تاریخ ما
گزیده‌ای از تاریخ و تمدن جهان باستان
رادیو جوان - همه اهنگ های ایرانی مجاز و غیرمجاز لس آنجلسیتلگرام بدون فیلتر - تله پلاس 24

شهرهای مهم استان کرمان کدامند؟

سیرجان: جغرافی نویسان عرب آن را السیرجان و الشیرجان نوشته‌اند. این شهر پایتخت قدیم ایالت کرمان بوده و مرکزیت آن در کرمان تا زمان آل بویه ادامه داشت؛ اما در آن زمان، ابن الیاس که حاکم بویهی کرمان بود، به علت نامعلومی کرسی کرمان را از سیرجان به بردسیر (شهر فعلی کرمان) منتقل ساخت.[۱۵][۱۶] همچنین سیرجان از بابت قرار گرفتن در مسیر استان‌های همجوار و مسیر جاده تهران بندر عباس، چهار راه اقتصادی استان کرمان نامیده می‌شود
کرمان : یاقوت حموی اگر چه به نقل از ابن بناء بشاری، سیرجان را بزرگ‌ترین شهر کرمان به‌شمار آورده‌است، اما خود، بردسیر را بزرگ‌ترین شهر کرمان در پایین دستِ کویرِ واقع در میان کرمان و خراسان می‌داند.[۱۷][۱۸]
همچنین در گزارش وی چنین آمده‌است: … گفته می‌شود شهری از دوران ساسانی است که توسط اردشیر بابکان بنا یافته‌است، و حمزه اصفهانی گوید که بردسیر عربی شده اردشیر است و اهالی کرمان آنجا را گواشیر می‌خوانند، و در آنجا دژی مستحکم واقع است. بردسیر دارای چهار دروازه است، و دارای دژی بس بلند است که مسجد جامع خوبی در نزدیکی آن است.[۱۹]
بَم (بمّ):در سمت خاور کرمان در حاشیه کویر بزرگ قرار دارد. مقدسی در قرن چهارم، بم را قصبه‌ای مهم، بزرگ و خوب وصف می‌کند که در سرزمین‌های اسلام نامبردار است. دژی بر آن است که چهار دروازه دارد، مسجد جامع و چند بازار نیز در آن دژ جای دارد. گفتنی است که شهرت بم به سبب پارچه‌های صادراتی اش بوده‌است، و در حوالی بم دهکده بزرگی واقع بوده که بیشتر پارچه‌ها را در آنجا می‌بافته‌اند. اصطخری نیز با مشهور خواندنِ قلعه بم، گوید که شهر بم دارای سه مسجد جامع بوده‌است: یکی مسجد خوارج که در بازار جای داشت، و دیگر مسجد جامع در محله بزّازین، و سوم مسجد جامعی در داخل قلعه بم. همچنین، وی شهر بم را بزرگ‌تر از جیرفت برمی‌شمارد.[۲۰]
شهربابک
برخی از پادشاهان ساسانی چون به آبادانی شهری همت میگماشتند نام خود را بر آن شهر می‌نهادند، چنانکه اردشیر چهار شهر ساخت و نام خود را بر آنها نهاد. و اما در مورد نام و وجه تسمیه شهربابک چنانکه گذشت چون حکومت شهربابک به بابک سپرده شد و وی به آبادانی آن همت گماشت نام خود را بر ِآن نهاد و شهربابک خوانده شد که امروزه بسیاری از مورخین و محققان این نکته را تایید میکنند ، مثلا علی اکبر دهخدا در لغت نامه خود می نویسد :《شهربابک شهری است که به بابک پدر اردشیر موسسه سلسله شایانی منسوب است و از توابع کرمان شمرده شده و هنوز باقی است.》 اضطراری و مقدسی و دیگران نیز از آن نام برده و تفضیلی در باره آن نداده اند‌ .حمدالله مستوفی در 《 نزهت القلوب 》آنرا از توابع کرمان دانسته و مینویسد: 《 شهربابک منسوب به بابک جد مادری اردشیر بابکان بوده است از اقلیم سیم بوده و از شیراز تا شهربابک شصت و هفت فرسنگ است 》و سایکس در حوالی شهربابک آتشکده ای را پیدا کرده است ‌. با نگاهی به کتاب (تاریخ و فرهنگ شهربابک)
