حدوداً یک ساله بود که خانواده او به شهر مونیخ نقل مکان کرد. پدر آلبرت، هرمان اینشتین با شراکت برادر خود یک کارگاه لوله‌کشی آب و گاز تأسیس کرد که با موفقیت چشم‌گیری شروع به کار کرد. پس از رونق گرفتن کار، دو برادر در سال ۱۸۸۵ با همکاری اهل خانواده یک کارخانه تولید لوازم الکتریکی به نام (Elektrotechnische Fabrik J. Einstein & Cie) با تمرکز بر تولید نیروگاه برق برپاکرده، برای چند شهر در آلمان و ایتالیا نیروگاه برق ساختند.

آلبرت دیرتر از بچه‌های معمولی، در سه سالگی شروع به حرف زدن کرد. به دلیل پیشرفت کلامی کند او، بی‌توجهی‌اش به هر موضوعی که در مدرسه برایش خسته‌کننده بود و در مقابل، توجهش تنها به چیزهایی که برایش جالب بودند، برخی همچون خدمه منزل، او را کندذهن می‌دانستند.

خانواده آلبرت، یهودیانی پایبند نبودند و از همین رو، او در یک مدرسه ابتدایی کاتولیک درس می‌خواند. او با اصرار مادرش، ویولون نواختن را فراگرفت. اگرچه او از همان آغاز، یادگیری ویولون را دوست نداشت و در نهایت نیز آن را کنار گذاشت، اما بعدها عمیقاً باسونات ویلون موتسارت آرامش پیدا می‌کرد.

وقتی اینشتین پنج ساله بود، پدرش به او یک قطب‌نمای جیبی نشان داد و برای اینشتین، این‌که که چیزی نادیدنی روی سوزن آن تأثیر می‌گذارد، شگفت‌انگیز بود. او بعدها این را یکی از تحول‌آمیزترین تجربه‌های زندگی‌اش توصیف کرد.

در سال ۱۸۸۹، دانشجویی به نام مکس تلمود (بعدها به نام تالمی)، که به مدت شش سال پنجشنبه شب‌ها به منزل خانواده اینشتین می‌آمد،[۱۰] اینشتین را با مهم‌ترین متون علمی و فلسفی، مانند نقد خرد ناب از کانت، آشنا کرد. همچنین در نوجوانی، دو عموی او با توصیه و تهیه کتاب‌هایی در زمینه علم، ریاضی و فلسفه، به رشد فکری او کمک می‌کردند.

در سال ۱۸۹۴، در پی کسادی کسب و کار، خانوادهٔ اینشتین از مونیخ به پاویا، شهری در ایتالیا در نزدیکی میلان، مهاجرت کردند. همان زمان، اینشتین اولین کار علمی خود را با عنوان “بررسی اتر در میدان مغناطیسی”، برای یکی از عموهایش نوشت. او برای تمام کردن درسش، در مدرسه شبانه‌روزی مونیخ ماند و پس از آنکه تنها توانست یک ترم را تمام کند، در بهار سال ۱۸۹۵ دبیرستان را رها کرده، برای پیوستن به خانواده‌اش رهسپار پاویا شد. یک سال و نیم پیش از امتحانات نهایی، او بدون اطلاع پدر و مادرش و با راضی کردن مسئولان مدرسه به اینکه با یک گواهی پزشکی به او اجازه مرخصی دهند، مدرسه را ترک کرد. بنابراین اینشتین گواهی تحصیلات ماز سویه نگرفت.[۱۱] در همان سال یعنی در ۱۶ سالگی، او یک آزمایش ذهنی، که به آینه آلبرت اینشتین شهرت دارد، در نظر گرفت؛ اگر او پس از خیره شدن به یک آینه، با سرعت نور حرکت کند چه اتفاقی برای تصویرش خواهد افتاد. این که سرعت نور مستقل از بیننده‌اش است، بعدها به یکی از دو فرضیه نسبیت تبدیل شد.

در آزمون ورودی انستیتو تکنولوژی فدرال سوییس، که امروزه به ای‌تی‌اچ زوریخ (ETHZ) شهرت دارد، اگرچه نمرهٔ آلبرت در بخش ریاضی و علوم عالی شد، نمرهٔ پایین او در ادبیات مانع قبولی‌اش شد (فهرست تصورات نادرست متداول را ببینید)؛ پس از آن، خانواده‌اش او را به کانتون آرگاو در سوییس فرستادند تا تحصیلاتش را در آنجا تمام کند. پس از آن دیگر معلوم بود که آلبرت آن‌گونه که پدرش می‌خواست، مهندس الکترونیک نخواهد شد. او در آنجا به مطالعه تئوری الکترومغناطیس پرداخت و در سال ۱۸۹۶ دیپلم گرفت. در این مدت او در منزل خانواده پروفسور یاست وینتلر اقامت کرد و در آنجا در اولین تجربه عاشقانه، به ماری، دختر این خانواده، دل بست. مایا، خواهر اینشتین که نزدیک‌ترین هم‌راز او بود، بعدها با پسر همان خانواده، پُل، و دوست او نیز، مایکل بسو با دختر دیگر آن خانواده، آنا، ازدواج کردند.[۱۲] پس از آن اینشتین در ماه اکتبر به زوریخ رفت و در مؤسسه فدرال پلی تکنیک ثبت نام کرد؛ در همین حال ماری نیز برای تدریس به اولسبرگ در سوییس رفت. او در همان سال شهروندی خود در وورتمبرگ را لغو کرد.

ممکن است شما دوست داشته باشید

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.