نرماشیر (نرماشیر):ولایت نرماشیر که آن را به فارسی نرماشیر گویند در جنوب غربی بم و حاشیه کویر واقع است. مقدسی در قرن چهارم، در وصف نرماشیر گوید: قصبه‌ای مهم، بزرگ، آباد، بارانداز، و پناهگاه و در این سرزمین زبانزد است. انباری است گران مایه و خواستنی، شهری با جمعیت شگفت‌آور، با کاخ‌های زیبا و پاکیزه بازرگانان گران مایه و کالا و زیبایی‌ها است… کالای عمان به اینجا می‌آید. خرمای کرمان در اینجا گردآوری می‌شود. راه حاجیان سیستان از اینجا است. بر بهار از اینجا می‌گذرد. همین جغرافیدان دربارهٔ ساختار شهر مزبور گوید: دژی با چهار دروازه دارد… جامعش آباد در میان بازار است… و مناره‌ای دارد که در این سرزمین بی‌مانند است. همچنین وی نرماشیر را کوچک‌تر از سیرجان دانسته‌است.[۲۱]
جیرفت:جیرفت در قرون میانه شهری بسیار مهم بود. اکنون خرابه‌های جیرفت به شهر دقیانوس (شهر امپراتور decius) معروف است. این دقیانوس در مشرق زمین، مَثَل استبداد و ستمکاری است. بنا به گزارش اصطخری جیرفت شهری بوده‌است به درازای دو میل (تقریباً)، و آنجا تجارتخانه خراسان و سیستان بوده که همه محصولات گرمسیری و سردسیری در آنجا گرد می‌آمده‌است، و آب شهر از رودخانه دیو رود تأمین می‌شده و این شهر بسیار سرسبز بوده و از جمله محصولاتش خرما و گندم و اُترج است.[۲۲]
مقدسی در گزارش خود از جیرفت گوید که آنجا دژی با چهار دروازه دارد. مسجد جامع در نزدیکی دروازه بم است که دور از بازار واقع است، و گوید که شهر جیرفت از اصطخر بزرگ‌تر است. بنا به نقل ابن حوقل، در نزدیکی جیرفت جاهایی به نام «میزان» و «درفارد» بوده‌است که میوه و برخی از آذوقه مورد نیاز مردم جیرفت از آنجا تأمین می‌شده‌است.[۲۳][۲۴]
هرموز (هرموز کهنه):در نگارش «هرمز» هم آمده‌است. آنجا، شهری بوده در یک فرسنگی دریا، مسجد جامعِ آن در بازار واقع بوده، و بازار آن پررونق و پرکار بوده‌است. تا آنجا که بنا به تعبیر اصطخری، هرموز، مجمع تجارت کرمان بوده‌است. به رغم فاصله اندکی که با دریا داشته باریکه‌ای از دریا ـ به شکل خلیج، موسوم به جیر ـ تا آنجا کشیده شده و آنجا بندرگاه دریا بوده‌است. یاقوت حموی در قرن هفتم از هرموز به عنوان بندرگاه کرمان یاد می‌کند که کشتی‌ها در آنجا کناره می‌گرفته‌اند؛ و از هرموز، کالاهای وارداتی از هند تا کرمان و سیستان و خراسان بار می‌شد.[۲۵]
کوهبنان
زرند
همگان متفق القواند که این شهر قدمتی بس دیرینه دارد و حدود پنج هزار سال پیش که در اثر سرد شدن ناگهانی سرزمین‌های سیبری انسان‌ها به اروپا مهاجرت کرده و دسته‌هایی از آن‌ها به ایران و به نواحی کرمان و سپس به زرند آمدند. وعده‌ای از قدما بر این باورند هنگامی‌که اسکندر مقدونی، کاخ‌های تخت جمشید را به آتش کشید و آریون برزن راه را بر آنان بست و پس از شکست با انبوه لشکریان خود به این ناحیه برای چرای اسبان آمدند و مشاهده کردن، عده‌ای از بومیان در حال که درون بی کندها و ساختمان‌هایی که چندان ارتفاعی نداشته زندگی می‌کنند.
مردم به کشت غلات و حبوبات می‌پرداختند و برکه‌های آب در گوشه و گوشه این سامان جاری بود و مردم به هنرهای ازجمله دوزندگی، مسگری، درودگری، سفالگری، ذوب فلزات و کشاورزی مشغول بودند و سپاه اسکندر پس از هفته‌ها اقامت در این سرزمین راه جنوب را در پیش‌گرفته و به‌سوی هند رهسپار شدند. در آن زمان این شهر را زراوند می‌خواندند و همه نوع حیوان مثل آهو، کل، آهوبره، بلدرچین، گورخر و حتی گوزن به وفور یافت می‌شود.
ممکن است شما دوست داشته باشید

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.